نظامالدین موسوی میگوید: از بعد از ظهر آن روز بود که تحكیمیها میخواستند سوار موج شوند. یكی از ایرادات جدی كه به اینها وارد بود این بود كه به دروغ اسامی كشتهشدگان را منتشر كردند. اینها قرار بود شنبه جلوی سردر دانشگاه تجمعی داشته باشند و تراكتی كه پخش كردند عنوانش بود: «بِأی ذَنبٍ قُتِلَت؟» در حالی كه تا آن موقع هنوز كسی كشته نشده بود.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ فتنهگران در سال 1378،
عرصههای متفاوتی را برای بروز ناآرامی و آشوب انتخاب کردند. یکی از این موارد
پروژه کشتهسازی برای فتنه بود که نه تنها در داخل کشور، بلکه مانور خبری خوبی
برای رسانههای خارجی بود.
در کتاب «تاریخشفاهی جنبش دانشجویی مسلمان» که توسط مرکز
اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده به نقل از سید نظامالدین موسوی، یکی از فعالین وقت دانشجویی در رابطه با کشتهسازی
و حضور گروههای غیردانشجویی در آشوبها آمده است: عدهای از فرصتطلبان در داخل محوطه کوی، میزها و یخچالها و وسایل
را آورده بودند و آتش میزدند. افرادی كه اصلا خیلیهایشان دانشجو نبودند. مثلاً یك نفر
از افرادی را كه در مسائل كوی از محورهای اصلی خشونتها و آتشزدنها بود
میشناسم كه دانشجوی اخراجی دانشكده علوم قضایی بود. شما در نظر
بگیرید كوی جایی است كه همیشه 10 الی 20درصد ساكنانش مهمان و غیر دانشجو هستند اما
جالب اینجاست دفتر مهمانان كه اسامی هر شب در آن ثبت میشد، آن
شب گم شده بود!
یا مثلاً آقای عزت ابراهیمنژاد كه
به عنوان تنها كشته كوی از او یاد میشود اصلاً در 18 تیر كشته نشد بلكه شب بعد از آن یعنی 19 تیر
كشته میشود. آن هم با سلاح كمری و در جریان درگیریها و تازه
ایشان اصلاً دانشجو نبوده، سرباز بوده كه بعضی مواقع میآمده كوی
پیش دوستانش و جالب است روز شنبه كه روزنامه همشهری عكس آشوبها را منتشر
میكند، عكس ایشان جزو كسانی است كه دارد سنگ پرت میكند و این
عکس هنوز هم در آرشیو روزنامه همشهری موجود است. یا مثلاً احمد باطبی که عکس او همان
موقع با یک پیراهن خونی به طور گسترده منتشر شد اصلاً دانشجوی دانشگاه تهران
نبوده است و یا منوچهر محمدی كه اسمش مطرح شد دانشجوی اخراجی رشته اقتصاد بود كه به
دلیل مشروط شدن اخراج شده بود.
پوشش خبری حوادث کوی دانشگاه توسط رادیو اسرائیل
نظامالدین موسوی ادامه میدهد: از بعد از ظهر آن روز بود که تحكیمیها میخواستند
سوار موج شوند. یكی از ایرادات جدی كه به اینها وارد بود این بود كه به دروغ اسامی
كشتهشدگان را منتشر كردند. اینها قرار بود شنبه جلوی سردر دانشگاه
تجمعی داشته باشند و تراكتی كه پخش كردند عنوانش بود: «بِأی ذَنبٍ قُتِلَت؟» در حالی
كه تا آن موقع هنوز كسی كشته نشده بود. شورای صنفی دانشكده حقوق و علوم سیاسی نیز
13 نفر را به عنوان كشته شدههای کوی دانشگاه مطرح كرد كه همان شب رادیو اسرائیل این
خبر را بازتاب داد. از قضای روزگار برخی از این اسامی كه به عنوان كشتهشدگان مطرح
شده بودند بچههای بسیج دانشجویی بودند. مثلاً یكیشان عضو
تیم ملی قایقرانی بود كه با بچههای بسیج دانشكده تربیت بدنی مرتبط بود. بعد ما زنگ زدیم و پیگیری
كردیم دیدیم كه اصلاً ایشان تهران نیست. همه آن 13 نفر را پیگیری كردیم و دیدیم همهاش دروغ
است و سریع هم صدا و سیما را در جریان گذاشتیم و صدا و سیما هم اعلام کرد اسامی 13
کشته حادثه کوی دانشگاه دروغ است.
موجسواری ضد انقلاب!
موسوی عنوان میکند: علیایّحال از بعد از ظهر 18 تیر جریانات ضدانقلاب آمدند و
تیپهای عجیب و غریبی مثل پیرمردهای كراواتی را میدیدی كه
مشخص بود دانشجو نیستند. اتفاقی كه جالب بود برای ما این بود كه آقای موسوی لاری وزیر
كشور آمد و تلویزیون هم نشان داد كه شیشه ماشینش را شكستند و عمامه را هم از سرش برداشتند.
این نشان میداد این جریانی كه وارد ماجرا شده جریانی است كه دیگر چپ و راست
نمیشناسد.
لذا عملاً اتفاقاتی
افتاد كه معلوم شد اینها دیگر نمی توانند فضا را حتی کنترل کنند و نوبت موج سواری
ضدانقلاب شروع شده است. مثلاً در همین تجمع آقای خلیلی عراقی رییس وقت دانشگاه که یک
اصلاح طلب بود وقتی خواست در این تجمع صحبت بكند هو شد و آمد پایین. آقای ابوترابی
هم تا رفت بالا صحبت كند یكی دو جمله گفت و بعد، چوب و كفش و ... بود كه به سویش پرت
میكردند و آمد پایین. بعد از آن یكی از بچههای انجمن
رفت تند صحبت كرد ولی پس از آن تریبون نیز از دستشان در رفت. یادم هست یك زنی رفت بالا
و گفت پسر من را سال 61 اعدام كردهاند و امروز روز انتقام است! یعنی مادر یکی از منافقین اول انقلاب
بود.
در این فضا طیف مخالف نظام آمدند روی موج سوار شدند و اولین
بار بود كه به طور خاص علیه شخص رهبری شعار دادند که دیگر من نتوانستم خودم را كنترل
كنم و كلاسوری كه دستم بود را زدم زمین و رفتم وسط جمعیت. شروع كردم به شعار دادن در
دفاع از رهبری. من كه این كار را كردم یكی دو نفر دیگر از بچهها آمدند و به من ملحق شدند اما عده زیادی از افراد مقابل
روی سر ما ریختند و با سنگ و چوب به ما حمله بردند.
پیگیری پروژه کشتهسازی پس از 23 تیر
الحمدلله چهارشنبه 23 تیر با آن شور و بیعت مردمی فضای آشوب جمع شد. دفتر تحكیم و شورای متحصنین احساس كرد با
این تجمع و بیعت مردمی تمام فعالیتهایش سوخته است و سعی کرد تا به نوعی جریان را زنده كند. لذا
بحث تشییع جنازه کشتهشدگان خیالی را مطرح كردند كه بسیج دانشجویی سریعاً بیانیه داد
و در كیهان هم ما مصاحبههای مختلف با افراد دخیل در این ماجرا انجام دادیم و معلوم شد
اصلاً شهیدی وجود نداشته و فقط همان آقای عزت ابراهیمنژاد بوده
كه او هم در حادثه كوی كشته نشده است.
شورای متحصنین هم مطرح كرد که میخواهیم
آسیبدیدگان را به دیدار مراجع ببریم. همان موقع ما آمدیم بچههای كتك
خورده و آسیبدیده كوی را جمع كردیم و بیانیهای تحت
عنوان آسیبدیدگان اصلی كوی منتشر شد. كیهان هم این را تیتر دو كرد و رسانهها هم كار
كردند و لذا مراجع حتی آنها را راه ندادند.
اینها دنبال این بودند كه با آقای صانعی و موسوی اردبیلی دیدار كنند كه ظاهراً همینآقایان هم راهشان ندادند. به دلیل این كه ما گفته بودیم اینها آسیبدیدگان
واقعی نیستند و دانشجو نیستند و دروغ میگویند.