طی ۸ سال جنگ عراق و ایران اسفند و فروردین از اهمیت بالایی برخوردار بود؛ ماههایی که نیروهای ایرانی یا در حال آماده شدن برای عملیاتی جدید بودند؛ یا عملیاتی در جریان بود البته که بیشتر در جریان عملیات انجام شده بودند. یکی از شاخصترین آنها عملیات هوایی اچ ۳ در پانزدهم فروردین ۱۳۶۰ بود. هدف این عملیات پایگاه هوایی الولید در غربیترین نقطه مرزی عراق بود؛ جایی که ارتش عراق از بیم حملات هوایی نیروهای ایرانی بخش بزرگی از هواپیماهای جنگنده خود را که غالبا هم از هواپیماهای میگ روسی بودند به این پایگاه منتقل کرده بود تا از گزند نیروی هوایی ایران در امان باشند.
حمله رژیم بعث صدام به ایران در 31 شهریور 1359 غافلگیری بزرگی برای همه به ویژه مسئولان به همراه داشت. سرلشکر رشید در خاطرات خود به مدیریت امام خمینی در روزهای نخست جنگ برای بازگشت آرامش به جامعه اشاره میکند. این روایت که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است برای نخستینبار منتشر میشود.
متولیان انحصاری تحقیقات جنگ در ایران، در ارتباط گرفتن با محققان خارجی و همچنین ترجمهی آثار و ارائهی اسناد ایرانی در بیرون مرزهای ایران موفقیتی نداشتهاند و اغلبِ کتابهایی که محققان غیرایرانی نوشتهاند، با رجوع به اسناد غیرایرانی و روایتهای عراقی نوشته شده است. در این آثار، اطلاعات دقیقی از جبههی ایران وجود ندارد و بسیاری از تلاشهای طاقتفرسا و ابتکاری و اندیشمندانه نادیده گرفته شده و حتی پیروزیهای ایران در مقاطعی از جنگ، که ناشی از طراحیهای دقیق و شناساییهای مهم بوده، با بهکارگیری از تاکتیک امواج انسانی مرتبط شده است. دریغ از اینکه این نهادهای نظامی توانسته باشند این آثار را نقادی کنند و دیدگاه ایران را در فضای بینالمللی منتشر کنند.
در اولین جلسه فرماندهان نظامی ایران در همان عصر و شب حمله عراقیها، قرار شد با عملیات گسترده نیروی هوایی پاسخ محکمی به متجاوز داده شود. مهمترین هدف این عملیات که با حدود یکصد و چهل سُرتی پرواز در صبح روز دوم جنگ [و با کلمه رمز کمان۹۹] انجام شد نشان دادن توانایی و قدرت ارتش در وارد آوردن ضربهای مهلک و قاطع به دشمن متجاوز بود.
مسألهای که برای ما مهم بود این بود که فرماندهان نظامی در آنجا از من به عنوان رئیس مجلس خواستند که آمادگی آنها را برای دفاع از انقلاب و کشور خدمت امام بگویم و به ایشان اطمینان بدهم که ارتش آماده فداکاری در راه انقلاب و کشور است و درخواست کردند که قبل از زدن ضربه کاری متقابل به بعث عراق و اعاده حیثیت ارتش آتشبس و متارکه جنگ پذیرفته نشود.
در روز سوم خرداد 1361 هرکس با شعور و شعف مشغول امداد رسانی و ارائه خدمات به بقیه بود، آن لحظه به فکرم خطور کرد جملهای بنویسیم و در ابتدای شهر نصب کنیم، به شهید بهروز مرادی گفتم نوشتهای آماده کند که این جمله در تاریخ دفاع مقدس و جنگ به یادگار باقی ماند. به خطاط دفتر تبلیغات خرمشهر گفتم بنویس «جمعیت خرمشهر 36 میلیون نفر»،
مراسم تشییع پیکر مطهر شهید بروجردی در تهران برگزار شد. از آنجایی که آن زمان در تهران به سر میبردم، توفیق یافتم در این مراسم شرکت کنم. او یک پسر چهار، پنج ساله به نام حسین و یک دختر دو ساله به نام سمیه داشت. آن روز در بهشت زهرا حسین را در آغوش گرفتم و پشت سر پیکر مطهر شهید حرکت کردم.
در سالروز انتصاب سردار قاآنی به فرماندهی نیروی قدس، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای نخستینبار صوت منتشرنشدهای از سخنان وی در دوران فرماندهی لشگر 21 امام رضا(ع) را منتشر میکند. در این سخنان که در همایش خانوادههای رزمندگان و ایثارگران دفاع مقدس پس از شهادت سردار شهید محمود کاوه در 15 آبان 1365 برگزار شده است، سردار قاآنی فرمانده جدید لشگر 21 امام رضا(ع) به تشریح وضعیت جنگ و موقعیت رزمندگان اسلام در جبهههای نبرد میپردازد.
شهید حاج قاسم سلیمانی می گوید: ... بچه ها به این جمع بندی رسیدند که حتما باید انتقام کربلای چهار را بگیرند و تا زهرچشمی به دشمن نشان نداده اند و تا زمانی که غرور و تکبر دشمن را در هم نشکستند و بینی اش را بر خاک نمالیدند از آنجا نروند...
شورای امنیت در 18 مرداد 1367 قطعنامه دیگری به شماره 619 تصویب کرد و به موجب آن نیروهای «یونیماگ» متشکل از حدود 350 نیروهای کلاه آبی از 24 کشور به فرماندهی ژنرال «الوکویویچ» اهل یوگوسلاوی در اطراف مرزهای ایران و عراق مستقر شدند. پس از انجام چند دور مذاکره و نامه نگاری میان صدام حسین رئیس جمهور عراق و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، سرانجام صدام که قصد حمله به کویت را داشت در نامه 8 مرداد 1369 پذیرفت که از اراضی اشغالی ایران عقب نشینی کند و خط تالوگ مرز آبی میان ایران و عراق در اروندرود محسوب گردد. در پایان بازپس نگرفتن بخشی از اراضی کشور پس از تهاجم مجدد عراق را می توان به دلیل قبول قطعنامه 598، استفاده از توان دیپلماتیک برای حل باقیمانده قضایا و داشتن دلیلی بر متجاوز بودن عراق در جنگ برشمرد.
مقر بسيج را در مدرسهاى كه تعطيل شده بود، قرار داديم. اعضا از پايگاههاى مختلف، گزارش كارشان را هر روز میآوردند كه اكثر آنها را هنوز هم دارم. اوايل جنگ، گزارشها بسيار جالب بود. مثلا اينكه عراقیها چند تانك دارند و تانكهايشان كجاست. اين گزارشها در تاريخ ماندگارند. موقعى كه قدرت دشمن زياد شد و ما در شرف شكست بوديم، بچهها رفتند و اطلاعات خوبى آوردند. معمولا مهماتى از جمله آر.پى.جى و ... را كه از ارتش خودمان به جا مانده و يا توسط آب به دور دستها رفته بود، برمیگرداندند. هر روز چيزهاى مهمى مخصوصاً اطلاعات باارزشى با خود میآوردند، به طورى كه هر وقت با بچهها به پايگاه وحدتى دزفول میرفتيم، از اطلاعات زمينى ما خيلى استفاده میكردند.
آقای ابوترابی در خصوص رشادتهای شهید چمران نقل میكند: «حدود یك ساعت و نیم به غروب مانده بود كه مشاهده كردیم صدها متر پیشاپیش همه نیروها، در میان طوفانی از گرد و خاك، مجروحی را به میان ماشین انداختند و با سرعت به قصد خارج كردن ایشان از منطقه تلاش میكنند. پس از آن كه رگبار دشمن و گردوغبار ماشین اندكی فروكش كرد، با شگفتی و تعجب مشاهده كردیم این مجروح، سردار رشید و ایثارگر جبهههای حق علیه باطل، دكتر چمران، این عبد صالح خداست كه در اثر اصابت گلوله غرق خون شده است ولی با دست به نیروها فرمان میدهد كه به خود هراس راه ندهند و به پیشروی به سوی سوسنگرد ادامه دهند. دیدن این صحنه كه فرمانده عملیات پیشاپیش همه با دشمن درگیر بوده و در حالیكه زخمی شده است با روحیهی بلند به آنها امید و نوید پیروزی میدهد، به جمع روحیه داد و دقیقاً بهخاطر دارم بعد از این جریان، پیشروی وضعیتِ جدیتر به خود گرفت».
دلاورمردان نیروی دریایی سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی، نقش ویژه ای در دفاع از آب و خاک کشور داشتند و امروز نیز با قدرت و رشادت، امنیت را در آب های کشور برقرار می کنند.
سید حسین حسینی میگوید: «قیصر بسیار بیشتر از آنچه که از او چاپ شده، کتاب دارد. کتابهایش زندهاند و حرکت میکنند، کتابهایش این طرف و آن طرف مقاله مینویسند و گفتگو میکند و خیلی از شاگردان ایشان سمت استادی و معلمی پیدا کردهاند. از این بابت هم وجود قيصر، وجود بابرکتی بوده و هست.»