پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی: اقتصاد ایران در طول تاریخ بیشتر متكی بر تولید كشاورزی و دامداری بوده و بخش عمدهی درآمد مالیاتی و هزینههای دولتها نیز از حاصلِ دسترنج كشاورزان و دامداران تأمین میشد. در طول قرن نوزدهم نیز این روند ادامه داشت. گو اینكه هیچ تغییری در شیوهی كشاورزی ایران بهوجود نیامده بود و این ایستایی در شیوههای فنی تولید، ریشه در كلیت نظام اقتصادی- سیاسی ایران داشت.[1] دولت هم وظیفهای برای تسكین آلام و دردهای مردم و كاستن از رنج و بدبختی آنان برای خود متصور نبود.[2]در چنین شرایطی تنها مأمن و پناهگاه مردم برای حفظ مال و ناموس خویش، خانهی مراجع و علمایی بود كه در حد توان در مقابل اجحاف و ستم دربار قاجار ایستادگی میكردند؛ و بهسبب استقلال مالی كه بعد از سقوط صفویه پیدا كرده بودند و هزینههای جاری آنان از طریق اوقاف، نذورات، خمس و زكات تأمین میشد، از همان زمان نوعی پیوند سیاسی- اقتصادی میان روحانیت شیعه و بازاریان مسلمان شكل گرفته بود كه در جنبش تنباكو به رهبری میرزا حسن شیرازی به بهترین نحو ممكن خود را نشان داد.[3] این همراهی و همگامی در راه مبارزه با استعمار به شكل مطلوبتری در انقلاب مشروطه نیز تكرار شد و تجار و بازرگانان مسلمان با حمایت مالی از جنبش مشروطهخواهی، كه با رهبری روحانیت آغاز شده بود، شالودهی تحولات بعدی را در تاریخ معاصر ایران پی ریزی كردند. به بیانی بهتر نقش بازار در نهضت مشروطه و در جریان مبارزه برای ملیشدن صنعت نفت، موضوعی نیست كه نیاز چندانی به اثبات داشته باشد. نام بازار با مبارزان این مرحله از تاریخ ایران گره خورده و بسیاری از بازاریها با گروهها و دستهجات رادیكالِ اسلامی مانند فدائیان اسلام و بعداً جمعیت مؤتلفهی اسلامی یا ارتباط نزدیك داشته و یا خود از بنیانگذاران آن بودند.[4]
الف) توجه بهجایگاه اقتصادی اصناف و بازاریان
1ـ عنایت به اتحاد تاریخی علما و بازاریان
با كنارهگیری روحانیت از سیاست در دوران مشروطه و گرایشِ قشر پرنفوذ تاجر- مالك به دربارِ حاكم، كه نتیجهی آن ظهور رضاخان در صحنهی سیاسی ایران بود،[5] برای مدت كوتاهی این پیوند تاریخی دچار خدشه و آسیب شد. كشف نفت در ایران در سالهای اولیهی قرن بیستم، فرصتی طلایی را برای توسعهی اقتصادی ایجاد نمود. ولی ناكارآمدی ساختار خودكامه و تكصدایی به حدی بود كه طلای سیاه، بلای ایران شد[6] و ساختار سیاسی حاكم تمام درآمدهای حاصل از فروش نفت را در اختیار خود گرفته و در پرتوی قدرت نظامی، كه به واسطهی توان اقتصادی پیدا كرده بود، با فراغ بال بیشتری به سركوب جنبشهای و حركتهای آزادیخواهانه پرداخت. اما نهضت ملی نفت با رهبری آیتالله كاشانی كه یكبار دیگر طبقات مختلف اجتماعی بهویژه بازاریان و روحانیت را بههم نزدیكتر نمود، نوعی تلاش جهادگونه برای خارجكردن این ذخیرهی ملی از دست استعمار انگلستان بود كه بدون هیچ ضابطهای بر اقتصاد ایران حكفرمایی میكرد.[7] اقتصاد زراعی ایران نیز بهواسطهی اصلاحات ارضی بهشدت آسیب دید و سهم تولیدات كشاورزی در تولید ملی، كه قبل از دههی 1340 بیش از چهل درصد بود، در سال 1354 به ده درصد كاهش یافت.[8] روستاهای ایران نیز پس از مراحل اولیهی اصلاحات ارضی به فراموشی سپرده شدند و روستاییان با رها كردن زمینهای كشاورزی بهسوی طرحهای صنعتی و گسترش فعالیتهای ساختمانی در شهرها مهاجرت كردند و در آستانهی انقلاب اسلامی توسط روحانیونی كه در نقاط مختلف ایران پراكنده بودند، به صفوف مبارزه علیه رژیم پهلوی جذب شدند.[9] به بیانی دیگر، در اواخر دههی 1970 و 1980 م تغییرات كمّی و كیفی مهمی در بازار توسعهی وابسته روی داد و سهم نیروی كار روستایی از 77 درصد به 32 درصد كاهش پیدا كرد. اكثریت مردم نیز در دههی 1970 همچنان در تنگنای معیشتی قرار داشتند؛ درصورتیكه ایران در اوج روند نوسازی خود قرار داشت.[10]
میتوان گفت كه اصلاحات ارضی برای كل اقتصاد كشور بهویژه كشاورزی فاجعهآمیز بود[11]و در مجموع اقتصاد ایران در سالهای پایانی رژیم پهلوی در حال اضمحلال و فروپاشی بود.[12] مخالفتهایی كه منجر به انقلاب شد نیز، حداقل به اندازهی صبغهی فرهنگی، صبغهی اجتماعی ـ اقتصادی نیز داشت.[13]
در چنین شرایطی امام با یادآوری نقشِ بازاریان در تحولات سیاسی معاصر[14] و تجربهی تاریخی كه از انقلاب مشروطه و رویدادهای قبل از آن در ذهن داشت، زمینهی جذب هر بیشتر اهل بازار و تجار و بازرگانان و اتحاد آنان را با علمای شیعه فراهم نموده و این تشكل سیاسی ـ اقتصادی را سوی مبارزه و مقابله با اجحاف و ستم دربار پهلوی سوق داد.
گو اینكه رونق اقتصادی دههی 1340ش توان حمایتی بازاریان را از بنیادهای مذهبی در شهرهای بزرگ افزایش داده بود و در اواسط دههی1350ش این مؤسسههای دینی آن اندازه قدرت داشتند كه واعظانی را بهطور منظم به محلات فقیرنشین شهری و روستاهای دورافتاده بفرستند.[15]بنابراین میتوان گفت كه در فرایند انقلاب بهویژه بعد از قیام 15خرداد 1342ش بازاریان مبارز پشت سر امام قرار گرفتند و در مراحل بعدی با اعتصاب و بستن بازار، نقش مهمی را در انقلاب اسلامی ایفا كردند.[16]زیرا دولت پهلوی در آستانهی انقلاب 1357 همهی گروههای سیاسی را منهدم نموده و اعضای اصلی آنها را سركوب كرده بود، اما هنوز تسلط كافی بر بازار و مساجد نداشت. پس شگفتآور نبود كه بازار كانون اصلی انقلاب شد. [17]
2ـ استفادهی بهینه از توان اقتصادی بازار در مبارزه
حمایت و پشتیبانی مالی و اقتصادی تجار و بازاریان از انقلاب و مبارزان در چند سال پایانی حكومت پهلوی نمود بیشتری یافت و بازاریان مسلمان یا در قالب ارسال خمس اموال خویش به محضر امام خمینی و یا كمك مالی به نیروهای مبارز و خانوادههای آنان، روند پیروزی انقلاب اسلامی را تسریع بخشید. البته این بذل مال و مساعدت اقتصادی به انقلاب، هیچگاه سبب برتری و بزرگی ثروتمندان در نزد امام خمینی نشد.
به بیانی دیگر، طبقات متوسط شهری كه در انقلاب مشروطیت فعالانه شركت جسته و در این تحول سیاسی ـ اجتماعی تأثیرگذار بودند و در دوران خفقان رضاخانی نیز از فرایند توسعه كنار گذاشته شده بودند، در سایهی رهنمودهای امام با دیگر گروههای اجتماعی همراه شده و برای پیروزی انقلاب از اموال خویش مایه گذاشته و همراه با روحانیتِ مبارز به تشكلهای سیاسی و صنفی كه در مقابل دولت رانتیر پهلوی[18] تأسیس شده بودند، یاری و مساعدت میرساندند. بعد از ماجرای لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال1341ش سه هیئت مذهبی از كسبه و تجار تهران ـ هیئت مسجد امینالدوله، مسجد شیخعلی و هیئت اصفهانیهاـ با مشورت امام با هم ائتلاف كردند[19] و در سایهی اتحاد و همفكری بازاریان و روحانیون، جمعیت مؤتلفهی اسلامی به وجود آمد كه از سه ركن كمیتهی مركزی، شورای روحانی و كمیتهی نظامیتشكیل شده بود. بیشتر اعضای كمیتهی مركزی، افراد باسابقهی فدائیان اسلام بودند. محمدجواد باهنر، مهدی عراقی، سیدعلی اندرزگو، صادق امانی، صفار هرندی، محمد بخارایی، نیكنژاد، هاشم امانی، و عسگراولادی از اعضای آن بودند.[20] جمعیت مؤتلفهی اسلامی یكی از تشكلهای اثرگذار در تاریخ معاصر ایران بهشمار میرود و توانسته بر پایهی باورهای دینی تحت رهبری مرجعیت تقلید امام نقش عمدهای در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ایفا كند.[21]
آنان برای روحانیت و مخصوصاً روحانیون مبارز ارزش فراوان قائل بودند، لذا بعد از درگذشت آیتالله كاشانی بهسوی امامخمینی(ره) آمده و تشكل مؤتلفه را در بهار1342ش به وجود آوردند.[22]اعضای آن اعلامیهها و اطلاعیههای امامخمینی را كه از عراق میرسید تكثیر نموده و به سمع و نظر مردم میرسانیدند.[23] بررسی اجمالی اسناد باقیمانده از ساواك شاهنشاهی نیز گویای این مطلب است كه ارسال نذورات و هدایایی كه از سوی بازاریان مسلمان و تشكلهای دینی برای امام در تركیه و عراق ارسال میشد، نقش ارزندهای در پیشبرد اهداف مبارزه و جلب و جذب افراد مختلف به اهداف انقلاب داشت.[24]
روند حمایت اقشار متوسط شهری و بازاریان بعد از قیام پانزده خرداد 1342 شكل منسجم و كارآمدیتری به خود گرفت و با بهرهگیری از تجربهی انقلاب مشروطیت، اعتصاب و بستن بازار بهعنوان اعتراض به سیاستهای رژیم پهلوی در مراحل مختلف مبارزه نمود عینی پیدا كرد. اما در ماههای آخر حكومت پهلوی بازاریان در شهرهای بزرگ كشور با مسدود نمودن شریانهای اقتصادی و اعتصاب صنفی كمك فراوانی به پیشبرد جریان انقلاب كردند كه در ادامه به تفصیل دربارهی آن سخن خواهیم گفت.
ب)امامخمینی(ره) و تاكتیك اعتصاب در امر مبارزه
1ـ اعتصاب نماد عینی وحدت مردم در مبارزه اقتصادی
كلمه «اعتصاب» از ساحلی در فرانسه گرفتهشده كه محل تجمع كارگران بیكار بوده است. اما در اصطلاح به عمل قطع كار و بیكاری كه توسط كارگران در یك واحد و یا كارمندان در یك سازمان اداری و بهطوركلی مزدبگیران در یك واحد اقتصادی انجام میشود، «اعتصاب» میگویند. هدف اعتصابكنندگان وادار كردن اربابان یا مدیران به تسلیم در برابر خواستههایشان و یا بحث در باب ادعاهایشان و رسیدن به یك توافق میباشد.[25] اعتصاب میتواند گذشته از قطع محض و سادهی كار، اشكال دیگری نیز پیدا كند، مثل اعتصاب بهمنظور اعلام خطر، اعتصاب با اِشغال كارخانه، اعتصاب با كاهش در وقت كار، اعتصاب با كندكاری، اعتصاب در خدمات اساسی و...
در قرن بیستم از این حربه اقتصادی به طور روز افزونی برای تأمین مقاصد و هدفهای سیاسی استفاده شد و برای اولین بار در انقلاب روسیه، بلشویكها برای سرنگونساختن حكومت از این حربه استفاده كردند. در انقلاب اسلامی ایران نیز اعتصاب بهعنوان یك تاكتیك مبارزه مورد توجه گروههای مختلف اجتماعی بود و امام خمینی(ره) نیز با درایت و كفایت خاص خویش، از این تاكتیك به نحو شایستهای استفاده نمود. ایشان در پیامی كه بهمناسبت هفتم شهدای حادثه غمانگیز هفده شهریور در 23 مهرماه 1357 ش ابلاغ فرمودند، تأكید كردند كه:
«اكنون كه یك هفته از كشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما میگذرد، اكنون كه یك هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چكمهی دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانك دست و پا میزند، اكنون كه شاه دست از آستین فضای باز سیاسی درآورده و به دروكردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است، اكنون كه با نفسهای آخر، حكومت فاشیستی نفسهای ملت را در سینه خفه كرده، اكنون كه گورستانها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده، اكنون كه دژخیمان شاه به عربده و پایكوبی در مرگ عزیزان ما به شادی نشستهاند، اكنون شاه میخواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل كند. اكنون كه عمّال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنهسازیهای مبتذل و اغفالكننده میخواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران كه آلتِ فعلی بیش نیستند، نسبت داده و خود را مقربالخاقان قرار دهند، اكنون كه تمام خیانتكاران خارج و داخل پشتیبانی از جنایات شاه میكنند، اكنون كه از چهرههای كریه آزادیخواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسماً روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند».[26]
در جریان اعتصاب نیز ابتكار در دست بازاریان و تشكلهای مذهبی بود كه رابطه نزدیكی با روحانیت و رهبری انقلاب داشتند. به تعبیر بازرگان، اعتصابها آخرین تیرِ در تركشِ ملت بود كه جلوه دیگری از میل به وحدت علیه استبداد شاه و حركت رو به جلو را نشان میداد و بهتدریج با قاطعیتِ پیگیر امامخمینی در سراسر كشور سرایت پیدا كرد. معلمان اولین گروهی بودند كه در ابتدا جریان اعتصاب را راهاندازی كردند و سپس این اقدام به دانشگاهها نیز سرایت كرد.[27] دانشگاه تبریز در این زمینه پیشقدم بود و كمی بعد این موج اعتصاب به بیمارستانها و وزارتخانههای دولتی كشیده شد. در تاریخ 4 آذرماه 1357 كلیه كارمندان بانك مركزی ایران دست از كار كشیدند و كارمندان دادگستری، دارایی، وزارت نیرو، شركت مخابرات، سازمان برنامه و بودجه و... به جریان اعتصاب پیوستند.[28]شاید یكی از شگفتیهای رهبری ایشان در این باشد كه نبرد اعتصاب را از صنعت نفت آغاز كرد كه شریان اصلی درآمد رژیم بود. اولین موج اعتصاب دو روز بعد از جمعهی سیاه و در 19/6/57 در پالایشگاه نفت تهران آغاز شد و در كمتر از دو هفته به پالایشگاه آبادان رسید و بهتدریج به كارخانهها و راهآهن و حملونقل عمومی كشیده شد. در این میان اعتصاب كارمندان گمرگ و دارایی كه چند برابر حقوق خود، رشوه میگرفتند، شگفتانگیز بود.[29] اما اعتصاب كاركنان صنعت نفت كه به قطع استخراج و صدور نفت به خارج منجر و دولت با خشونت نیز نتوانست آنها را به سر كار بازگرداند، موجب تحسین رهبر انقلاب شد و ایشان در پیام خاصی این عمل آنها را پرارزش و باعث روسفیدی ملت دانست:
«سلام من و ملت ایران بر كارگران و كارمندان شركت نفت ایران! رحمت خداوند تعالی بر شما آگاهانی كه با اعتصاب پرارزش خود، روی ملت را سفید نمودید! اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش باارزش و كوبنده است؛ ارزشمند برای ملت غارتزدهی ایران كه از جریان این طلای سیاه و مخزن پربركت كشور كه سالهاست خائنان به غارت دادهاند و نفتخواران به غارت بردهاند، جلوگیری كرده و از هدر دادن مال ملت فقیر به اندازهی قدرتتان منع نمودهاید؛ و كوبندهی خائنانی كه چوب حراجش را پشتوانهای برای بقای حكومت طاغوتی خویش و تخت لرزان شیطانی خود میدانند. هر ساعت اعتصاب شما خدمتی است به خداوند تعالی و به كشور اسلام...».[30]
و در ادامه از اقدام جسورانهی همهی گروهها و اقشار جامعه در اتخاذ تاكتیك اعتصاب قدردانی كرده و فرمودند:
«... من از اعتصاب جمیع جناحها، فرهنگیان و بازاریان و اصناف، اعتصاب شركت نفت و مخابرات و شركت واحد و مطبوعات و اعتصاب سایر ادارات و مؤسسات دولتی [و]خصوصی كه برای نجات میهن و برای خدمت به اسلام و مسلمین بوده است، تشكر مینمایم...».[31]
با این حال اعتصاب كارمندان و كارگران شركت نفت در آن زمان چنان بااهمیت بود كه امام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز از آن به نیكی یاد نمود و اقدام آنان را دارای ویژگی خاص خواند:
«... نهضت ما گرچه مرهون همهی اقشار ملت است، گرچه همهی اقشار ملت نهضت را همراهی كردند، چه بانوانِ تمام ایران و چه مردان برومند ما، لكن بعضی اقشار یك ویژگی خاصی داشتند، و از آن جمله، كاركنان و كارمندان صنعت نفت، برای اینكه اینها در مقامی بودند كه شریان حیات اجانب بهدست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یك ویژگی خاصی داشت، و همراهی آنها از نهضت، یك خصوصیت بیشتری داشت. از این جهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم و تشكر میكنیم. شما برادران بودید كه در اعتصابات خودتان مقابل رژیم طاغوتی ایستادید، و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت كردید. من باید از شما تشكر كنم. من دعا به شما میكردم و میكنم».[32]
علاوه بر بازاریان و كارمندان و معلمان و دانشگاهیان، كارگران نیز در این مرحله از انقلاب ثابت كردند كه میتوانند رژیم پهلوی را از تكیهگاه اقتصادی محروم كنند. ل. ی. اسكلیاروف بر این باور است كه اعتصاب طبقهی كارگر در ماههای اكتبر و نوامبر1978/ مهر1357 نشان داد كه كارگران ایران برخلاف تلاشهای پهلوی دوم متشكلتر و باشعورتر شدهاند.[33] آبراهامیان علت اعتراض طبقهی كارگر را ركود اقتصادی میداند كه بیشتر در بخش ساختمانسازی نمایان و برجسته بود و خیل بیكاران در این بخش جریان اعتصابات كارگری را بعد از خرداد 1357 شدت بخشیدند.[34] اما واقعیت آن بود كه اجحاف و ستم دربار پهلوی و فساد حاكم بر آن بههمراه بیاعتنایی به تأمین رفاه عمومی علت اصلی شورش و اعتراض طبقات آسیبپذیر و فقیر جامعه و گرایش بیشتر آنان به انقلاب بود.
2- اهداف و تأثیرات تاكتیك اعتصاب
پرسش مهمی كه در اینجا مطرح میشود، این است كه نیت و هدف اصلی امام در بهكارگیری تاكتیك اعتصاب چه بود؟ آیا ایشان از تبعات و پیامدهای منفی اعتصابات نیز آگاهی داشتند؟ در پاسخ به سؤال اول باید گفت كه امام با درسهایی كه از سالها مبارزه با رژیم پهلوی آموخته بودند، به این نكته نیز واقف بودند كه در كنار اقدامات فرهنگی و آگاهیدادن به مردم، یكی از مهمترین راههای مقابله با سیاستها و اقدامات ضدانسانی شاه، كوتاهكردن دست وی از منابع درآمد و اماكن اقتصادی است كه هزینههای بریز و بپاشِ شبنشینیها و قماربازیها[35] و جشنهای كذایی مانند جشن دو هزار و پانصد ساله را تأمین میكرد و بسترساز فساد اخلاقی و مفاسد اجتماعی در میان درباریان و مردم بود.
میدانیم كه اطرافیان محمدرضا شاه در كنار مفاسد سیاسی و اخلاقی، به مفاسد مالی و اقتصادی نیز آلوده بود و حتی نزدیكان او نیز از میزان ثروت و اموال وی اطلاع دقیقی نداشتند.[36]مقدار زیادی از این ثروت نیز كه حاصل دسترنج و حق همهی مردم ایران بود، در دوران حكومت شاه معدوم بهتدریج از كشور خارج شده بود.[37] بخش عمدهی این ثروت از فروش نفت و خدمات عمومی بهدست میآمد و بهجای آنكه صرف ایجاد رفاه و بهبود وضعیت مردم در نقاط مختلف ایران شود، صرف خرید اماكن تفریحی در اكثر نقاط خوش آب و هوای جهان[38]و دادن هدایای گرانقیمت به نوكران و چاپلوسان دور و نزدیك میشد.[39] امام با آگاهی كامل به این مسائل در دو سال آخر حكومت پهلوی، معتقد بود تاكتیك اعتصاب به چند شكل میتواند كاركرد مثبت داشته باشد:
1. اعتصاب نقش مهمی در فلج كردن اقتصاد دولت منحوس پهلوی داشته و میتوانست توان مالی آن را كاهش دهد.[40]
2. با كاهش قدرت اقتصادی، توان نظامی شاه معدوم تضعیف شده و با كاهش بودجهی سالانهی ارتش، نظامیان بهعنوان حامیان اصلی سلطنت از دربار رویگردان میشدند.[41]
3. اعتصاب نیز مانند راهپیمایی و تظاهرات نوعی دعوت مسالمتآمیز برای شركت در جهادی همگانی علیه رژیم پهلوی بود.[42]
4. اعتصاب نسبت به دیگر تاكتیكهای مبارزاتی تأثیرات بیشتر و هزینه و تلفات كمتری داشت. زیرا دولت قادر نبود به زور سرنیزه و تفنگ كارگران و كارمندان را از خانهها بیرون آورده و به جریان اعتصاب پایان دهد. [43]
5. امام جریان اعتصابات را مقدمهای برای سرنگونی سلطنت شاهنشاهی و برقراری حكومت اسلامی قلمداد میكردند.[44]
البته رهبر فرزانهی انقلاب متوجه تبعات منفی و پیامدهای ناخوشایند اعتصاب بر زندگی مردم نیز بود، لذا با مدیریت آگاهانهی جریانِ اعتصابات مانع از آن شد تا تأثیرات سوء آن روند زندگی عادی مردم را دچار اختلال كند. به همین دلیل در 8/10/1357 هیئتی را به سرپرستی مهندس بازرگان به خوزستان فرستاد تا روند اعتصاب در شركت نفت را در جهتِ اهداف انقلاب هدایت كنند.[45]در سایهی درایت امام و اعتقاد كارمندان شركت نفت به اهداف رهبری و تلاش هیئت اعزامی، نفت مورد نیاز مردم در خط لولهی سراسری جاری شد.[46] بعد از موفقیت در مدیریت اعتصاب صنایع نفتی، مقرر شد تا كمیتهی تنظیم اعتصابات، تبعات و پیامدهای منفی اعتصاب را مدیریت كرده و از بروز نارضایتی در میان مردم جلوگیری نماید. به همین مناسبت رهبر فرزانهی انقلاب طی حكمی به دكتر یدالله سحابی و دكتر محمدجواد باهنر و چند نفر دیگر مأموریت داد تا اعتصاب را در جاهایی كه سبب اختلال در زندگی مردم میشود، مدیریت نموده و اهرم تبلیغات روانی را از دست دشمنان خارج كنند.[47] با تلاش این هیئت و مساعدت كارمندان مسلمان مواد غذایی و دارویی با سهولت بیشتری در اختیار مردم قرار گرفت و حتی كارگران شهرداری جهت نظافت شهرها به اعتصاب خود پایان دادند. همچنین كاركنان شركتِ پست و تلگراف نیز بنا به توصیهی كمیتهی تنظیم اعتصابات به سرِ كار خود بازگشتند.[48] در دورهی نخستوزیری بختیار، اعتصاب از سازمانهای اقتصادی به سازمانها و ادارات سیاسی سرایت كرد و دولت را از لحاظ سیاسی و اداری و قضایی فلج كرد. این نوع اعتصابات پیامد منفی كمتری برای مردم به همراه داشت، اما در عوض اركان دولت بختیار را كاملاً درهم ریخته بود و بختیار قادر به انجام هیچ كاری نبود.[49]سرانجام برخلاف بلوف او كه مدعی باز كردن فرودگاه مهرآباد بود،[50] این عشق به امام و ایجاد زمینه برای بازگشت ایشان به ایران بود كه كارمندان هواپیمایی را وادار كرد تا دست از اعتصاب خود بردارند. تاكتیك اعتصاب نیز با هدایت عالمانهی رهبری انقلاب و تلاش یارانش به خوبی اجرا شد و راه رسیدن به پیروزی را هموارتر نمود.
پینوشتها
[1]. احمد سیف، قرن گم شده:اقتصاد و جامعهی ایران در قرن نوزدهم، تهران، نشر نی، 1387، ص182
[2]. بهروز هادی زنوز، «فقر و نابرابری درآمد در ایران، مجله رفاه اجتماعی، تابستان 1384، شماره 17، ص 179
[3]. آیت قنبری، «منابع قدرت روحانیت شیعه در ایران»، مجلهی علوم سیاسی، زمستان 1381، شمارهی 20، ص276
[4]. صادق زیباكلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، ص128
[5]. علیرضا ثقفیخراسانی، سیر تحولات استعمار در ایران، تهران، نشر نیكا، 1375، ص179
[6]. احمد سیف، پیشین، ص 252
[7]. Baharier, Julin, Economic Development in iran (1900-70), London, 1971, p:160
[8]. فرد هالیدی، دیكتاتوری و توسعه در ایران، ترجمهی فضلالله نیكآیین، امیركبیر، تهران، 1358، ص419
[9]. یرواند آبراهامیان، پیشین، ص420
[10]. جان فوران، «تحلیلی نظری از انقلاب 1979-1977 ایران»، ترجمهی سیدصدرالدین موسوی، مجلهی متین تابستان 1382، شمارهی 9، ص132
[11]. محمدهادی سمتی، «نظریهی بسیج منابع و انقلاب اسلامی ایران»، مجلهی دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، پاییز 1375، شمارهی 35، ص144
[12]. ثریا اسفندیاری بختیاری، پیشین، ص192
[13]. نیكی آر. كدی، «مطالعهی تطبیقی انقلابهای ایران»، ترجمهی فردین قریشی، مجلهی متین، زمستان1377، شمارهی 1، ص309
[14]. صحیفهی امام، ج 5، ص 421
[15]. یرواند آبراهامیان، پیشین، ص532
[16]. صادق زیباكلام، پیشین، ص129
[17]. یرواند آبراهامیان، پیشین، ص657
[18]. عباس كشاورز شكری، «تبیین انقلاب ایران از دیدگاه تدا اسكاچپول»، مجلهی متین، تابستان1382، شمارهی 19، ص101
[19]. حكیمه امیری، پیشین، ص47
[20]. خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، به كوشش محمود مقدسی، مؤسسهی خدمات فرهنگی رسا، 1370، ص170
[21]. برای مطالعهی بیشتر پیرامون نقش این تشكل مذهبی در پیروزی انقلاب اسلامی، ر. ك به: اسدالله بادامچیان، آشنایی با جمعیت مؤتلفهی اسلامی، تهران، اندیشهی ناب، 1385، ص 47
[22]. خاطرات شهید مهدی عراقی، پیشین، ص 165
[23]. اسنادی از جمعیتهای مؤتلفهی اسلامی، حزب ملل اسلامی، تهران، انتشارات دوازده محرم، 1353، ص 64
[24]. حسن شكرزاده، پیشین، ص179
[25]. غلامرضا علیبابایی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، ویس، چاپ دوم، 1369، ص 52
[26]. صحیفهی امام، ج3، ص464
[27]. مهدی بازرگان، پیشین، صص44-45
[28]. همان، ص46[28]؛ سیروس پرهام، پیشین، ص52
[29]. میشل فوكو، پیشین، ص54
[30]. صحیفهی امام، ج4، ص498
[31]. همان،
[32]. همان، ج۷، ص 418
[33]. لقمان بایمت اف، پیشین، ص74
[34]. یرواند آبراهامیان، پیشین، ص631
[35]. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمهی ح. ا. مهران، انتشارات اطلاعات، 1365، ص115
[36]. فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمهی ح. ا. مهران، انتشارات اطلاعات، تهران 1365، ص 146. بنا به نوشتهی فریدون هویدا مبلغی بین 2 تا 4 میلیارد دلار تنها در طول دو سال آخر سلطنت شاهنشاهی از سوی خانوادهی پهلوی ایران به آمریكا منتقل شد
[37]. اردشیر زاهدی، 25 سال در كنار پادشاه، بهكوشش ابوالفضل آتابای، نشر عطایی، تهران، 1381، ص313. ظاهراً محمدرضا شاه تا زمان دولت جعفر شریفامامی چیزی در حدود 31 میلیارد دلار از ایران خارج كرده بود.
[38]. فریده دیبا، دخترم فرح، به كوشش: رئیس الهه فیروز، نشر بهآفرین، ص 185
[39]. مینو صمیمی، پشت پردهی تخت طاووس، به كوشش: حسین ابوترابیان، انتشارات اطلاعات، تهران 1368، ص 262
[40]. صحیفهی امام، ج5، ص154
[41]. یرواند آبراهامیان، پیشین، ص535
[42]. صحیفهی امام، ج5، ص349
[43]. گروه نویسندگان، انقلاب اسلامیایران، ص103
[44]. صحیفهی امام، ج4، صص 309ـ310
[45].همان، ج 5، صص 302ـ 303
[46]. روحالله حسینیان، پیشین، ص738
[47]. برای مطالعهی بیشتر پیرامون نقش اعتصاب در پیروزی انقلاب؛ر. ك به: سعید تائب، از اعتصاب كاركنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب اسلامی، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1382
[48]. همان، ص 742
[49]. رابرتهایزر، پیشین، ص175
[50]. شاپور بختیار، پیشین، ص116