*چه زمانی نام مدرسه «شاه» به مدرسه «امام» تغییر کرد؟
در کتاب انقلاب اسلامی در کاشان که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره تظاهرات دانش آموزان، دانشجویان و مردم کاشان در مهرماه 1357 آمده است: مرکز ثقل تظاهرات مردم کاشان، دبیرستان امام بود. دانشجویان و دانش آموزان ضمن تجمع و برپایی تظاهرات، رو به سوی دفتر مدیر دبیرستان گذاشتند و به رغم اینکه، با درب قفل مواجه شدند، پس از شکستن قفل و ورود به دفتر، قاب عکس شاه را به زیر آوردند و شکستند و به جای آن، تمثال مبارک حضرت امام خمینی را نصب کردند. ضمناً، دانشآموزان حرکت انقلابی دیگری را انجام دادند و روی تابلوی دبیرستان پهلوی پرده سیاهی کشیدند و به جای آن، با پارچهای سفید نام امام خمینی را نوشتند.
*تظاهرات مردم کاشان علیه رژیم پهلوی به دلیل محاصره بیت امام
روز 6 مهرماه، (25 شوال 1398) مصادف با شهادت امام صادق(ع) و حمله مزدوران رژیم شاه به مدرسه فیضیه در سال 42 بود، با هفتمین روز درگذشت آیتاللهزاده گلپایگانی همزمان شده بود. علاوه بر آن، این روز، مقارن با محاصره بیت خمینی کبیر در عراق بود؛ از این رو ایران یکپارچه سوگوار و عزادار و سیه پوش شده بود. بدیهی بود به خاطر این مناسبتها، کاشان هم حال و هوایی دیگر داشته، یکپارچه تعطیل و سیاهپوش باشد.
صبح روز6 مهر 1357، در پی مجلس فاتحهای که از سوی آیتالله مدنی به مناسبت هفتم آیتالله زاده گلپایگانی در مسجد و مدرسه میان چال برپا شده بود، جوانان تظاهرات گسترده و دامنه داری برپا کردند. تظاهرکنندگان به دو دسته تقسیم شده بودند، دسته اول شعارهایی سر داده و میخواندند: «مظلوم کشی تا کی؟ برو از همه بدتر، محمد شاه نکبت» و دسته دوم ادامه میدادند: «ایران کشور ماست، خمینی رهبر ماست.» این تظاهرات که از محل مسجد مذکور آغاز شده بود، به طرف خیابان بابا افضل و از آنجا به سمت میدان کهنه (مسجد جامع) ادامه یافت.
سپس، در حالی که شعار «مرگ بر شاه» به عنوان اصلیترین شعار تظاهرکنندگان، تکرار میشد، به مقصد خود یعنی مسجد گذر بابا ولی ادامه پیدا کرد. طنین شعار برآمده از عمق جان مردم، به ویژه جوانان و نوجوانان که فریاد میزدند. «بگو مرگ بر شاه»، در و دیوار مسجد را به لرزه در آورده بود. پس از آن، تظاهرات با گذر از کوچهها، به سمت فلکه فیض - در حالی که هر لحظه بر شدت آن افزوده میشد - ادامه یافت.
در مسیر راه، زنان و مردان با پاشیدن گلاب و تکرار شعار «مرگ بر شاه» از راهپیمایان و تظاهرکنندگان استقبال میکردند. آنان درب منازل خویش را گشوده بودند تا در صورت حمله و خطر احتمالی برای تظاهرکنندگان مأمن و پناه باشد. تظاهرکنندگان از محل تکیه هیأت علیاکبر مسیر را تغییر دادند و از کوچه منتهی به دروازه ملکآباد پیش رفتند.
لحظه به لحظه بر تعداد جوانان تظاهراتکننده افزوده میشد؛ به یکباره جهت حرکت و نوع شعار نیز تغییر یافت، و در حالی که دستهها فریاد میزدند: «یا حجت بن الحسن العسکری»، دسته دیگری پاسخ میدادند: «به کشتن شاه جلاد آمدن» تظاهرکنندگان مجدداً به سمت مسجد گذر بابا ولی حرکت کردند. جمعیت سوگوار و عزادار تظاهرکننده که گویا جانشان به لب رسیده بود، متضرعانه مرگ جلاد را طلب میکردند؛ از این رو، در مسیر رو به مسجد، سینهزنان و گریهکنان، خروش «مرگ بر شاه» برمیآوردند.
سرانجام، این تظاهرات، مقارن ظهر، بدون دخالت پلیس پایان یافت. در عصر این روز، جلسه مشابهی از سوی آیتالله صبوری در مسجد گذر بابا ولی برگزار شد. در این مجلس که انبوه شرکت کنندگان، موجب شد گزارشگر این مجموعه نتواند به آسانی وارد جلسه شود، روحانی مبارزی شجاعانه به مدت دو ساعت و نیم به تحلیل أوضاع و احوال سیاسی پرداخت و سرانجام، حادثه جمعه خونین(17شهریور تهران) را دست مایه روضه خوانی و مصیبت خود قرار داد.
شور انقلابی همراه با شعور سیاسی مردم در آن اجتماع، وصف ناپذیر بود. برای دومین بار در روز جاری، در ادامه این جلسه و از محل مسجد تظاهرات آغاز شد. مردم «مرگ بر شاه» گویان به سمت پانخل و از آن جا، به مقصد میدان فیض حرکت کردند که این تظاهرات نیز بدون دخالت پلیس، مقارن غروب آفتاب پایان یافت. به طورکلی، کاشان روزهای ناآرامی را پشت سر گذاشت؛ در جریان درگیری های پراکنده خیابانی هفت گلوله شلیک شد و تعدادی هم به وسیله اسلحه سرد مجروح شدند.