پایگاه مرکز اسناد انقلاب
اسلامی؛ سرکوب
مردم توسط رژیم پهلوی امری عادی و مسبوق به سابقه محسوب میشد بطوری که عمال رژیم
از کشتار بیمحابای مردم باکی نداشتند. این اقدام در قیام 29 بهمن تبریز هم در
دستور کار قوای نظامی و امنیتی رژیم پهلوی قرار گرفت اما موج خروشان مردم تبریز هر
توطئهای را برای سرکوب خنثی کرد.
کریم ذریهبهروزی از شاهدان عینی قیام 29 بهمن تبریز در این رابطه میگوید: من خودم در آن روزها، به چسباندن اعلاميه علما و بزرگان تبريز به در و ديوارها مىپرداختم. اين اعلاميهها به امضاى آيتالله قاضى طباطبايى و تنى چند از مجتهدين بنام تبريز رسيده بود و در آن، از مردم خواسته شده بود تا به مناسبت چهلمين روز شهداى قم، اجتماع كنند.
مردم طبق قرار، در مقابل مسجدى به نام «قزلّى» واقع در بازار تبريز، اجتماع كردند و قصد داشتند وارد مسجد شوند كه ناگهان با مزدوران رژيم طاغوت و در رأس آنها «سروان حقشناس» مواجه شدند. اين فرد، با كمال وقاحت از مسجد به عنوان طويله ياد كرد و با اين كار موجبات خشم عمومى مردم را فراهم نمود. مردم، از آنجا كه احساسات مذهبىشان جريحهدار شده بود، با مأموران رژيم كه مانع ورود آنان به داخل مسجد مىشدند، شروع به مشاجره كردند و كار به درگيرى كشيد. در اين حال، گلولهاى از سوى مأموران شليك شد كه منجر به شهادت يكى از جوانان غيور تبريز گرديد. من از نزديك شاهد بودم كه چگونه در اين لحظه مردم به طور خود جوش حالت منظمى به خود گرفتند و با شعار درود بر خمينى، سلام بر شهيدان و ختم صلوات، شروع به تظاهرات خيابانى كردند.
در عرض چند ساعت، چهره شهر دگرگون شد. قواى انتظامى از جمله سرهنگ نظرى، تلاش كردند كه از راه ترساندن مردم، وارد عمل شوند و جلوى حركت ايشان را بگيرند؛ اما مردم ماشين سرهنگ مزبور را به آتش كشيدند. وقتى نظرى ملعون، اين صحنه را ديد، فرار را بر قرار ترجيح داد و مردم هم قوت قلب بيشترى يافتند. تا ظهر آن روز، شهر به حالتى در آمد كه هر كس از دور بدان مىنگريست، گمان مىبرد كه به شهرى جنگزده كه دود و آتش از آن به آسمان مىرود، مواجه است.
مركز اجتماع و تظاهرات
مبدأ تظاهرات در ابتداى خيابان فردوسى
مقابل مسجد «قزلّى» واقع در اول بازار بود. سپس سيل خروشان مردم در مسير خيابان
فردوسى به حركت درآمد و پس از گذشتن از خيابان شريعتى (شهناز سابق)، به خيابان
امام خمينى (پهلوى سابق) رسيد. كل بازار در تصرف تظاهركنندگان بود. مأموران نظامى و انتظامى،
به هيچ وجه انتظار چنين وضعى را نداشتند و در واقع غافلگير شدند.
ناتوانی قوای امنیتی رژیم پهلوی برای مقابله با مردم
قواى دولتى، واقعاً در برابر هجوم بىامان مردم تبريز، دچار عجز و ناتوانى شدند. نيروهاى انتظامى در همان دقايق نخست، از ايستادگى در برابر مردم باز ماندند و جاى خود را به نيروهاى امنيتى ساواك سپردند. آنها هم با حيله و نيرنگ و با استفاده از لباس شخصى و تيراندازى از مكانهاى نامعلوم، به قلع و قمع تظاهركنندگان پرداختند. بعدازظهر روز بيست و نهم بهمن 56 ، مقابله قواى دولتى با تظاهركنندگان، شكل مضحكى به خود گرفت. در حالى كه شهر تبديل به ويرانه شده بود، نيروهاى ارتش با استفاده از تانكها و مسلسلها و تسليحات سنگين، در محلات مختلف تبريز مستقر شدند. آرايش نظامى آنان به گونهاى بود كه بيننده احساس مىكرد كه با كشور بزرگى در حال جنگ هستند!
مردم به طور عمده، مراكز فساد و فحشا را مورد حمله قرار دادند. مؤسسات و مراكز ديگرى هم كه نمايانگر اقتدار رژيم بود و به دستگاه حاكمه انتساب داشت، مورد هجوم قرار گرفت. درگيرى اختصاص به منطقه خاصى نداشت و كل شهر به خصوص حومه بازار را در بر مىگرفت.