پایگاه مركر اسناد انقلاب اسلامی - محمد جعفربگلو، هادی اسفندیاری؛ از چند روز گذشته كه حضور سیل عظیم جمعیت در راهپیمایی اربعین تیتر یك خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها را به خود اختصاص داده بود به این فكر افتادیم كه درباره تاریخچه این راهپیمایی و اثراتی كه این حركت در طول تاریخ داشت تحقیق كنیم، لذا بر آن شدیم تا پای گفتگوی كسی بنشینیم كه با تاریخ ایران و عراق آشنایی دارد؛ بر همین اساس در یك ظهر پاییزی به سراغ یك پژوهشگر و مورخ متعهد و خوش صحبت رفتیم. وی با خوشرویی ما را در اتاقش پذیرا شد. اتاقی كه هر طرفش را نگاه می‌كردی كتاب بود، از كتابخانه‌ای كه یك ضلع اتاق را به خود اختصاص داده بود تا میز كاری كه كتاب‌هایی به زبان فارسی و عربی بر روی آن چیده شده بود. بر روی یكی از دیوارهای اتاق قاب عكسی خودنمایی می‌كرد كه در آن آقای تبرائیان در كنار آیت‌الله سید حسن نصرالله ایستاده بود.

 

نام صفاءالدین تبرائیان برای همه اهل تاریخ نامی آشناست. وی كه متولد سال 1339 در شهر كاظمین است، سابقه تحصیل در چهار كشور عراق، ایران، لبنان و سوریه را دارد. تبرائیان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و هنگامی كه مسئول كتابخانه مسجد شفا در یوسف‌آباد تهران بود، افتخار شاگردی امام جماعت همان مسجد یعنی آیت‌الله‌العظمی سیدرضی شیرازی، نوه میرزای بزرگ را دارد؛ درست همان دورانی كه وی در 16-17 سالگی كتاب "نهضت انبیا" را می‌نویسد.

 

پركارترین پژوهشگر تاریخی چند سال اخیر طبق آمار وزارت ارشاد، كه فارغ‌التحصیل "معهد الاثار الشرقیه" یا به تعبیر خود "شرق‌شناسی" است، آشنایی بسیار خوبی با حزب‌الله لبنان و جریان مقاومت در منطقه دارد و روزهای سخت حوادث عراق را به خوبی درك كرده است. بی‌شك صفاءالدین تبرائیان یكی از آشناترین محققان با تاریخ عراق از دیرباز تا امروز بوده است و این را می‌توان از آثار منتشره‌اش فهمید.

 

نویسنده "نهاد مرجعیت شیعه در 200 سال اخیر"،  "احیاگر حوزه نجف" را تألیف می‌كند و كسی كه در سال‌های دور "انتفاضه صفر" را به رشته تحریر درآورد و با "انتفاضه شعبانیه" تاریخ سراسر مقاومت مردم و مرجعیت عراق را به تصویر كشید. وقتی هم كه پای این رزمنده دفاع مقدس، به جبهه مقاومت باز می‌شود این خطر را به جان می‌خرد كه با "خوابگردها"، ملت‌ها را بیدار كند و پرده از چهره كثیف منافقین و ارتباط آن‌ها با رژیم بعث بردارد. در حال حاضر نیز كتاب‌هایی با موضوعات  زندگینامه آیت‌الله العظمی خویی و شهدای ترور جهان اسلام كه به دست تكفیری‌ها به شهادت رسیده‌اند، در دست پژوهش دارد. همه اینها مشتاقمان می‌كرد كه هر چه زودتر باب گفتگو را با او باز كنیم. متن زیر گفتگوی دو ساعته ما با صفاءالدین تبرائیان است:

 

* آقای دكتر، مضامین عاشورایی همواره در مبارزه با ظلم مورد استفاده انقلابیون قرار می گرفته است. در انقلاب اسلامی ایران نمونه اش فراوان است. راهپیمایی اربعین هم همینطور. به عنوان مثال در اربعین سال 1357 راهپیمایی عظیم در تهران به راه افتاد كه پایه‌های رژیم پهلوی را لرزاند و 20 روز بعد از این راهپیمایی، رژیم پهلوی كاملا نابود شد و به زباله دان تاریخ پیوست. با توجه به اینكه راهپیمایی اربعین در عراق قدمت بیشتری دارد این حركت چه تاثیری در ظلم ستیزی در عراق داشت؟

 

تبرائیان: بسم الله الرحمن الرحیم. همانطور كه می‌دانید بعثی‌ها سال 1968 میلادی با یك كودتایی كه در ابتدایش خیلی هم خونریزی نداشت روی كار آمدند. هماهنگی‌های لازم با امریكا و انگلیس صورت گرفته بود. بدین ترتیب آنان عبدالرحمن كه رئیس‌جمهوری ضعیف بود را كنار زدند و بعثی‌ها روی كار آمدند. در سال اول و در ظاهر خود را همراه و همسو با مردم عراق نشان دادند كه 68 درصد آنان شیعه هستند. به عنوان مثال مقتل پخش می‌كردند و خودشان هم در عزاداری‌ها شركت می‌كردند. دقیقا همان كاری كه رضاخان در ایران انجام داد.

 

توجه كنید كه رضاخان در ایران، مصطفی كمال در تركیه و امان‌الله خان در افغانستان تقریبا همزمان روی كار آمدند. در تركیه اتفاق عجیبی رخ داد و خلافت ریشه‌دار عثمانی توسط جمعیت تركان جوان كه با ماسون‌ها ارتباط داشتند سقوط كرد.

 

از این طرف رضاخان با كمك انگلیسی‌ها، یك سلسله 200 ساله‌ای مانند قاجار را منقرض می‌كند. در بین این مثلث یك فكر مشخصی حاكم بود و آن هم مبارزه با دین و شریعت بود. در چنین شرایطی یك اتفاق عجیبی در همسایگی این كشورها یعنی در عراق رخ می‌دهد و آن ثوره العشرین یا انقلاب 1920 است. این انقلاب به رهبری یك مرجع تقلید و با صدور فتوای دفاعیه‌ای كه حضرت آیت‌الله محمد تقی حائری شیرازی صادر می‌كند آغاز می‌شود و سپس شیخ‌الشریعه اصفهانی رهبری قیام را به عهده می‌گیرد. خب انگلیسی‌ها سیلی محكمی از روحانیت و مراجع عالیقدر می‌خورند.

 

می‌گویند وقتی مرحوم میرزای شیرازی حكم تحریم تنباكو را داد و آمدند گفتند كه ناصرالدین‌شاه از قرارداد صرف‌نظر كرده است؛ میرزا گریه كرد. گفتند چرا گریه می‌كنید باید خوشحال باشید. میرزا فرمود گریه من از این است كه این‌ها می‌فهمند ما چه قدرتی داریم. با وجود اینكه نخواستیم از این قدرت هم استفاده كنیم. میرزا كه قصد سرنگونی مظفرالدین شاه را نداشت. یك نهیبی زد. آن‌ها فهمیدند یك آخوندی نشسته در سامرا می‌تواند همچنین كاری بكند؛ و از این به بعد است كه به فكر نقشه و دسیسه می‌افتند.

 

بعثی‌ها هم دقیقا همین كار را كردند. كمتر از یك سال كه بعثی‌ها سركار آمدند . میشل عفلق از بنیاندگذاران حزب بعث در سوریه به بغداد آمد. "حردان التَكریتی" در خاطراتش نقل می‌كند و می‌گوید به جز البكر تمام مقامات به فرودگاه رفتند. سپس میشل عفلق آمد و یك جلسه‌ای گذاشت و در آن جلسه یك دستورالعملی داد. اتفاقا در همین سفر بود كه به‌ میشل عفلق گذرنامه عراقی دادند. در آن دستور موارد مهمی آمده بود. می‌گوید هرچه زودتر یك حمله گسترده‌ای را علیه علمای دین انجام بدهید و یك تعدادی را بازداشت بكنید و به بدترین چیز هم متهمشان بكنید.

 

در آن مقطع اگر می‌خواستند به كسی اتهام بزنند بدترین چیز این بود كه می‌گفتند جاسوس اسرائیل است. حالا حزبی یا حاكمیتی كه توسط خود امریكایی‌ها و انگلیسی‌ها و صهیونیست‌ها روی كار آمده دیگران را متهم می‌كند به جاسوسی. می‌گوید اگر دیدید كه خیلی اتهام نمی‌چسبد بگویید جاسوس ایران هست. خب این‌ها با شعار ضدصهیونیستی و ضدمجوسی سر كار آمدند. یكی از مقامات بعث كتابی نوشته بود و گفته بود كه سه چیز را خدا خلق كرده و من از این‌ها متنفر هستم یكی یهودی؛ یكی مجوسی؛ یكی هم پشه.

 

*** "نفوذ" بعثی ها به حوزه های علمیه برای انحراف روحانیت ***

 

در این مقطع زمانی قبل از این اتفاقاتی كه رخ بدهد حدود 200 نفر از علمای نجف و كربلا بازداشت شدند. بعضی‌ها هم تحت شكنجه قرار گرفتند. طرح دوم این بود كه در حوزه‌های علمیه رخنه كنید. این حوزه‌ها و مراقد ائمه و مراكز دینی همه‌اش باید تحت نظر اوقاف قرار بگیرد كه بتوانند كنترل بكنند. بعد عده‌ای روحانی بسازید. می‌گویند در آن مقطع 50 تا مأمور اطلاعاتی حزب بعث وارد حوزه‌ها شدند و عمامه سر گذاشتند و درس دینی خواندن را شروع كردند.

 

* یعنی بعثی ها هم مانند عمال رژیم پهلوی از حربه نفوذ در حوزه‌های علمیه استفاده می كنند تا روحانیت را منحرف كنند؟

 

تبرائیان: بله. همه این‌ها مكتوب است و وجود دارد. یكی دیگر از این طرح‌ها طرح ترور امام موسی‌صدر در سال 1969 و همچنین طرح سوء قصد به برخی از علمای ایرانی و لبنانی بود.

 

بحث دیگر استفاده از روحانیون سرسپرده بود كه معروف‌ترینش شیخ علی كاشف‌الغطا است. خب این‌ موضوعات همان موقع مدنظر بوده است. بعداً تمام این كارها انجام شد و حتی ترور بعضی از آخوندهایی كه اصلا نه ایرانی بودند و نه لبنانی؛ مثل ترور شیخ محمد شریعت در پاكستان، شیخ رجب احمد و شیخ عبدالامین صالح در هند. آن دوتای اول ترورشان ناكام بود ولی سومی انجام شد و ایشان به شهادت رسید.

 

اقدام دیگر آنها كوتاه كردن دست علمای دین از گرفتن وجوهات بود یعنی همان كاری كه رضاخان در ارتباط با مرجعیت آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی انجام داد به طوری كه تا مدت‌ها از ایران وجوهاتی نمی‌رسید. بعد برای دلجویی یك نماینده‌ای فرستاد خدمت سید ابوالحسن تا به او بگوید كه ما می‌خواهیم مسیر این كمك‌رسانی را تسهیل بكنیم كه سید به آن نماینده نهیب می‌زند و به او با تشر می‌گوید كه شما چه كاره هستید كه می‌خواهید تسهیل كنید؟ بعد كه او می‌رود سید به یكی از اصحابش می‌گوید این‌ها می‌خواهند منابع مالی ما را شناسایی كنند و تضییقات ایجاد بكنند و ما نباید چنین اجازه‌ای بدهیم.

 

به هر حال بعثی ها با چنین وضعیتی بر روی كار آمدند. یعنی دقیقا مثل رضاخان كه ابتدا بر سر و صورت خود گل می‌مالید و در دسته‌جات و مراسم مذهبی شركت می كرد اما بعد شرایطی پیش آورد كه حضرت آیت‌الله مددی می‌فرمود در دوران رضاخان زمانی كه علما می‌خواستند به حرم رضوی بروند مجبور بودند عمامه را با كفش تحویل كفشداری بدهند فقط به خاطر اینكه این‌ها را تحقیر بكند این رفتار را با ایشان می‌كرد.

 

*** ماجرای انتفاضه صفر مردم نجف علیه رژیم بعث برای راهپیمایی اربعین حسینی ***

 

* درباره نحوه روی كارآمدن بعثی ها كه شباهت فراوانی با روی كار آمدن رضاخان میرپنج در ایران داشت صحبت كردید. رضاخان در ایران تلاش كرد تا با روحانیت و مذهب مبارزه كند و برای این منظور بسیاری از امور مذهبی را به حاشیه راند. رضاخان عزاداری برای ائمه(ع) را ممنوع كرد و تلاش كرد تا جایگاه روحانیت را دچار خدشه كند. رژیم بعث عراق چگونه این اقدامات را انجام داد و مردم عراق در مقابل تلاش بعثی ها برای مبارزه با اسلام چه كردند؟

 

تبرائیان: در چنین فضایی بعثی‌ها سر كار آمدند. یعنی ابتدا با احترام به حوزه‌‌های شریعت، رجال دین و ... روی كار آمدند. سال اول مقتل امام حسین(ع) از رادیو بغداد پخش می شد. اما این فقط همان سال 1968 بود و بعد از آن دیگر همینطور تضییقات ایجاد كردند.

 

هر سال یك تضییق جدیدی ایجاد می‌كردند تا اینكه در 10 فوریه  1977 میلادی كه مقارن است با 20 صفر 1397 قمری و 21 بهمن 1355 شمسی یك اتفاق خیلی مهمی رخ می‌دهد كه واقعه اربعین در این روز است. منتهی این واقعه قبل از آن شكل پیدا می‌كند یعنی از جمعه 14 صفر، شش روز قبل از اربعین شروع می‌شود و آن هم این است كه استاندار نجف كه یك شخص مجرمی به نام "جاسم الركابی" است، مسئولین هیئات مذهبی شهر را جمع می‌كند. حالا چرا نجف؟ به واسطه اینكه این سنت اربعین بطور متمركز از نجف آغاز می‌شده است. یعنی از شهرهای مختلف عراق می‌آیند و به كربلا می رسند. از حلّه و سامرا و كاظمین، ولی درواقع یك فلسفه‌ و طرز فكر هم این بود كه ما می‌رویم نجف از ابوالائمه(ع) اجازه می‌گیریم و به سمت مزار فرزند ایشان حركت می‌كنیم. یعنی مركزیت و كانون حركت مردم دیار علوی بود و بعد به سمت كربلا حركت می‌كردند.

 

خب "جاسم ركابی"  استاندار نجف رؤسای هیئات مذهبی را در سالن استانداری جمع می‌كند و می‌گوید كه از شورای انقلاب دستور اكید آمده مبنی بر اینكه امسال هیچ راهپیمایی به طرف كربلا صورت نگیرد. پس از این موضوع برخی از مسئولین هیئات مذهبی مات و مبهوت شدند و البته بعضی‌ها هم خیلی تعجب نكردند؛ بالأخره انتظار این را داشتند چون هر سال یك تضییق جدید ایجاد می‌شد.

 

بنابراین مسئولان هیئت‌ها به این سیاست اعتراض كردند؛ شدیدترین اعتراض را شخصی به نام "عباس عجینه" انجام داد كه بعداً در این حركت به شهادت رسید. "عباس عجینه" مسئول یكی از این موكب‌های خیلی بزرگ بود. این آقای شهید عجینه در آن جلسه با شجاعت و شهامت می‌ایستد و اعتراض می‌كند و می‌گوید ما به این قضیه توجه نمی‌كنیم و این یكی از مظاهر عزاداری حسینی است. خیلی چیزها را از ما گرفتید. اجازه نمی‌دهید مواكب بیرون بیایند٬ دیگر چه كاری مانده كه انجام نداده باشید؟ در حضور استاندار و نیروها و عناصر امنیتی این حرف‌ها را می‌زند و تا حدودی به نمایندگی از هیئات مذهبی این اعتراض را انجام می‌دهد.

 

به هر حال روز جمعه 14 صفر فرا می‌رسد و ساعت 9 قرار می‌شود  هیئات جمع شوند. پرچم‌های كوچكی درست كرده بودند و محل اجتماعشان هم محله البُراق بود. شروع می‌كنند به شعار دادن و به سمت خیابان امام صادق(علیه‌السلام) در محله " حوِیش" در نزدیكی حرم علوی حركت می‌كنند و بعد می‌آیند در" ساحه‌المیدان" نزدیك حرم امیرالمومنین(علیه‌السلام)   و از آنجا از سوق‌الكبیر می‌آیند سمت حرم تا اجازه بگیرند و حركت بكنند.

 

شعار " ابد والله مانَنْسَا حُسینا" می‌دادند. یك پرچم سبز بزرگی هم درست كرده بودند كه جلوی جمعیت حركت داده می‌شد. وقتی از بازار بزرگ نجف می‌آیند كه به شارع رسول وارد بشوند آنجا نیروهای امنیتی با آنها درگیر می‌شوند و زد و خورد صورت می‌گیرد. خب تعداد این‌ها خیلی زیاد بود و به مرور تعدادشان به چند هزار نفر رسیده بودند و این درگیری‌ هم انگیزه این‌ها را بیشتر كرد و عزمشان را جزم كرد كه همان روز خارج بشوند. حدود دو ساعت بعد از اینكه این‌ها زیارت می‌كنند شهر را ترك كرده و به سمت كربلا حركت می‌كنند. در راه نیروهای امنیتی با این‌ها برخوردی نمی‌كنند. اولین استراحتگاهی كه می‌رسند "خان الرُبُع" است كه حدود 15 كیلومتر تا نجف فاصله دارد. یك مقدار آنجا استراحت می‌كنند و سازماندهی مجدد صورت می‌گیرد. روز بعد كه این‌ها حركت می‌كنند به سمت" خان النص" بروند با پلیس و نیروهای امنیتی درگیر می‌شوند. حركت در روز دوم خیلی امیدبخش بود یعنی شماری از اهالی نجف می‌آیند به این‌ها خوراك و غذا می‌دهند و درواقع امر پشتیبانی و تداركات را به عهده می‌گیرند و تهییج می‌كنند كه به حركت ادامه بدهند.

 

یك مقدار كه حركت می‌كنند یك ماشین پلیس با نقشه و توطئه قبلی می‌آید برخورد تحریك‌آمیزی می‌كند كه این‌ها را بشوراند. این‌ها ماشین را تا پاسگاه تعقیب می‌كنند. یك تعدادی از این جوانان از مسیر خارج می‌شوند و بدون توجه به اینكه این یك توطئه‌ است، می‌روند و در آن پاسگاه درگیر می‌شوند و حدود 4 نفر از این‌ها به شهادت می‌رسند. خبر به گوش نجفی‌ها می‌رسد. سر و صدا می‌كنند و پیكر این شهدا را به نجف برمی‌گردانند ولی موكب‌ها به حركت خودشان ادامه می‌دهند. پلیس هم اقدام دیگری انجام نمی‌دهد. ضمن اینكه منابع نقل می‌كنند برخی از افرادی كه در این موكب‌ها بودند و دارای سلاح بودند به طرف پاسگاه پلیس شلیك می‌كنند كه یك نفر از نیروهای پلیس را به قتل می‌رسانند و چند نفر را هم زخمی می‌كنند. این دفعه با شعارهای جدیدی به راه ادامه می‌دهند و این بار بر اساس رسم و رسومی كه دارند پیراهن‌های خونی شهدا را بر سر چوب می‌زنند و با حماسه بیشتری حركت می‌كنند.

 

*** دیدار مسئولین بعثی با آیت‌الله صدر ***

 

اینجا حاكمیت متوجه می‌شود كه یك قضیه‌ای شروع شده و خیلی سخت می‌شود جلویش را گرفت. مسئولین امنیتی رژیم سریع خودشان را به نجف می‌رسانند و درواقع یك جلسه اضطراری را تشكیل می‌دهند و نتیجه می گیرند كه این حركت توسط شخصی می‌تواند آرام شود كه بر روی این مواكب تأثیرگذار باشد و مسئولین این هیئات از او حرف‌شنوی داشته باشند. آن شخص هم كسی نیست جز آقای سیدمحمدباقر صدر. می‌روند پیش آقای صدر.

 

آقای صدر حرف‌هایشان را گوش می‌دهد و می‌گوید كه من مشورت می‌كنم كه چه كاری می‌توانیم انجام بدهیم. اولین كاری كه می‌كند این است كه آیت‌الله سیدمحمدباقر حكیم را در جریان می گذارد. آقای حكیم رابطه‌اش با آقای صدر اول هم دوستی بود هم شاگردی. ایشان را صدا می‌كند و می‌گوید كه به عنوان نماینده من برو با این‌ها صحبت بكن. بگو كه این‌ها عزم خودشان را جزم كردند كه جلوی این حركت را بگیرند ولی من نمی خواهم مانع حركت شما شوم. فقط حواستان بیشتر جمع باشد.

 

آقای حكیم حركت می‌كند و  خودش را به آنها می‌رساند و موضوع اخطار نیروهای امنیتی را به آن‌ها ابلاغ می‌كند. می‌گویند حضرت آیت‌الله العظمی صدر چه فرمودند؟ می‌گوید: فرمودند هرچه خودتان صلاح می‌دانید فقط مواظب باشید. چیزی در جهت منع حركت نفرمودند. این زمانی است  كه این‌ها به نیمه راه رسیده بودند. صبح روز بعد این‌ها حركت می‌كنند به سمت "خان نخیله" یعنی آخرین استراحتگاهی كه قبل از كربلا قرار دارد اما چند كیلومتری از آنجا دور نشده بودند كه می‌بینند جنگنده‌های میگ21 دارند می‌آیند. این‌ها هم همینطور وحشت‌زده با همان وسایلی كه دستشان بود مثل سنگ و لنگه كفش  به طرف این هواپیماها پرتاب می‌كردند و باز به حركتشان ادامه می دادند.

 

یك مقدار جلوتر رفتند دیدند كه نفربر و نیرو و تانك و ... در مقابلشان قرار گرفته است. اینجاست كه متوجه می شوند كه دیگر راه بسته است و فهمیدند كه راهی جز اینكه پخش شوند ندارند. آنها برای فرار راهی غیر از نخلستان نداشتند به همین دلیل به سمت نخلستان رفتند. صدها نفر از این‌ها دستگیر شدند و به زندان یكم پادگان الرشید منتقل شدند. تعداد دیگری به شهادت رسیدند. عده‌ای از این‌ها موفق شدند از مسیر نخلستان به حركتشان ادامه بدهند. تعداد زیادی از آن‌ها توسط نیروهای امنیتی و جاسوس‌ها در روستاهای آنجا دستگیر شدند.

 

به هر حال در شهر نجف هم دست به كار شدند و مجددا آمدند با آیت‌الله محمدباقر صدر برخورد كردند و در آن نشست اهانت‌هایی هم به ایشان كردند. مبادرت به دستگیری عده‌ای از علمای شهر نجف هم كردند، كه نه تنها نسبت به آرام كردن این‌ها هیچ اقدامی نكردند بلكه هیزم هم در آتش این‌ها ریختند. از جمله آقای سید محمدباقر حكیم. از میان این‌هایی كه دستگیر شدند حدود 9 نفر محكوم به اعدام شدند و عده زیادی محكوم به حبس ابد شدند كه تعدادشان بالای صد نفر بودند. آقای حكیم هم جزء كسانی بود كه محكوم به اعدام شدند.

 

نامه‌هایی در مركز اسناد انقلاب اسلامی هم وجود دارد مبنی بر اینكه برخی از حضرات علما به سفیر عراق در تهران نامه نوشتند و نسبت به دستگیری این‌ها اعتراض كردند. حتی من یادم است در متنی كه مرحوم آیت‌الله سید عبدالله شیرازی از مشهد به سفیر عراق در تهران فرستاد یك چیز عجیبی است. می‌گوید: شنیدیم علامه سید محمدباقر حكیم فرزند "امام" حكیم. نكته ای كه در اینجا باید توجه كرد این است كه معمولا علما از این الفاظ كمتر استفاده می‌كنند حتی برای كسانی كه درگذشته اند. اما در اینجا یك مرجع‌تقلیدی وقتی می‌خواهد به دستگیری آقازاده مرجع تقلیدی اعتراض كند، از آقا‌زاده به عنوان علامه و از پدرش به عنوان امام حكیم یاد می‌كند و این نشان‌دهنده عظمت این خانواده است. به هر حال ماجرایی كه از جمعه 14 صفر شروع شد در نهایت به جنایت بعثی ها ختم شد ولی با این حال عده‌ای از همین افرادی كه در خان نخیله توسط نفربرهای بعثی‌ها و جنگنده‌های میگ 21 مورد هجوم و محاصره قرار گرفتند توانستند خودشان را به كربلا برسانند و پیراهن‌های خونین را روی مضجع حضرت عباس بیندازند.

 

*** شهدای انتفاضه صفر برای برپایی راهپیمایی اربعین حسینی ***

 

* چنان كه مشخص است در انتفاضه صفر خون های بسیاری ریخته شد و بعثی ها جنایت بزرگی را مرتكب شدند. آیا آمار دقیقی از شهدای این جریان وجود دارد؟ در این جریان چند نفر به شهادت رسیدند؟

 

تبرائیان: خب این فاجعه شهدای بسیاری برجای گذاشت. به عنوان مثال كسانی كه در این ماجرا به شهادت رسیدند شهید "صاحب ابوكلل"، "سید عبدالوهاب طالقانی"، شهید "جاسم ایروانی"، "شهید یوسف الاسدی"، "شهید محمدسعید البلاغی" و "شهید ناجح كریم" بودند. البته در بین این شهدا یك شهید كم سن و سال‌ هم وجود داشت كه تنها 14 سالش بود و او "شهید سید عبدالامیر المیالی" است. شهید "عباس عجینه" همان آقایی كه در سالن استانداری اعتراض كرده بود یكی دیگر از شهدای این جریان است. علاوه بر اینها "شهید كامل ناجی" و  شهید "غازی جوده" هم از افرادی هستند كه در انتفاضه صفر به شهادت رسیدند. به علاوه تعدادی را هم بازداشت كردند كه از سرنوشت آن‌ها هیچ خبری نیست؛ روشی كه بعثی‌ها همواره دنبال می‌كردند.

 

*** پیامدها و ثمرات انتفاضه صفر ***

 

* انتفاضه صفر چه پیامدهایی داشت و چه تاثیری بر حركت های انقلابی شیعیان گذاشت؟

 

تبرائیان: خب نتایجی كه خود این واقعه اربعین برای ما به ارمغان آورد یكی آن بعد سیاسی انتفاضه صفر 1977 میلادی است و دوم آن آثار و پیامدهایی كه برجا گذاشت و از جهات مختلفی حائز اهمیت است. اول اینكه برای مردم عراق مسجل شد كه این رژیم واقعا قصدش انهدام دین و همه مظاهر و اركان اسلامی است و به همین دلیل از هیچ طرح و دسیسه و اقدامی هم دریغ نمی‌كند.

 

همچنین همه شاهد خشونت و سباعیت بعثی ها بودند كه با افرادی كه به صورت مسالمت‌آمیز راهپیمایی می كردند چگونه برخورد كردند. همین الان هم توصیه به این است كه در مسیر ذكر بگویید و یاد خدا باشید و مناجات كنید. این حركت ظاهرا علیه منافع و مصالح كسی نبود. اینجا یك بحثی است كه چرا قدرت‌ها از این حركت می‌ترسند. اولا اینكه خود حضرت اباعبدالله(ع) وقتی قیام خودش را آغاز می‌كند تأكیدش بر این است كه من می‌خواهم اصلاح بكنم. لِطَلَبِ الًاِصلاح فی اُمَّهِ جَدّی. یعنی این عنصر تغییر خیلی عنصر مهمی است.

 

به نظر می‌رسد كه نظریه سیاسی اسلام را هم هرطور كه بخواهیم تفسیر و ترجمه‌اش بكنیم بنایش بر مردم و توده‌هاست. یعنی هر كاری می‌خواهیم بكنیم به اتكا و ابتكار این‌هاست. شما می‌دانید در زمان حاكمیت عباسیان، به كسانی كه می خواستند به زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) بروند گفته می‌شد شما باید مالیات بدهید. حال آن مالیات چه بود؟ به آنها می گفتند كه باید یكی از اعضای بدنتان را بدهید. این اتفاقات زمانی بود كه حضرت باقر(ع) و حضرت  صادق(ع) زنده بودند. می‌گویند بعضی سنوات افرادی می‌آمدند كه دو تا دستشان هم قطع شده بود. خب این حركت همیشه وجود داشت. هیچ وقت نگذاشتند كه این بنای زیارت زمین بخورد. روی همین حساب هم شاید برخی از فقها با استناد به اینكه اگر بدعت بود پس چرا امام معصوم جلویش را نگرفت پس بنابراین ما در این مسیر ولو اینكه جانمان را هم تقدیم كنیم؛ تقدیم می‌كنیم ولی این امر نباید زمین بخورد. و این شعائر نباید سرد بشود و به قیمت جان هم شده باید گرمای این شعائر را حفظ بكنیم.

 

*** ماهیت و جوهره اربعین یك مفهوم ضداستكباری و ضدسلطه نامشروع است***

 

* درسی كه عاشورا و قیام امام حسین (ع) داده است این است كه هرگز نباید در مقابل ظلم سر فرود آورد و تسلیم شد. این مفهوم كه در پیاده روی اربعین هم تجلی پیدا كرده است چقدر می تواند  در مبارزه با استكبار و استبداد و همچنین ایجاد وحدت بین مسلمانان موثر باشد؟

 

تبرائیان: ماهیت و جوهره حركت حسینی و همچنین پیاده روی اربعین یك مفهوم ضدستمگری و ضدسلطه نامشروع است. ماهیت یك ماهیت الهی هست یعنی وقتی افراد با خدا مرتبط می‌شوند، غیرخدا را می‌خواهد چه كار كند؟ شما در نماز موقع تكبیره‌الاحرام می‌گویید الله‌اكبر. در این موقع اگر احساس كنی كس دیگری هم بزرگ است به عنوان مثال اگر حس كنی امریكا بزرگ است تو مشركی. وقتی داری می‌گویی الله‌اكبر یعنی هیچكدام از این‌ها دیگر اكبر نیستند اكبرچه هم نیستند. فقط خداست كه بزرگ است. یك چنین كسی با یك چنین جهان‌بینی و ایدئولوژی كه خدا بزرگ است دیگر چه نیازی به غیرخدا دارد.

 

علاوه بر این ما شاهد تجمع مسلمانان در این حركت هستیم و می بینیم كه الحمدلله برادران اهل سنت هم به پاسداشت قتل مظلومانه نوه نبی اعظم(ص) شركت می‌كنند و همینطور شیعیان از سراسر عالم می‌آیند. این نگرانی كه چرا این حركت سال های سال سركوب می‌شده را می‌شود در دو كلمه خلاصه‌اش كرد: " اَلحُسین یَجًمَعُنا" شما در مسیر این بیلبورد را زیاد می‌بینید: "حسین ما را گرد هم می‌آورد". این یعنی همبستگی كه دشمنان چشم دیدن آن را ندارند. 

 

یعنی آن‌ها نمی‌خواهند ما وحدت داشته باشیم و حسین (ع) ما را جمع می‌كند نه آیت‌الله فلان و حزب فلان و جمعیت فلان و كشور فلان اینجا فقط حسین است. حالا شما صرف‌نظر از تئوری توطئه درنظر بگیرید آنچه كه در منا رخ داد و یك حاكمیتی با همه وسایل و امكانات 2.5 میلیون نفر حداكثر سه میلیون نفر جمع می‌شوند در حج و برنامه‌ریزی می‌شود و می‌بینید كه آن مقدار تلفات داده می‌شود. اما در اربعین چه تلفاتی داده می‌شود؟ اینجا افراد می‌آیند احیا می‌شوند. شما به مردم بگویید می‌شود خواهش كنیم امسال نروید؟ می‌گویند امكان ندارد. مردم را در فرودگاه و مرزها می‌بینیم همه بیمار می‌شوند ولی می‌گویند الحمدلله این هم از نشانه‌های قبولی زیارت است.

 

*** نقشه دشمنان برای مقابله با راهپیمایی عظیم اربعین ***

 

الان عده‌ هستند نگرانی‌شان این است كه در آینده كارهایی انجام دهند تا جلوی این حركت را بگیرند. این حركت با یك میلیون شروع شد با دو میلیون ادامه پیدا كرد و سال گذشته به 20 میلیون رسید. این یعنی چه؟ خب این برای بعضی ها خیلی خطرناك است. به همین خاطرالان یك عده‌ای دارند برنامه‌ریزی می‌كنند تا این موضوع را سبك بكنند، تفرقه ایجاد بكنند یا یك عده آدم افراطی درست بكنند و در این حركت ضربه بزنند.  در چنین شرایطی نباید فراموش كرد كه "اَلحُسین یَجًمَعُنا". كاری به آقای فلانی كاری به این دولت و آن دولت نداشته باشید. جمع شدیم اینجا فقط به خاطر اینكه قسم آن بزرگوار حضرت زینب عقیله‌ بنی هاشم(س) زمین نماند ایشان قسم خورده است. برای همین است كه به نظر می‌رسد این خیلی موضوع بسیار مهمی می‌تواند باشد.

 

*** ضرورت بازپروری فرهنگ راهپیمایی اربعین در تمام كشور ***

 

*آقای تبرائیان همانطور كه اشاره كردید راهپیمایی اربعین می تواند حامل پیام های ضد استكباری و استبدادی باشد. حال برای بازپروری این حركت چه اقداماتی باید انجام شود؟

 

تبرائیان: به نظرم می‌آید این كارها را بصورت نمادین جاهای دیگر هم باید برگزار بكنند. حتی گمان می‌كنم این پیاده‌روی كه الان چند سال است به مشهد مقدس برگزار می‌شود از بركات و پیامدهای اربعین است. فاصله زیاد است ولی از همین شاهرود و سبزوار حركت می‌كنند. یك عده‌ای هم از بیروت حركت می‌كنند می‌روند به سمت قبر "حضرت خوله" دختر امام حسین(ع) در بعلبك. آنها می‌گویند من شاید نتوانم به كربلا بروم ولی می‌توانم كه از خانه‌ام حركت بكنم. خب این حركت باید در ایران هم انجام بگیرد. 

 

یعنی در شرایطی مثلا اربعین نتوانستم بروم، از امام زاده صالح حركت می‌كنم به سمت حرم حضرت عبدالعظیم یا از حضرت عبدالعظیم می‌روم تا قم و مرقد مطهر حضرت معصومه را زیارت می كنم.  شما دیده اید كه روز ارتحال حضرت امام (ره)  كاروان راه می‌اندازند. این خیلی مهم است. این حركت 28 صفر و این‌ها همینطوری است و نه تنها در مسیر بلكه در شهر هم باید همین اتفاق بیفتد. یعنی وقتی یك شهری مثل كربلا می‌تواند پذیرای این جمعیت باشد؛ برادران و خواهران مشهدی نمی توانند از 2.5 میلیون سه میلیون نفر كه وارد شهرشان می‌شوند پذیرایی بكنند؟ همین حس را باید آنها هم داشته باشید. شما هرچه دارید از صدقه سر ضامن آهوست شما هم باید این را داشته باشید. یك بار به یكی از این كربلایی‌ها گفتم خانه‌ات در مسیر است شما آرامش و آسایش دارید؟ گفت این مالیاتی است كه ما به خاطر زندگی در كربلا پرداخت می‌كنیم و شكرخدا را به جا می‌آوریم. یك معلمی در عمود 21 نجف می‌گفت ما روزشماری می‌كنیم كه كی شما می‌آیید؟ تا شما را بربائیم. شما به خانه ما بركت و نور می‌آورید.

 

در تفسیر آیه "اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وانّ الله علی نصرهم لقدیر" بدون تردید پیروزی را ضمانت می‌كند. جد بزرگوار ما شیخ حرعاملی در وسائل‌الشیعه جلد 11 در  بحث امربه معروف و نهی از منكر باب جهاد این آیه را تفسیر می‌كند و یك حدیثی از امام صادق(ع) می‌آورد كه می‌فرماید: به استناد این آیه " یقاتل المومن كل زمان". مقاتله در باب مفاعله است. مومن در هر زمانه‌ای و دوره‌ای پیكار می‌كند. یعنی این شور، این عشق، این محبت و دلداگی نباید سرد بشود و از همه راه‌ها باید استفاده بشود. خوشبختانه الان این ظرفیت هر سال دارد بیشتر می‌شود و انشاالله شعله‌ورتر هم بشود. این همان "یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم" است.  خب به آن شیوه این حركت حفظ شده است و ما الان كار خاصی نمی‌كنیم. این اقل دِینی است كه شرمنده عقیله بنی‌هاشم نباشیم.

 

در این راهپیمایی اربعین چه صحنه‌های عجیبی دیده می شود: آن شخص مادرش را كول كرده آورده؛ قهرمان ورزش نشسته دارد واكس می‌زند؛ بالاتر از آن هم باید بنشینند این كفش‌ها را واكس بزنند و پاك كنند. یك روحانی سیدی بود نزدیكی های غروب داشت خاك‌های مسیر را جمع می‌كرد و در كیسه‌ای می‌ریخت كه ببرد. نمی دانید اینها چه صحنه‌هایی است؟ یك مستندی نشان می‌داد یك آقایی نشسته بود آب تاول پای زائران را می‌گرفت می‌ریخت در یك شیشه بعد می‌گفتند داری چه می‌كنی؟ می‌گفت این مرهم است.

 

*** فرهنگ اربعین مدافعان حرم می‌سازد ***

 

همین فرهنگ است كه مدافع حرم می‌سازد. این فكر باعث می‌شود كه طرف زن و بچه‌اش را رها می كند و می‌ایستد و می‌گوید كه حضرت زینب(س) نباید دوباره اسیر بشود و به او توهین بشود. شما الان به خیلی‌ از این‌ها بگویید "سیدناصر علوی" (امام جماعت حرم حضرت زینب(س)  توسط تكفیری‌ها شهید شد) را می شناسید؟ می‌گویند: نه!  آقای "شیخ عباس لحّام" (امام جماعت حرم حضرت رقیه) را می‌شناسید؟خوب در این رابطه ما مسئولیم.

 

عجیب است سیدحیدرحكیم پسر دوم شهید سیدمحمدباقر حكیم تعریف می‌كرد كه افراد می‌آیند یك پولی نذری می‌دهند می‌رویم آب می‌خریم مثلا 100 تومان. دفعه دیگر همان آب  كه تقاضایش بیشتر شده می‌رویم می‌گوید 80 تومان. یعنی نه تنها افزایش پیدا نمی‌كند بلكه كاهش هم پیدا می كند.

 

 الان دولت عراق با این همه گرفتاری‌هایش ماشین گذاشته است. شما نمی‌دانید وزارت حمل و نقل عراق بعد از شروع مراسم تریلی و هر چه دارد می‌آورد. واقعا چیزی غیر از این ندارند. می‌گوید واقعا اگر شما فكر می‌كنی من نگذاشتم مرا سبّ و لعن كن. الان آقای وزیر راه و شهرسازی ما؛ چه تمهیداتی اندیشیده‌ است كه این‌ها با حداقل قیمت كه هیچ، مجانی به خانه هایشان برگردند؟ عراق كه در جنگ است الان دارد اینطور كمك می‌كند. رفتنش نه، كاملا مردمی است دعواست سر اینكه من پذیرایی بكنم و خدمت بكنم. ولی در برگشت تمام امكانات دولت عراق به كار می‌آید؛ دولتی كه مشغول جنگ است الان 30 هزار نیرو برای امنیت اربعین گذاشته است.

 

از مردم بخواهید سازماندهی و مدیریتش را برعهده بگیرید اگر كمك نكردند. این‌ها بركات با خودشان می‌آورند. ما باید از تمام ظرفیت‌هایمان استفاده كنیم. خدمات‌رسانی كنیم. از سوءاستفاده افراد كلاش جلوگیری كنیم .كسی گران‌تر نگیرد، ماشین‌ها كنترل بشود پلیس كنترل كند به قدر وسع خودش جلوی این تلفات را بگیرد. همینطور الان واژگونی اتوبوس در این چند  روز پیش آمد. این‌ها نفی خدمات نیست بلكه طلب می‌كنیم بیشتر بشود. این افراد حقی گردن ما دارند. این روزها نگاه می‌كنم وزیر راه و ترابری ما یك چیزی بگوید خب این‌ها رفتند الان می‌خواهند برگردند چه تدابیری اندیشیده شده؟ این‌ها باید رایگان بیایند.

 

*** فضیلت پیاده‌روی در مسیر زیارت امام حسین(ع) ***

 

* فضیلت پیاده روی اربعین چیست و چقدر در روایات به این موضوع سفارش شده است؟

 

تبرائیان:  پیامبراز حج آمد و شخصی كه بسیار متمول و پولدار به‌ ایشان رسید و گفت كه من امسال نتوانستم و توفیق پیدا نكردم كه به حج بروم، حال باید چه كار بكنم كه بدل از حج باشد . پیامبر كوه ابوقبیس در اطراف مكه را نشان داد و فرمود اگر كل این كوه‌های اطراف مكه را به طلای احمر تبدیل كنی جای حج را نمی‌گیرد. خب این در اهمیت حج است. حالا شما ببینید كه كتاب‌های متعددی فقط در مورد راهپیمایی به سمت كربلا نوشته شده است.  استاد ما حضرت آیت‌الله اصطهباناتی یك كتابی دارد به نام "فضیله‌المشی الی زیاره القبر الحسین" كه در این كتاب فقط در این ارتباط چقدر حدیث جمع‌آوری كرده است. در آنجا یكی از چیزهایی كه متواتر آمده همین است كه شما اگر در شریعه غسل بكنی و پیاده بروی ثواب چقدر حج را دارد و بیشترش روی 1000 حج و 1000 عمره است؛ همان حجّی كه آن فرد نتوانست مقابلش را ادا كند و حالا شما ببینید این زیارت اربعین چیست؟ و این هم سرّی در آن نهفته است. یعنی قسمی كه حضرت زینب(س) عقیله بنی‌هاشم خورده است كه "فوالله لم تمحو ذكرنا" یعنی یاد و نام ما به نسیان سپرده نمی‌شود. شما ببینید از آن عناصری كه موجبات واقعه عاشورا فراهم كردند چه به یادگار مانده؟ اما بعد از گذشت هزاران سال ؛ امسال ما شاهد راهپیمایی 25 میلیون نفری در اربعین حسینی هستیم.