پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ فاجعه هفتم تیر و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که منجر به شهادت یاران ناب امام و انقلاب شد، یکی از سختترین ضربهها به نظام نوپای اسلامی بود. محمدرضا اعتمادیان از مبارزان انقلابی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است در این رابطه میگوید: در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و فاجعه هفتم تیر، من در آنجا حضور نداشتم. آن روز سه مرتبه از طرق مختلف با من تماس گرفتند و اصرار داشتند که به طور حتم در جلسه آن شب شرکت نمایم، ولی از آنجا که لیاقت شهادت را نداشتم، حدود یک ربع قبل از حرکت به دفتر حزب، پروندهای را به من دادند که مطالعه آن سه ربع ساعت طول کشید. وقتی دقت کردم، ساعت 7:15 بود و چون شهید بهشتی فردی مقید و مقرراتی بود، تردید داشتم که با تأخیر به جلسه بروم بنابراین به منزل رفتم.
ساعت حدود هشت بود که یکی از دوستان تلفن زده و احوالپرسی کرد و چیز دیگری نگفت. متوجه نشدم که علت تماس او چه بود. بلافاصله یکی دیگر از دوستان تماس گرفت و گفت فقط میخواستم احوال شما را بپرسم. گفتم مگر چه شده است. ایشان گفت بعد متوجه خواهی شد. سومین نفری که با من تماس گرفت، خبر انفجار دفتر حزب را داد.
من بلافاصله با منزل شهید درخشان که مسئول دفتر شهید بهشتی بود تماس گرفتم، خانم شهید درخشان میگفت که آقای بهشتی سالم است. با بیت امام نیز تماس گرفتم که گفتند از شهادت یا سلامت شهید بهشتی خبری ندارند و از من خواستند تا در اینباره تحقیق کنم. از این رو به سمت دفتر حزب رفتم. دود همه فضا را فرا گرفته بود و مردم با گریه مشغول بیرون آوردن اجساد از زیر آوار بودند. قابل وصف نیست که آن شب چقدر سخت گذشت. آقای دکتر پاکنژاد و برادر ایشان نیز در آن شب به شهادت رسیدند.
تا ساعت یازده شب خبر شهادت دکتر بهشتی را مخفی نگه داشتند، همچنین برخی از مسئولين، وزرا، نمایندگان مجلس و اعضای شورای عالی قضایی کشور به همراه معاونین وزرا جزو شهدا بودند. مشکلات بزرگی پیش رو بود و همه ما را متأثر ساخت، اما وجود رهبری قوی، مطمئن و محکم و حضور جدی مردم در صحنهها باعث شد که این اتفاق و لطمه بزرگ، امور کشور را مختل نکند و حتی اوضاع مملکت به سرعت سر و سامان بگیرد.