پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از وجوه مبارزات زنان در نهضت اسلامی، مبارزه فکری و فرهنگی بود. دختران دانشآموز نیز در این زمینه پیشگام و پیشقدم بودند که با تشکیل هستههای مبارزاتی نقش بسزایی در اسلامیشدن فضای جامعه داشتند. بانو سالاریفرد از جمله بانوان مبارزی بود که فعالیتهای گستردهای در این رابطه داشت. آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از خاطرات بانو سالاریفرد است که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است.
هسته مبارزاتی دختران دانشآموز در کرمانشاه
بانو سالاریفرد درباره هسته مبارزاتی دختران دانشآموز در دوران نهضت اسلامی میگوید: «آن موقع به علت اینكه یكسری مطالعات داشتم و با افراد و دانشجویان مذهبی ارتباط داشتم یك گروهی بودیم. 7، 8 تا دختر دبیرستانی در جلسات با هم آشنا شده بودیم و خلاصه جو سیاسی آن موقع را فهمیده بودیم و درك كرده بودیم و با هم صحبت میكردیم. یكی از این خانمها خانم جوشقانی است كه همسر آقای هاشمینژاد شد. هر كدام هم در یكی از دبیرستانهای كرمانشاه مشغول بودیم منتها چون در جلسات همدیگر را دیده بودیم افكارمان به هم نزدیك بود. به طور طبیعی جلساتی داشتیم تبادل نظر میكردیم كه چه كاری بكنیم چه كاری نكنیم، در امور مسایل سیاسی چه برنامههایی داشته باشیم...»
مبارزه فکری و فرهنگی در مدارس دخترانه
مبارزات فکری و فرهنگی یکی از ابعاد مهم مبارزه به شمار میآمد که بهترین عرصه آن مدارس بود. بانوسالاریفرد روایت جالبی از مبارزه فرهنگی خود در مدارس دارد: «من سعی میكردم در زنگ انشاء مطالب سیاسی در كلاس درس مطرح شود. البته میدانستم كه این ممكن است برای من یك مقداری گران تمام شود اما آن روحیه مذهبی و انقلابی كه در من پیدا شده بود یا رشد كرده بود دوست داشتم كه این مسایل را انتقال بدهم. علاوه بر این كه خودم این كار را میكردم به دوستان هم میگفتم شما این كار را بكنید. بهترین جایی كه 40 تا فكر مستعد و آماده در اختیار ما هست كلاس است، ما باید از زنگ انشاء استفاده بكنیم.
حجاب؛ دلیل اخراج از دبیرستان
ما
آن موقع گفتیم میخواهیم با روبند و چادر بیائیم. اینها اول یك مقدار جنگ میكردند
بالاخره قبول كردند و تصورشان این بود كه من مدتی مدرسه میآیم و بچهها مسخره میكنند
و كسی صحبتی میكند دست برمیدارم و خودبخود حل میشود. ما آمدیم نشستیم سركلاس با
روبند و چادر كه دیدند اصلا خجالت نمیکشیم. خیلی هم بچهها را جذب كردیم و من اینها
را مبارزه میدانستم. من روزهایی كه معلم زن داشتیم لباس خیلی مرتب میپوشیدم، خیلی
شیك و مرتب و تمیز در كلاس حاضر میشدم. وقتی معلم مرد میآمد كاملاً پوشیده با روبند
و چادر و حتی دستكش میپوشیدم. خود این خیلی روی بچهها اثر گذاشته بود... یك مدتی
اینطور بودیم تا مسئولین دیدند فایده ندارد بعداً ممكن است كسی خبر شود بگویند این
را چرا اینطور در مدرسه راه دادید. بالاخره من را صدا زدند گفتند از فردا اینطور نباید به مدرسه وارد شوید. گفتم شما به من وعده كردید. گفتند نه ما
دیگر در این حد نمیتوانیم شما را بپذیریم، دیگر هر چه ما با آنها صحبت كردیم
گفتند نه ما باید شما را از مدرسه بیرون كنیم. گفتم من طبق دستور مذهبی اینطور باید
بپوشم اینها قبول نكردند.»
نقش آثار آیتالله مطهری در مبارزات فرهنگی بانوان