پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شهید بهشتی به عنوان یکی از مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی، در فرصتهای مختلف نظرات خود را در حوزه اقتصادی نیز بیان میکرد. او توجه ویژهای به استقلال اقتصادی از شرق و غرب داشت و معتقد بود اقتصاد کشور باید به درجه خودکفایی برسد.
در ادامه به بازخوانی بخشی از نظرات و آرای شهید بهشتی در حوزه اقتصاد میپردازیم.
عدم وابستگی اقتصادی به بلوک شرق و غرب
آیتالله بهشتى، دبير وقت شوراى انقلاب در يك مصاحبه مطبوعاتى و راديو تلويزيونى که در مورخه 28 آبان 1358 در روزنامه جمهوری اسلامی منعکس شد، درباره لزوم استقلال اقتصادی از بلوک شرق و غرب گفت: انقلاب اسلامى ملت ايران، مرحله تازهاى را آغاز كرده است. ما در اين مرحله از انقلاب اسلامى نبايد به هيچ بلوك سياسى و اقتصادى وابستگى داشته باشيم. ملت ما در اين مرحله از انقلاب مىخواهد استقلال تمام عيار اقتصادى و سياسى خودش را تأمين كند... روزى كه ايران و كشورهاى ديگر دور از قيموميت آمريكا و كشورهاى مشابه آمريكا بتوانند روابط سازنده و سالم و خلاق خودشان را به وجود بياورند، هيچ كدام از كشورهاى جهان سوم مجبور نخواهند بود بهاى زيادى براى نفت بپردازند...
اقتصاد ما بايد خودكفا باشد
شهید بهشتی در مصاحبه مورخ 28 آبان 58 گفت: ...اقتصاد ما بايد به سرعت خودكفا باشد. ما با قاطعيت اعلام مىكنيم در اين مرحله از انقلاب روابط اقتصادى داخلى و خارجى كشور را كه در خدمت مترفين داخل و خارج بود، درهم مىكوبيم و روابطى را جايگزين آن مىكنيم كه در خدمت محرومان و در خدمت عموم ملت ايران و امت اسلام و همه محرومان جهان باشد؛ چون ما مصلحت خودمان را با همه محرومان در تناقض و تضاد نمىبينيم.
اسلام دين عدالت اقتصادى است
شهید بهشتی در سخنرانی پيش از خطبههاى نماز جمعه ورامين، که متن آن در 20 دی 1359 توسط روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد، درباره عدالت اقتصادی در اسلام میگوید: اسلام دين عدالت اقتصادى و اجتماعى است، اما كار سازندگى اسلام تنها با برقرارى عدالت اجتماعى و اقتصادى تمام نمىشود. اسلام دين انسانسازى بوده و در اين دين انسان بايد با همه فضائل اخلاقى اسلام شناخته شود. انقلاب اسلامى ما نيز بايد در همين راستا در حركت باشد.
كسانى هستند كه مىكوشند همه شعارهاى انقلاب اسلامى را صرفاً در معنويت خلاصه كنند و از طرفى افراد ديگرى هم هستند كه مىكوشند همه شعارهاى انقلاب را در بهرهمندىهاى مادى و عدالت اقتصادى و يا اجتماعى سياسى خلاصه كنند؛ اينها هيچ يك اسلام را نشناختهاند. اسلام دين انسان است و انسان معجونى از خواستها، ضرورتها و گرايشهاى مادى و معنوى است...
برادران و خواهران! امروز ما در بحران فكر سياست اقتصادى و نيز جنگ در دنيا راه تازهاى را داريم به دنيا عرضه مىكنيم و از همين روست كه دشمنان زيادى، در داخل و يا خارج داريم؛ البته عدهاى هستند كه عالمانه آب به آسياب دشمن مىريزند و معمولا اينها از افرادى هستند كه مىبايست آنها را در همان اوايل انقلاب مانند ساير مفسدين اعدام مىكرديم.