پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از تبعید امام در 13 آبان 1343، فعالیتهای انقلابی به صورت جسته و گریخته انجام میگرفت تا اینکه در ماه مبارک رمضان آن سال، انقلابیون تصمیم گرفتند با استفاده از ظرفیت مه رمضان، با یک برنامهریزی گسترده و در عین حال منسجم، مبارزه با رژیم پهلوی را ساماندهی کنند.
آیتالله طاهری خرمآبادی در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره مبارزات انقلابیون در ماه رمضان سال 1343 میگوید: ماه رمضان که نخستین فرصت تبلیغی بعد از تبعید امام بود کم کم از راه میرسید و روحانیون انقلابی و علاقهمندان امام خود را آماده میکردند تا از این ماه کمال استفاده را برای روشن کردن اذهان مردم بنمایند.
برنامههای انقلابیون در ماه رمضان 1343
براساس خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی: قبل از فرا رسیدن ماه رمضان، مجلسی از طرف اساتید و فضلای حوزه در مدرسه فیضیه جهت توجيه طلابی که به تبلیغ میروند و وظایف آنها در این ماه، ترتیب داده شد. در این مجلس که خود من هم حضور داشتم، ابتدا آقای مشکینی و بعد آقای منتظری و بعد از ایشان آقای نوری همدانی در مورد خطر اسرائیل و تبعید امام و خلافهایی که در این مملکت از نظر قانونشکنی و تجاوز به حریم احکام شرع صورت میپذیرد، سخنانی ایراد نمودند و مسئولیت طلاب را در زمینه بیان این مطالب یادآور شدند و به آنان توصیه شد که در جهت افشای حقایق کوتاهی نورزند.
تلاش ساواک برای ارعاب طلاب
آیتالله طاهری خرمآبادی ادامه میدهد: جلسه بدون درگیری پایان یافت؛ ولی مأمورین آگاهی، شهربانی و ساواک در بالای پشت بام، روبروی کتابخانه مدرسه فیضیه برای استماع سخنان آقایان و نیز ارعاب طلاب حضور داشتند.
قرار شد من و آقای ربانی املشی به تهران برویم و ماه رمضان را همانجا بمانیم و منبر برویم. طبیعی بود که در آن زمان اگر ماها میخواستیم صحبتی بکنیم، دوست داشتیم در جمعی صحبت کنیم و در مکانهایی صحبت کنیم که بتوانیم مسائل انقلاب را برای مردم بازگو کنیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم که به تهران برویم.
جلسهای برای تبیین برنامههای مبارزه در ماه رمضان
آیتالله طاهری خرمآبادی میگوید: شب اول ماه رمضان را به پیشنهاد آقای ربانی به منزل مرحوم شهید باهنر رفتیم که آن زمان هنوز ازدواج نکرده و مجرد بود. دوستان دیگری هم در منزل مرحوم شهید باهنر حضور داشتند و بنا داشتیم در مورد منابر و سخنرانیهای دوستان در ماه رمضان تبادل نظر کنیم.
آن سال ماه رمضان در فصل زمستان افتاده بود و هوا به شدت سرد بود. در آنجا از دوستان روحانی، آقایان هاشمی، باهنر، ربانی املشی، علی غفوری و آشيخ جواد حجتی حضور داشتند و از دوستان غیر روحانی نیز مرحوم شهید مهدی عراقی که من برای اولین بار از نزدیک با ایشان روبرو میشدم و آقای ابوالفضل توکلی بینا که در زمان ریاست جمهوری جناب آقای هاشمی رفسنجانی مشاور اقتصادی ایشان بود، حضور داشتند. اینها هم جزء هیأت مؤتلفه بودند. آقای توکلی آن موقع جوان بود و سر حال. کارگردان جلسه آن شب هم، همین آقای توکلی بود که جاهای مهم را در نظر میگرفت و دوستان را تقسیم میکرد که هر کس یک جای حساسی را عهده دار بشود.
آن وقت بنابر این شد که نقطه ثقل و مرکز این حرکتها بازار باشد، مسجد جامع و مسجد بزازها که مقابل مسجد جامع قرار دارد و آقای حاج آقا مرتضی تهرانی که از شاگردان و علاقه مندان به امام است، در آنجا نماز میخواند. خلاصه قرار شد که مرکز، بازار باشد و اگر کسی را دستگیر کنند، نفر دوم از جای دیگر بیاید و جایگزین او شود و همینطور ادامه پیدا کند تا این جلسه به تعطیلی کشیده نشود.
تا آنجا که یادم میآید، آقای جواد حجتی کرمانی و آقای ربانی جزء کسانی بودند که قرار بود در مسجد جامع منبر بروند. همچنین قرار شد که تا اواسط ماه رمضان، صحبت خیلی داغ نشود و از نیمه ماه به بعد که جمعیت زیادی به مجالس میآیند، صحبتهای اساسی شروع شود. اسم افرادی هم که آن شب در جلسه حضور نداشتند، به میان آمد و در مورد آنها هم تصمیمگیری شد که کجا صحبت کنند.
همانطور که پیشبینی میشد، برخی از دوستانی که در مسجد جامع بازار منبر میرفتند، دستگیر شدند. از جمله آقای ربانی، آقای حجتی، آقای محلاتی و آقای آشیخ حسن طاهری اصفهانی دستگیر شدند.