پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در اردیبهشتماه 1362، نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده طی یک مصاحبه تلویزیونی به بخشی از خیانتهای حزب توده اعتراف کرد که صحبتهای وی در مطبوعات کشور منعکس شد.بخشی از اعترافات وی را که همان زمان در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد در ادامه میخوانید.
نورالدین کیانوری که به گفته خود از سال 1314 عضو حزب توده بود و از سال 1325 به مرکزیت این حزب رسید، خیانتهای حزب متبوع خود را در شش محور بیان داشت و تاکید کرد: البته این به این معنی نیست که ما به غیر از این شش محور عمده تخلف دیگری نداشتیم؛ تخلفات دیگری هم داشتیم ولی این شش محور به نظر من عمدهترین و تعیین کنندهترین محورهای تخلفات ما بوده است.
خیانت بزرگ: بیتوجهی به شعار «نه شرقی نه غربی»
دبیرکل حزب توده سپس به بیان خیانتهای حزب توده پرداخت و گفت: اولین و شاید مهمترین تخلف ما عبارت است از زیر با گذاشتن شعار عمده و اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی که بوسیله امام خمینی اعلام شد و بعدا رسمیت کامل بافت شعار «نه شرفی، نه غربی»؛ این شعار نه شرقی نه غربی مفهوم درستش این است که افرادی که در ایران هستند مطابق قوانین ایران حق فعالیت آزاد سیاسی مطابق عقاید خودشان را دارند [اما] میبایستی اجتناب بکنند از هرگونه تماس با کشورهای خارجی، با نیروهای خارجی اعم از شرق با غرب، اعم از ابرقدرت امریکا یا قدرت بزرگ شوروی. اما این شعار را در حرف پذیرفتیم ولی در عمل به علت آن چسبندگی و وابستگی که طی چندین ده سال که بین حزب ما و حزب کمونیست اتحاد شوروی برقرار شده بود نتوانستیم خودمان را از این وابستگی خلاص بکنیم و صرفا در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت سیاسی خودمان را آن قدری که قانون اساسی اجازه میداد انجام بدهیم؛ نتیجه این شد که ما به گمراه افتادیم و این گمراهی ما را روز به روز هم به طرف عمق بیشتر یعنی ورطه خطرناکتری کشاند یعنی در فعالیت ما دیگر مسائل سیاسی جای خودش را در مواردی به مسائل جاسوسی و خیانت به جمهوری اسلامی کشاند و من در موارد مشخص در بازجوئیها روی این نکتهها تکیه کردم و مسائلی از قبیل مسائل مربوط نظامی - سیاسی در گزارشهای ما به طرف شوروی داده میشد.
کیانوری ابعاد جاسوسیهای حزب توده را در زمینههای نظامی و سیاسی برشمرد و یادآور شد: [جاسوسیها] در زمینههای نظامی و سیاسی بود، یعنی مسائلی مربوط به موقعیت نظامی ایران و نیروهای نظامی و مسائلی مربوط به سیاست کلی ایران، آن چیزی که مربوط به سیاست کلی بود در یک چیزهای و تحلیلهائی که از طرف من تهیه میشد و هرچند وقت یکبار برای شورویها فرستاده میشد. اخبار نظامی هم آن چيزهائی بود که از راههای مختلف از طریق نفوذیهائی که پیدا کرده بودیم، بدست میآمد، آنها را هم میرساندیم. این بزرگترین تخلف ما که مسلما خیانت هست بوده و بهنظر من مادر کلیه تخلفات دیگر است؛ یعنی اگر این تخلف نبود ما امکان داشت تخلفات دیگر را بتوانیم نرویم طرفش.
خیانت دوم: اختفای سلاح در دوران جنگ تحمیلی
دومین تخلف ما مسئله سلاح است؛ امروز مشخص است که در روزهای بهمن مقدار زیادی از سلاحهای ارتش بدست نیروهائی که در جریان ۲۲ بهمن شرکت داشتند، ریخته شد و از آن جمله بدست گروههائی که تحت عنوان حزب توده فعالیت میکردند افتاد. واقعیت این است که انقلاب بهمن را تودههای وسیع مردم ایران به رهبری امام خمینی زیر شعارهای اسلامی، زیر شعار واقعی «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» انجام دادند و به موفقیت رساندند و نقش گروههای کوچک سیاسی دیگر و از آن جمله ما بسیار کوچک بوده است که اگر نبودند هم انقلاب پیروز میشد.
ولی بعدا ما به جای آنکه این واقعیت را عمیقا درک بکنیم و بفهمیم که چه در کشور ما رخ داده است نتوانستیم درک کنیم و در همان جارچوب وابستگیها باقی ماندیم و از آن جمله در مورد سلاح وقتی امام دستور دادند که سلاحها همه تحویل داده شود به مقامات جمهوری اسلامی و به کمیتهها بجای آنکه این دستور را اجرا کنیم ظاهرا دستور دادیم ولی بالواقع مقداری را نگهداشتیم، مقداری را جاسازی و مقداری را مخفی کردیم و با این کار تخلف بزرگی را انجام دادیم. من که در بازجوئی هم گفتهام که اگر تا قبل از تجاوز عراق نگهداری این سلاحها فقط یک تخلف بزرگ خیلی شدید میتوانست باشد، از آن تاریخ فطعا خیانت است. چون این سلاحها برای جبهه ضرورت داشته است. از این جهت من خودم را مسئول میدانم.
اشتباه ما قابل مجازات است...
سومین و یکی از عمدهترین مواد تخلف ما تخلف از اعلامیه ده مادهای دادستانی کل انقلاب بود. به نظر ما این اعلامیه عبارت بود از یک رحمت بزرگی که از طرف امام نسبت به گروهها و گروهکها انجام میگرفت. این رحمت و بخشش بزرگی بود... اعلامبه فوقالعاده پر ارج و پر ارزشی بود و ما قدر آن را درک نکردیم و این بواسطه همان خواص حزب ما بود. و به جای اینکه سازمان مخفی خود را که تا آن وقت هنوز وسعتی نداشت منحل کنیم آن را تقویت کردیم. عدهای از افراد را به آنجا اضافه کردیم و این سازمان را تبدیل کردیم به یک سازمان مخفی که کارش عبارت بود از جمعآوری اطلاعات تا حد اطلاعات جاسوسی، به این ترتیب ما یک اشتباه و خطای بزرگی را انجام دادیم که قابل مجازات است.
جاسوسی برای شوروی از درگاه نفوذ در نیروهای مسلح
چهارمین محور در خطاهای ما مسئله افسران است. امام اعلام کردند که نیروهای مسلح باید از برخوردهای احزاب سیاسی برکنار باشند و واقعا در جهت حاکمیت جمهوری اسلامی عمل بکنند، نه اینکه براساس میل سیاسی حزب خودش عمل کنند و این دستور درستی بود و ما با کمال تاسف باز هم به همان علتهای گذشته این دستور را زیر پا گذاشتیم. آن وقت عدهای از افسران به وسیله دوستان خود با حزب تماس میگرفتند و بطور متشکل کاری انجام نمیدادیم ولی از آن پس ما این افسران را از آن شکل پراکندهای که در داخل شبکه عادی حزبی بودند جدا کردیم و وصلشان کردیم به شبکه مخفی و برایشان در شبکه محلی یک جریان مشخصی بوجود آوردیم که منظمتر از سابق شد و وسیلهای شد برای گرفت خبر و در مواردی هم انتقال این خبر به مقامات شوروی، همان کاری که سابقا گفتم.
نفوذ؛ خسارت دیگر حزب توده
محور پنجمی که من به طور مهم تشحیص میدهم، برخورد ما هست با قانون پاکسازی تصویب شده از طرف مجلس شورای اسلامی. حق هر حاکمیتی است که افرادی که سیاست آن حاکمیت را نمیپذیرند را در مقامات مسئول مملکتی و بالطبع مقامات انتظامی باقی نگذارند. در عین حال که اسم حزب نوده ایران صریحا برده نشده است ولی بطور تلویحی گفته شده که افراد وابسته به حزب توده ایران با به احزاب وابسته به خارج که مقصود همان حرب توده میبوده، اینها میبایست در دستگاه دولتی فرهنگ، دانشگاه و بعضی مقاهات و بویژه از مقامات انتظامی تسویه شوند این قانون کاملا بحق است، هیچگونه ایرادی به آن نمیشود گرفت. حق جمهوری اسلامیست که چنین قانونی را بگذراند و عملی کند.
ما به جای اینکه این را بپذیریم و افراد را آزاد کنیم از عضویت حزب توده ایران و یا به آنها بگوییم که خودشان را معرفی کنند و بگویند که عضو حزب توده ایران هستند، اگر مقامات مجاز میدانند که بماند، به کارشان ادامه بدهند. اما اینها با توسل به دروغ و ریا و با هدایت ما در صدد برآمدند تا عضویتشان را به حزب توده ایران تکذیب کنند تا در همان مقام خودشان محفوظ بماند.
ما سعی کردیم که با افراد مختلفی در دستگاه تماس بگیریم خلاصه افراد نفوذی خود را... به جاهای حساستری بنشانیم و یا اینکه افراد تازهای را برای تماس با حزب جلب بکنیم که این عبارت است از همان کار نفوذی که محکوم شده است از طرف جمهوری اسلامی ایران.
خروج غیر قانونی از خاک ایران
ششمین محوری که من باز هم بعنوان یکی از خطاهای بزرگ قائل هستم عبارت است از این کاری که ما اخیرا شروع کردیم و آن عبارت است از کوشش برای پیدا کردن راهی برای عبور از مرز. عبور غیرقانونی از مرز در درجه اول البته این برای بیرون بردن عدهای از کادر رهبری حزب بود برای اینکه ما احساس میکردیم که حزب زیر ضربه قرار خواهد گرفت به علت همین تخلفاتی که انجام داده و در یک مورد هم میبایستی که من میخواستم استفاده بکنم برای یک مشورتی به خارج بروم و این هم یکی از آن گناهان بررگ و کبیره بود این است که شش محوری که من فکر میکنم مهمترین تخلفات ما دورش قرار میگیرد.
وابستگی به خارج مادر همه انحرافات و خیانتهاست
کیانوری افزود: به نظر ما این تخلفات خیلی سنگین است در چهارچوب جاسوسی - خیانت -تخلف، همه در آن میگنجد و به قدری سنگین است که به نظر من سنگینترین مجازاتهایی که جمهوری اسلامی بخواهد، حق دارد که در مورد این تخلفات [اعمال کند]...
پیام من به توده جوان حزبی به آنهایی که با تفکرات خودشان به این طرف میآیند، بالاخره یک عده از جوانها ممکن است که کششهایی پیدا بکنند برای انواع و اقسام اعتقادات سیاسی خویش، به نظر من مهمترین چیزی که باید از آن دوری بکنند و به هیچوجه دیگر نباید بگذارند که در هیچ جریان سیاسی چپ در ایران به وقوع بپیوندد ، عبارتست از وابستگی به خارج و بیگانه و آن مادر تمام انحرافات و خیانتها و فاجعهای میشود که حزب ما دچار به آن شده است و ما امروز به عنوان نمایندگانش پاسخگو هستیم در مقابل مردم ایران و در مقابل آنچه خودمان خیال میکنیم میخواهیم برایش خدمت کنیم و محصول کارمان درست معکوس آن از کار درآمده است.