پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ با شروع سال 57 مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی با سخنرانی علما و پخش اعلامیههای امام خمینی و مراسم های مذهبی به اوج خود رسید.
استان یزد که یکی از قطبهای مذهبی کشور ایران است، در راه مبارزه با رژیم پهلوی شاهد تحولات انقلابی وسیعی بود. مردم این شهر با راهبری روحانیون و رهنمودهای حضرت امام همواره در صف مبارزه علیه رژیم پهلوی بودند. اقشار مختلف مردم یزد، همراه با مردم ایران در مسیر مبارزه روشهای مختلفی از برگزاری مراسم شهدای شهرهای مختلف کشور تا برگزاری نماز جماعت و تظاهرات گسترده تنفر خود را از رژیم پهلوی نشان دادند.
استان یزد در بهار سال 1357 حال و هوای دیگری داشت. مردم در محلههای مختلف شهر جمع میشدند و مراسم عزاداری و سخنرانی بر پا میکردند. آیت الله محمد صدوقی محور و مرکز حرکتهای انقلابی این شهر بود. وی نماینده امام در این شهر و امام جمعه وقت یزد بود. نیروهای مبارز منزل او را سنگر مبارزه خود می دانستند. همچنین تمامی کارهای انقلابی و مذهبی از جمله تکثیر اعلامیهها، مراسم دعا و نیایش و ... در آنجا انجام می شد. این حرکتها به شدت موجب نگرانی عوامل رژیم پهلوی در شهر شد و در این میان مسجد حظیره به عنوان مهمترین کانون انقلاب درآمده بود.
روز هشتم فروردین آیتالله صدوقی ضمن صدور اعلامیهای بر عزای عمومی در این ایام تاکید کرده و از مردم یزد دعوت کرد مراسم یادبود شهدای تبریز را در روز 10 فروردین برگزار کنند.
محمود صلاحی که یکی از فعالان مبارزاتی علیه رژیم پهلوی در استان یزد بود در کتاب خاطرات خود که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره مبارزات مردم یزد با رژیم پهلوی در فروردین 57 و برگزاری چهلمهای زنجیرهای در استان یزد میگوید: «ماجرای چهلم های زنجیرهای از تبریز آغاز شد. مردم شریف آذربایجان برای بزرگداشت اهالی قم، که در نوزدهم دی ماه ۱۳۵6 در اعتراض به مقاله موهن روزنامه اطلاعات به خاک و خون کشیده شده بودند، مراسم چهلم برگزار کردند. مراسم اعتراض آنان هم سرکوب شد. از همین رو، شهید آیتالله صدوقی در روز چهلم شهدای تبریز، مراسم سخنرانی و بزرگداشتی در مسجد حظیره برگزار کرد.»
روز دهم فروردین ماه به عنوان موعد برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز انتخاب شد. شب قبل از آن، اعلامیههای فراوانی درباره برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز که قرار بود در مورخه دهم فروردین ماه ۱۳۵۷ در مسجد حظیره برگزار شود توزیع شد. این اعلامیه حاوی مطالبی علیه رژیم پهلوی نیز بود. در این میان نیروهای امنیتی رژیم با برگزاری جلسات مکرر درصدد جلوگیری از این اجتماع بودند، اما به رغم تلاش و تکاپوی آنها این مجلس در ساعت مقرر در مسجد حظیره برپا شد. پیش از آن تعدادی از مسئولین امنیتی به دیدار آیتالله صدوقی رفتند تا وی را متقاعد کنند. این مراسم برگزار نشود، اما درخواست آنان با پاسخ منفی آیتالله مواجه شد. بدین ترتیب صبح روز دهم فروردین، مردم به تدریج وارد مسجد شده و مدام به تعداد حاضرین افزوده میشد. چند تن از روحانیان انقلابی به منبر رفته و سخنرانی کردند. از آن جمله حجتالاسلام راشد یزدی بود که سخنرانی بسیار کوبندهای کرد. پس از پایان این سخنرانی، جمعیت بسیاری که به شدت تهییج شده بودند، با سر دادن شعارهایی علیه رژیم پهلوی به خیابانها ریختند.
صلاحی نحوه برگزاری مراسم شهدای تبریز در مسجد حظیره را اینگونه شرح میدهد: «پیش از برگزاری، جوانان انقلابی بسیاری از شهرستانها به حضور دعوت شدند. من هم از جمله دعوتشدگان از اردکان بودم و به همین منظور به همراه چهار، پنج تن از دوستان انقلابیام با ماشینهای کرایهای به سمت یزد، که در نزدیکی اردکان قرار دارد، حرکت کردیم. وقتی به مسجد رسیدیم، ابتدا آیتالله فلسفی به صورت غیرمستقیم در مورد به شهادت رساندن عزاداران تبریزی توسط رژیم پهلوی سخنرانی کرد. پس از وی جناب حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی به مسجد آمد و بسیار تند و کوبنده جنایت شاه را محکوم کرد و اعتراض خود را با این جملات بیان کردکه: «ای شاه جنایتکار! مردم تبریز با تو چه کردند که جوابشان را با گلوله دادی؟» این سخنرانی انقلابی اعتراض علنی در یزد بود که به شدت احساسات مردم را برانگیخت.»
به دنبال این سخنرانی، مردم یزد دست به تظاهرات گستردهای زدند. محمود صلاحی که خود در آن تظاهرات حضور داشت میگوید: «پس از سخنرانی همراه تمام چهل، پنجاه هزار تن عزاداران داخل و بیرون مسجد با شعار «مرگ بر این حکومت یزیدی» به سمت چهارراه امیرچخماق به راه افتاده و تظاهرات کردیم. لحظه به لحظه تعداد شرکت کنندگان افزونتر و شعارهای اعتراضی کوبندهتر می شد. این موج خروشان همچنان به سمت چهارراه در حرکت بود.»
سپس تظاهرات مردم یزد از سوی نیروهای امنیتی که نیروی کمکی پادگان اصفهان به فرماندهی سرگرد فریدون کیا نیز آن را پشتیبانی میکرد به شدت سرکوب شد. به گفته صلاحی: «ناگهان متوجه حضور هلیکوپترهایی بر فراز شهر شدیم. مأموران شهربانی، ژاندارمری و ساواک نیز جهت ایجاد رعب و وحشت حملهور شدند. ما بی نهیب شعار دادیم و آنان بیشکیب به رگبار بستند. تعدادی در دم به شهادت رسیده و بسیاری زخمی شدند. از اردکان نیز محمدعلی قانعی نخست گلی بود که با این طوفان بیداد پر پر شد. او همسایه روبهروی ما بود. جوانی متدین و زحمتکش که در کنار درس خواندن، در کار کشاورزی به پدر خود کمک می کرد. در ادامه این تظاهرات، مردم خشمگین در طول مسیر ، دفتر حزب رستاخیز و بعضی از ادارات دولتی حمله بردند... تظاهرکنندگان به سمت میدان امیرچخماق به راه افتادند، نیروهای حکومت هم که از پیش کاملاً مجهز شده بودند، برای جلوگیری و متفرق کردن آنها دست به سلاح برده و جمعیت را به خاکوخون کشیدند. در این میان عوامل حکومت برای ترخیص مجروحین از بیمارستان یا تحویل دادن جنازهای شهدا، مبلغی حدود پانصد یا هزار تومان بابت هر گلولهای که خودشان شلیک کرده بودند، از خانوادهها دریافت میکردند. به رغم این کشتار وحشیانه و جو خفقان و سرکوبی که به وجود آمده بود، مرحوم صدوقی تصمیم به برگزاری نماز جماعت مغرب و عشاء در همان روز گرفت. جمعیت انبوهی که عزادار کشتارهای وسیع آن زمان بود، به وی اقتدا کرد.»
تظاهرات گسترده مردم یزد در گزارشهای ساواک نیز دیده میشود.
ماموران رژیم پهلوی به ویژه ساواک نیز بیکار نبودند و از این زمان به بعد شدت عمل بیشتری به خرج دادند و کوشیدند همه چیز را تحت کنترل خود بگیرند. ساواک که از برگزاری مراسم هفتم و چهلم ترس داشت، در روز 17 فروردین از برگزاری مراسم هفتم شهدای مسجد حظیره در بیستم فروردین خبر داد.
پس از کشتار وحشیانه مردم یزد، علمای بسیاری با صدور اعلامیه به همدردی با مردم یزد و محکومیت جنایات رژیم پهلوی پرداختند. حضرت امام خمینی به مناسبت این قیام، طی یک پیام با مردم مسلمان و خانواده شهدا ابراز همدردی کرد و ضمن محکومیت جنایات رژیم پهلوی، مردم را بار دیگر دعوت به راهپیمایی تا برچیدن رژیم شاهنشاهی و برپایی حکومت اسلامی کردند. امام همچنین از بزرگان و علما خواست مردم را هدایت و از کجرویها جلوگیری کنند.
همگام با امام خمینی، حضرت آیتالله خامنهای نیز که در آن زمان در ایرانشهر به سر میبردند، در بیستم فروردین ۱۳۵۷طی اعلامیهای که خطاب به آيتالله صدوقی نوشتند، با مردم، خانواده شهدا و مجروحین ابراز همدردی کردند. اعلامیه مذکور چنین آغاز شده بود:
«بانهایت تأسف اطلاع یافتیم که شدت و خشونت پلیس مردم ناشناس، کسانی که خود را در خدمت مردم معرفی میکنند در یزد به کشتار و زخمی شدن مردم مسلمان منتهی گشته و زخم عمیق و لبالب از خونی را که فاجعه قم و تبریز بر پیکر ملت وارد ساخته بود، به ضربتی دیگر در یزد و جهرم و چند شهر دیگر، عمیقتر و خونینتر کرده است. جای آن است که این ددمنشی مصیبت آفرین به حضرت عالی و همه علمای متعهد تسلیت گفته شود ... در پایان، یاد شهادت برادران یزدی را گرامی و مقدس دانسته، عزت و سرافرازی و موفقیت جناب عالی و دیگر علمای آگاه و متعهد یزد را که ملجاً و پناهگاه و پشتیبان و همراه مردم بوده و در ارشاد و هدایت خلقی کوشیدهاند، از خداوند متعال مسئلت مینمایم».