پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ خروش حوزههای علمیه در اعتراض به لوایح انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 هزینه سنگینی را بر رژیم پهلوی تحمیل کرد. به دنبال فاجعه فیضیه و موضعگیری هماهنگ و قاطع روحانیت خصوصا حضرت امام، رژیم در اواخر فروردین 1342 برای ساکت کردن امام از حربهای دیگر استفاده کرد و در این راستا مسأله نظام وظیفه روحانیون جوان را مطرح کرد. رژیم تصمیم گرفت تا برای فشار بر حوزههای علمیه، طلبههای جوان را دستگیر و به سربازی اعزام نماید.
اولین قدم در این راستا تهیه لیست اسامی طلاب مشمول بود. در یکی از گزارشهای ساواکبه تاریخ 15/ 12/ 1341 اینگونه آمده است: «... طبق دستور مرکز، به شهربانی قم دستور داده شد که صورت اسامی طلاب مشمول را تهیه و به مرکز ارسال نمایند. شهربانی قم هم صورت افراد مزبور را از مدرسههای علمیه خواستار شد» [1].
نحوه سربازگیری و توهین به روحانیت
نحوه سربازگیری نیز بسیار توهینآمیز و غمانگیز بود. کامیونهای نظامی به همراه پلیس مسلح رژیم جلوی محل تدریس میایستادند و همین که طلاب خارج میشدند با یک حمله غافلگیرانه طلاب جوان را دستگیر و سوار بر کامیون میکردند و بدون اطلاع به خانوادههای آنها، به پادگانهای نظامی اعزام میکردند.
علی دوانی در همین زمینه میگوید: «فراموش نمیکنم روزی در منزل حضرت آیتالله خمینی بودیم. معظمله چیزی مینوشتند که ناگهان چند نفر از طلاب جوان وحشتزده وارد شدند و گفتند: آقا، از درس آقای مشکینی برمیگشتیم که در جلوی مسجد امام مأمورین به ما حملهور شدند و گروهی از رفقای ما را گرفتند و سوار کامیون کردند و به سربازی بردند و بقیه فرار کردند که از جمله مائیم » [2].
طبق گزارش ساواک در همان روزهای اول، 24 نفر از طلاب قم دستگیر و به مراکز اعزام شدند. بر مبنای همین گزارش « اثر این موضوع در حوزه این بوده است که طلابی که خود را مشمول میدانند، یا قم را ترک و به شهرستانها رفتهاند، یا اینکه به لباس شخصی درآمدهاند و فقط طلابی در شهر دیده میشوند که مسن هستند»[3].
هاشمی رفسنجانی نیز در کتاب خاطراتش میآورد: « رژیم به فکر افتاد که ضربه دوم را بزند و معافیت طلاب را که امتیازی به حوزه بود لغو کند. پیش از آن هم سابقه داشت که در مواردی از این طریق مراجع قم را تهدید کرده بودند. سربازگیری از قم به مفهوم عدم رسمیت حوزه قم از طرف حکومت بود بیست روز بعد از حادثه فیضیه، روز 21 فروردین، ما با این وضعیت روبهرو شدیم گویا اولین فردی که به این منظور بازداشت شد خود من بودم» [4].
موضعگیری علما
موضوع سربازگیری طلاب چنان عرصه را بر حوزههای علمیه تنگ کرده بود که واکنش همه بزرگان حوزه را برانگیخت. روحانیون در همه جا و هر محفلی این اقدام دولت را یک عمل خصمانه علیه روحانیت و تضعیف اسلام جلوه می دادند.
در اعلامیهها و در نامههای خود به نجف و کربلا نیز این موضوع را مبارزه دستگاه علیه اسلام و روحانیت ابراز داشتهاند. از جمله علمایی که از سربازی رفتن طلاب ناخشنود بودند آیتالله بهبهانی بود که در تاریخ 26/1/1342 دو نامه مفصل برای آیات حکیم و شاهرودی به وسیله پیک به کشور عراق فرستاد، در این نامهها گفته شد که در ایران نهایت فشار را به طبقه روحانیون وارد میسازند و نامبرده منتظر است که آنها مجددا اقدامات شدیدتری به عمل آورند، در این نامهها نوشته شد که طلاب علوم دینی را به عنوان خدمت نظام وظیفه دستگیر و آنها را از لباس روحانیت خارج می نمایند [5].
آیتالله حاج سیدابوالحسن رفیعی از مجتهدین قزوین در ضمن سخنرانی در مسجد شاه قزوین اعلام کرد: «دولت تصمیم گرفته طلاب جوان را به خدمت سربازی اعزام نماید. معلوم میشود مقصود اینها این است که مدارس علمیه را از بین ببرند». در عین حال افزود: «بایستی از مقامات بالا تقاضا نمائیم شاید از این موضوع صرفنظر نمایند» [6].
آیتالله گلپایگانی در جوابیه که در تاریخ 28 فروردین 1342به نجف مخابره کردند، اعزام طلاب به سربازی را دسیسه رژیم برای برچیدن بساط حوزه علمیه و روحانیت تفسیر کردند و افزودند: «به اسم نظام وظیفه، طلابی که دارای کارت تحصیلی هستند با وضع بسیار موهنی در قم و شهرستانها دستگیر و به سربازخانهها اعزام میشوند».
با همه این اوضاع شکننده و طاقتفرسا، حضرت امام اینگونه مسائل را برای مبارزه امری طبیعی میدانستند و از حوادث غیر منتظره کمال استفاده را میبردند. وقتی چند نفر از طلاب جوان خبر حمله مامورین به طلبهها را در پایان درس آیتالله مشکینی و دستگیری چند نفر از جمله علیاکبر هاشمی رفسنجانی را به امام دادند، ایشان با شهامت و وقار فرمودند: «ببرند، شما هرجا باشید، سرباز امام زمان هستید و رسالت خود را ایفا کنید، آقای رفسنجانی را هم بردند، او باید با اسلحه آشنا شود. ما به آنها احتیاج داریم».
نقش طلاب در تزلزل پایههای رژیم
اعزام روحانیون به سربازی نه تنها باعثجذب آنان در سربازخانهها نشد، بلکه آنها در آن وضعیت نیز به مبارزات روشنگرانه خود ادامه دادند و بدینگونه نهضت اسلامیامام خمینی در پادگانها و در میان بدنه ارتش هم یارانی پیدا کرد که در تداوم و پیروزی انقلاب، مثمر ثمر بود.
در این زمینه حضرت امام خطاب به طلاب میفرماید:« نگران نباشید، تزلزل به خود راه ندهید، و با کمال رشادت و سربلندی، و روحی قوی بایستید. شما - هر کجا که باشید - سربازان امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف -می باشید؛ و باید به وظیفه سربازی خود عمل نمایید. رسالت سنگینی که اکنون به عهده دارید روشن ساختن و آگاه کردن سربازان و درجهدارانی است که با آنان سر و کار دارید؛ که لازم است از انجام این رسالت مقدس اسلامی غفلت نورزید. تعلیمات نظامی را با کمال جدیت و پشتکار دنبال کنید؛ هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی خود را قوی سازید؛ مبادا یک وقت خدای نخواسته ضعف و تزلزلی از شما بروز کند؛ که موجب سرشکستگی روحانیت می شود، و برای شما عواقب ناگواری همراه خواهد داشت» [7].
همانطوری که امام پیشبینی میکرد سربازی طلاب به نفع رژیم تمام نشد. در همان روزهای اول طلبهها اثرات مثبتی را در پادگان گذاشتند. هاشمی رفسنجانی یکی از دستگیرشدگان، در پادگان باغشاه(حر) رهبری پنجاه نفر از طلاب سرباز را به دست گرفته بود و در همان روزهای نخست با مطرح کردن بحثهای سیاسی در بین افسران و حتی فرماندهان پادگان و سربازها همه را به خود جلب کرده بود.
فعالیت های وی در پادگان در قالب انقلابی و تاثیرگذار بر افسران رژیم نتیجه مثبت داده بود. چنانچه در ملاقاتی که با فرمانده لشکر، تیمسار پیروزنیا، ملاقات میکند و چند مسئله را مورد انتقاد قرار میدهد:
الف) اعتراض قانونی به سربازگیری طلبهها
ب) برهنه کردن سربازها در حمام
پ) اعتراض به فحاشی افسرهای ارتش به سربازان
ت) دزدی در پادگان
فرمانده لشکر فردای آن روز همه پادگان را به خط کرد و اعلام کرد: «اگر بعد از این گزارش شود که افسری، فرماندهی، کسی را لخت برده حمام جریمه میکنم... هر افسری به سربازی فحش بدهد بازداشت میشود و در هر واحدی که دزدی بشود، فرماندهاش تنبیه شود».
این پیروزی به نفع سربازان به عنوان اولین رهآورد حضور طلبهها در پادگان نظامی به نفع روحانیت تمام شد. هاشمی رفسنجانی در پیامی که به حضرت امام ارسال کرد این موضوع را اینگونه تشریح کرد: «وضع اینجا خیلی خوب است. دنیای جدیدی است. مشکل خاصی هم نیست. با اسلحه و استفاده از آن آشنا میشویم. نظام جمع و دویدن و سحرخیزی و ورزش صبحگاهی برای طلبهها سودمند است، حتی ارزش آن از نظر بدنسازی هم قابل ملاحظه است. اگر میتوانستیم در حوزه هم این برنامهها را اجرا میکردیم مفید بود. ارزش برتر، تاثیری است که ما روی افسران و درجهداران داریم. اگر در سطح وسیعی طلبهها را به سربازخانهها بیاورند، چه بسا در ارتش زمینه تحولی شود» [8].
پینوشتها:
1. روحانی، حمید (1381)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج1، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 422.
2. دوانی، علی (1394)، نهضت روحانیون ایران، ج3، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 351.
3. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره سند: 2276، 31/01/1342.
4. هاشمی رفسنجانی، علی اکبر (1376)، دوران مبارزه، چاپ اول، قم: دفتر نشر معارف، ص 146.
5. قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، فیضیه (1378)، ج2، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 136، 156، 209.
6. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره: 2276، 05/01/1342.
7. صحیفه امام (1368)، ج1، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص 188.
8. روحالله، حسینیان (1390)، سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران 1341 – 1343، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.