پایگاه اطلاع رسانی مركز اسناد انقلاب اسلامی – حسین مولایی؛حق وتو به عنوان ابزار انحصاری پنج كشور عضو دائم شورای امنیت و به عنوان امتیازدهی ویژه به این كشورها از تجربه ناكامی های جامعه ملل دارد ریشه میگیرد. بدین معنی كه برای اجتناب از تضاد منافع قدرت های بزرگ و برای اینكه قدرت های بزرگ در چهارچوب سازمانی به نام سازمان ملل و شورای امنیت اقدام كنند و پاسخگو اقدامات خود نیز باشند، حق انحصاری وتو در اختیار آنها قرار گرفته است. به تعبیری حق در جهت حفظ اعتبار و یكپارچی سازمان ملل اتخاذ شده است. این در حالی است كه شورای امنیت فعلی به دور از مشكلات جامعه ملل، تنها با ظاهری منسجم، به محلی برای منازعه سازی و مدیریت مخاصمات بدل شده است. این مسئله نیز ریشه در الویت منافع ملی كشورهای عضو نسبت به اهداف این شورا دارد.
همانطوری كه اشاره شد در شورای امنیت سازمان ملل به برخی كشورهای بزرگ به عنوان كشورهای تاثیر گذار در نظام بینالملل، حق انحصاری و ویژهای اهداء شده كه حق وتو نامیده می شود. این كشورها با این حق ویژه می توانند تاثیر به سزایی در تصمیمات شورای امنیت داشته باشند. این اقدام نیز در درجه اول در حفظ این كشورها در ساختار سازمان ملل و در درجه دوم برای جلوگیری از تشتت آراء كه ویژگی جامعه ملل بوده اتخاذ شده است.
واژه "وتو" از نظر لغوی به معنای خودداری از تصویب امور است. این واژه از ریشه لاتین به معنی "من مخالفت می كنم" گرفته شده و در عرصه سیاست اعم از داخلی و خارجی از كاربرد زیادی برخوردار شده است. به رغم كاربرد گسترده وتو توسط اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد جالب است كه بدانیم در منشور ملل متحد هرگز از واژه"وتو" استفاده نشده است. اختیار یا به نوعی حق وتوی اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد از مفهوم مخالف ماده ۲۷ منشور ناشی شده كه تأكید دارد قطعنامه های شورای امنیت با ۹ رأی موافق از مجموع ۱۵۵ رأی كشورهای عضو با این شرط كه هر پنج عضو دایم موافق باشند به تصویب می رسد. بنابراین عدم موافقت هر كدام از اعضای دایم با یك قطعنامه به مثابه وتوی آن از سوی آن عضو است. در این راستا تشریح چرایی اهداء حق وتو و سوء استفاده از این حق مورد توجه نوشتار قرار دارد.
××××تاثیر "حق وتو" در نقش فعلی شورای امنیت
سازمان ملل متحد در پایان جنگ جهانی دوم توسط قدرتهای فاتح جنگ شكل گرفت. در كنار حق ویژهای كه قدرتهای پیروز برای خود كسب كردند، عضویت دائم در شورای امنیت و برخورداری از حق وتو به پنج قدرت برتر آن زمان یعنی امریكا، فرانسه، انگلستان، شوروی (امروزه روسیه) و چین رسید. ناكامی های جامعه ملل و عدم كارایی سیستم جامعه ملل در پرداختن به مسائل و مشكلات بین المللی، آن هم به دلیل سیستم رای گیری مبنی بر اتفاق آراء كه به دلیل تشتت آراء و تضاد منافع قدرت های بزرگ از اتخاذ تصمیمات مهم باز می ماند، نقش بسیار مهمی در شكل گیری حق وتو در شورای امنیت داشت.
لذا در سازمان ملل(بند 3 ماده 27 منشور ملل) و در ساختار شورای امنیت، حق وتو برای كشور های دائم این شورا به رسمیت شناخته شد، تا راهكار و سازمانی برای جلوگیری از بحث های طولانی و جلساتی بدون نتیجه باشد. چراكه در دوره جامعه ملل بارها و بارها جلسات جامعه ملل به دلیل اختلاف نظرات كشور های مختلف به شكست می انجامید و جامعه ملل از رسیدن به تصمیمی تاثیر گذار باز می ماند. این در حالی بود كه بسیاری از كشور ها از جمله كشوری به مانند آمریكا به دلیل منافع ملی هیچ وقت به عضویت جامعه ملل در نیامد. لذا هدف از ایجاد حق وتو بازداشتن كشورهای جهان از درگیر شدن در جنگ و تحقق صلح و امنیت بین الملل در سطح جهان بود.[11]
بسیاری ها اعتقاد دارند با نگاهی به گذشته و عملكرد این شورا در شش دهه اخیر، مشخص می شود كه این شورا علی الظاهر در كاهش جنگها و نزاع میان كشورهای كوچك و متوسطی كه نفعی برای ابرقدرتها نداشته نقش مهمی را ایفا كرده اما نتوانسته در مقابل منازعاتی كه ابرقدرتها در آن ذینفع بوده اند نقش موثری ایفا كند و حتی بعضا به روشن كردن آتش جنگ یاری رسانده است. اما نویسنده بر این اعتقاد است كه شورای امنیت به جای اینكه مانعی در مقابل شروع جنگها و خاتمه دهنده بر آن باشد(یعنی حفظ صلح و امنیت بین المللی)، به سازوكاری برای مدیریت منازعات و مخاصمات بین المللی به نفع اهداف كشور های عضو این شورا بدل شده است.
لذا نگاهی به جنگهایی كه در دوران بعد از تاسیس این سازمان رخ داده، نشان از حضور مستقیم یا غیر مستقیم حداقل یكی از كشورهای صاحب وتو در اكثر این جنگ ها دارد: جنگ 8 ساله عراق با ایران، جنگ ویتنام؛ جنگ كره، حمله شوروی به افغانستان، حمله آمریكا به افغانستان، دو بار حمله آمریكا به عراق، حمله اسراییل به لبنان و سوریه و....
در واقع اگر از منظر تاریخ روابط بین الملل به سازمان ملل نگاهی بیندازیم متوجه می شویم كه در مقابل این سازمان نه تنها نتوانسته جلوی زورگویی قدرتهای بزرگ و تمایل آنها برای جنگ افروزی را بگیرد، بلكه گاهی اوقات و اتفاقا اكثر اوقات به ابزاری برای قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. طبیعی است كه دراین صورت این سازمان نتواند وظیفه تامین امنیت درعرصه بین المللی را به صورت كامل و تمام به انجام رساند.
××××مروری بر استفاده از حق وتو در شورای امنیت
از زمان آغاز به كار سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ تاكنون در مجموع ۲۶۱ مورد اعضای دایم شورای امنیت از حق وتو در موارد مختلف استفاده كرده اند كه شوروی و بعداً روسیه با ۱۲۳ مورد در رأس و سپس آمریكا با ۸۲ مورد، انگلیس با ۳۲ مورد، فرانسه با ۱۸ مورد و چین با ۶ مورد در مراتب بعدی قرار دارند.
بیشتر موارد استفاده از حق وتو در دوران جنگ سرد و رویارویی ابرقدرت های آمریكا و شوروی بود كه شوروی سابق به دلیل مخالفت با سیاست های نظام سرمایه داری غربی به وتو قطعنامه های شورای امنیت اقدام می كرد؛ به طوری كه "آندره گرمیكو"وزیر امور خارجه شوروی در سال های ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۵ به آقای"نه"معروف شده بود.[2]
بعد روسیه، آمریكا در مقام دوم بیشترین استفاده از حق وتو قرار دارد. بیشترین موارد استفاده از حق وتو از سوی آمریكا به قطعنامه های شورای امنیت علیه اسرائیل اختصاص دارد. آمریكا در دفاع از اسرائیل و بدون توجه به انتقادات جهانی علیه سیاست های این رژیم تاكنون ۳۸ مورد از قطعنامه های شورای امنیت علیه اسرائیل را وتو كرده است. این در حالی است كه سیاست خاور میانهای آمریكا با حمایت از اسرائیل گره خورده و همین حق وتو به ابزار این كشور در تغییر چیدمان منطقه و در تحولات فعلی بوده است.
××××موافقین و مخالفین حق وتو
در استفاده از حق وتو و لزوم آن برخی از كشورها بهعنوان موافق و حتی متقاضی بهرمندی از این حق بوده(مثل كشورهای هند، ژاپن، آلمان و برزیل) و برخی نیز مخالف این امتیاز مخصوص هستند كه ذیلا به بررسی دلایل مخالفین و موافقین این امتیاز میپردازیم:
دلایل موافقین حق وتو
موافقان حق وتو اغلب اصرار دارند كه برای نگهداشتن قدرتمندترین كشورها در سازمان ملل و ادامه درگیر بودن آنها در فعالیتهای این سازمان لازم است كه آنها از امتیازات ویژه در سازمان ملل برخوردار باشند در این رابطه اغلب به بحران دهه 1930 در جامعه ملل استناد میشود.
همچنین واگذاری حق وتو در واقع مشوق و پاداشی برای قدرتهای بزرگ بود كه ضمن تشكر از آنها برای فرونشاندن آتش جنگ جهانی دوم، این سازمان بینالمللی جدید را حفظ كرده تا به سرنوشت جامعه ملل دچار نشود و نیز یك عامل متوازنكننده بین صاحبان قدرت است كه مانع دخالت هركدام از آنها در حوزه نفوذ دیگری میگردد.
از دلایل دیگر اینكه اگر حق وتو وجود نداشت، امكان داشت كه برخی از قدرتها همانطوركه در جامعه ملل اتفاق افتاد، سازمان ملل را ترك كنند. دلیل دیگر اینكه حق وتو عامل متوازنكنندهای در برابر مجمع عمومی است. دلیل دیگر اینكه حق وتو یك امتیاز قانونی است كه در سال 1945 كلیه كشورهای موسس و پس از آن، اعضاء جدید سازمان با تصویب منشور ملل متحد برای پنج عضو دائم شورای امنیت پذیرفتهاند.[3]
دلایل مخالفین حق وتو
مخالفین حق وتو بر اصل تساوی كشورها در مجامع بینالمللی تأكید میكنند و آنرا موجب تضییع حقوق جامعه جهانی میدانند. بند 1 ماده 2 منشور ملل متحد به صراحت بیان میدارد كه سازمان ملل بر مبنای اصل تساوی حاكمیت كلیه اعضای آن قرار دارد. همچنین با پذیرفتن حق وتو، هرگونه اقدام از طریق شورای امنیت علیه اعضای دایم غیر ممكن میشود. چنانچه یكی از اعضای دایم شورا نقض صلح و یا اقدام تجاوزكارانه كند، كشور مزبور میتواند با استفاده از حق وتو مانع از هرگونه تصمیمگیری شورا علیه آن كشور شود. مانند مسأله تجاوز شوروی سابق به افغانستان كه محكومیت تجاوز شوروی در شورای امنیت با وتوی این كشور مواجه گردید.[4]
پی نوشت:
[1] . تقیزاده انصاری، مصطفی؛ حقوق سازمانهای بینالمللی، تهران، انتشارات قومس،1380، چاپ اول، ص188
[2] . موسیزاده، رضا؛ سازمانهای بینالمللی، تهران، انتشارات میزان، پاییز 1382، چاپ سوم، ص 113
[3] . آقایی، سید داود؛ نقش و جایگاه شورای امنیت سازمان ملل متحد در نظم نوین جهانی، تهران، انتشارات پیك فرهنگ، آذر 1375، چاپ اول، ص 183
[4] . موسیزاده، رضا؛ اصلاحات در سازمان ملل و راهبرد ایران، تهران، انتشارات مجمع تشخیص مصلحت نظام، پاییز 1385، چاپ دوم، ص 800.