اولين فرمانده سپاه سبزوار محمدرضا محسني ثاني بود. او که پس از دستور امام، مبني بر تشکيل سپاه، به همراه جمعي از دوستانش، که در اتحاديه انجمنهاي اسلامي اروپا فعاليت ميكردند، وارد اين نهاد شد، ابتدا در امور استانها فعاليت خود را شروع کرد. با تشکيل سپاه در استانهاي مختلف، وی به مشهد رفت و پس از شکلگيري سپاه مشهد جهت تأسيس سپاه در سبزواربه اين شهر آمد.
او درباره کيفيت شکلگيري سپاه و عملکرد آن در سبزوار چنين ميگويد: «اوايل سال 1358 بود که سپاه در سبزوار شکل گرفت. حسين هراتي بهعنوان معاونت فرهنگي و حاج آقاي صفاربهعنوان معاونت مالي و پشتيباني منصوب شدند. بعد از مدتي، سه چهار نفر از اسفراينآمدند و از من تقاضا کردند، وارد سپاه سبزوار شوند. آقاي هراتي، که گزينش نيروها هم با ايشان بود، بررسي كردند و احساس كرديم كه جوانهاي بسيار مؤمن و باانگيزهاي هستند. آنها عبارت بودند از: شهيد فرومندي، شهيد خردمنديو شهيد شفيعي.بعد از مدتي احساس كردم كه شهيد فرومنديلياقت و شايستگي ويژهاي در او وجود دارد. بههمين خاطر، او را بهعنوان معاون عملياتي خود قرار دادم. محل تشكيل سپاه ابتدا فلكه زنديا فلكه كارگرفعلي بود ـ قسمت غربي فلكه که در زمان شاه محل پيشاهنگي بود ـ با توجه به اينكه سپاه با فرمان امامشروع شد و بهعنوان ضابط دادگستريهم با تصويب شورايانقلاب کارها را بهدست گرفت؛ لذا سريع توانست همه مسائل را تحتالشعاع خود قرار دهد. در سبزوار بيشتر كارها وابسته به سپاه بود، از كارهاي فرمانداري گرفته تا ادارات مختلف تا مسائل رسيدگي به امور مردم و... به اعضا اصلاً حقوقي پرداخت نميشد. فقط براي كل سپاهيك ماشين داشتيم كه آن را از تهرانآورده بودم...»
سپاه سبزوار در ابتدا تشكيلات چندان منسجمي نداشت و چنانکه محسن ثاني فرمانده آن هم اشاره کرد به نيروهاي آن هيچگونه حقوقي پرداخت نميشد. حسين محرومي درباره كيفيت تأسيس تشكيلات سپاه و عملكرد آن چنين ميگويد: «در سپاه به هيچكس حقوقي پرداخت نميشد، اما مردم از روي اخلاص دستهدسته جهت عضويت و فعاليت در سپاه روي ميآوردند. سپاه آنزمان نه وسيله نقليه داشت و نه امكاناتي؛ بلكه افراد داوطلبانه جهت فعاليت به سپاه ميآمدند. آنهايي كه صاحب وسيله و ماشين بودند، ماشين خود را هم در اختيار سپاه قرار ميدادند. سپاه حتي به افرادي هم كه دعوت بهكار ميكرد، حقوق ثابت پرداخت نميكرد. روال بهاينصورت بود كه حاج آقاي صفار پولي را در گاوصندوق داخل اتاقي قرار ميداد، سپس به افراد گفته ميشد هرآنچه نياز داريد، برداريد. گاه ميشد كه نهتنها اين مقدار پول كم نميشد، بلكه به آن افزوده هم ميشد. مثلاً اگر فردي پانصد تومان نياز داشت و از آن پول برداشت ميكرد، فردي ديگر 550تومان بهجاي آن ميگذاشت. درضمن، سپاه هيچگونه امكانات رفاهي هم نداشت....»
از مهمترين كارهايي كه سپاه در اوايل پيروزي انقلاب در سبزوار انجام داد، پاكسازي شهر و برخي از روستاها از وجود افراد مسلح، قاچاقچيان موادمخدر و مقابلهبا مجاهدان خلق (منافقین) بود. در پاكسازي كه واحد عملياتي سپاه از روستاهاي عنبرستان، چاهه، طبس، صفيآباد و رباطگز انجام داد، 21عدد انواع كلت كمري، هشت قبضه ژـ3، هفدهقبضه اسلحه شكاري و پانصدفشنگ يوزي و ژـ3 و نهكيلوگرم ترياك كشف و ضبط شد. در موردي ديگر براثر تلاشها و درگيري مسلحانه سپاه دوخانه تيمي منافقان كشف و 45نفر از آنان بازداشت شدند. در اين عمليات غافلگيرانه، فرهاد نجاتي، با نام مستعار «سعيد»، مسئول نظامي منافقان شهرستان سبزوار، كه در بيشتر ترورهاي رخداده حضوري فعال داشت، بههلاكت رسيد. از اين خانههاي تيمي نوعي بمب بسيار قوي، تعدادي سهراهي، بمب دستساز كه داخل قوطيهاي كمپوت جاسازي شده بود و همچنين چندين قبضه اسلحه با اسناد و مدارك درونگروهي كشف شد.
با آغاز جنگ تحمیلی، همه تلاشها و كوششهاي سپاه به حضور در جبههها معطوف شد و نيروهاي بسياري از سپاه سبزوار و نیز بسيج به جبهه اعزام شدند.