پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی_آرش نصیری زرقانی؛ پاییز 1357 را میتوان آغاز دوران اعتصابات یکپارچه و سراسری مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی قلمداد کرد که هرچند اعتصاب کارکنان شرکت ملی نفت ایران و سایر پالایشگاهها، کارخانهها و تولیدیها ضربات سختی را بر اقتصاد رژیم وارد آورد ولیکن نباید این روند را تنها به ابعاد اقتصادی محدود دانست. به عبارتی دیگر، مردم ایران از هر طبقه، گروه و صنف علاوه بر مشارکت در تظاهراتها و سایر کنشهای مبارزاتی، در حیطه فعالیت اجتماعی خود اعتصابهایی را علیه رژیم شاه آغاز کردند؛ مراکز آموزشی، مطبوعات و رادیو - تلویزیون از جمله نهادهایی بودند که موج اعتصابات را تنها به ابعاد اقتصادی محدود نکرده و عرصههای اجتماعی و فرهنگی جامعه را نیز تحتالشعاع قرار دادند.
اعتصاب در مراکز آموزشی
همانطور که گفته شد، اعتصابات گسترده مردمی در پاییز 57 تنها متوجه بخشهای اقتصادی و سیاسی نبود و برخی نهادها و گروههای اجتماعی با اعتصابشان، مخالفت خود را به وضع موجود نشان دادند. معلمین، دانشجویان و دانش آموزان اولین گروهی بودند که ابتدا با عنوان نمودن درخواستهای صنفی و سپس با افزودن اعتراضهای اجتماعی- سیاسی، اعتصاب راه انداختند. بزودی از طرف دانشجویان بعضی از دانشگاهها خواستههای سیاسی با تهدید تعطیلی کلاسها اعلام گردید و به پشتیبانی آنها و در اعتراض به بازداشت دانشجویان، استادان (اول دفعه از دانشگاه تبریز) پیشگام حرکت در مراکز آموزش عالی کشور شدند.[1]
همزمان با وقوع اعتصابات متعدد در سطح مملکت و بازگشایی مدارس در مهرماه، دانشآموزان نیز از حضور در کلاس خودداری نموده، به صف مخالفین پیوستند و گروهی عظیم از نوجوانان و جوانان در صفهای متشکل به راهپیمایی پرداخته، با شعارهای ضد سلطنتی، خواستار بازگشت امام خمینی شدند. پس از اعتصاب دانشآموزان، معلمان کشور نیز طی اعلامیهای اعتصاب خود را آغاز کردند.
بر اساس اسناد، شروع سال تحصیلی و پیوستن اکثریت معلمین به موج انقلاب، باعث همراهی بیشتر دانشآموزان شده و گزارشهای روزانهای از تظاهرات و اعتصاب و تعطیلی این قشر ثبت شده است. علاوه بر شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان و ...، این موج در شهرهای کوچک تر نیز به راه افتاد. مثلا از اوایل مهر 57، شهر آشتیان شاهد اعتصابات فراگیر فرهنگیان و دانشآموزان بود. در یازدهم مهرماهمعلمان و دانشآموزان کرمانشاه نیز در اعتراض به دستگیری چند معلم و دانشآموز دست به اعتصاب زدند و مدارس تعطیل شد. با تعطیلی مدارس، به جمعیت تظاهرکنندگان در شهرها افزوده شد و تظاهرات سراسری با شرکت افراد بیشتری برگزار می شد.
در قزوین نیز اعتصاب دبیران دبیرستانها تا تاریخ 29 / 7 / 57 ادامه پیدا کرد. فرهنگیان مشهد بنابر آنچه از پیش اعلام شده بود از روز دوشنبه 15 آبان 1357 با تجمع در استادیوم ورزشی سعدآباد اعتصاب غذای 48 ساعتهای را آغاز کردند و از این طریق اعتراض خود را به رژیم پهلوی نشان دادند.
فرهنگیان اصفهان نیز در آبان همان سال تصمیم گرفتند اعتصاب خود را آغاز کنند و از بازاریان خواستند تا فرزندان خود را به مدرسه نفرستند و معلمان نیز در صورت حضور در مدارس از تدریس خودداری کنند. فرهنگیان شهرستان بابل نیز در تاریخ 3 / 09 / 57 در اداره آموزش و پرورش تحصن کردند.
در 27 آذرنیز جامعه معلمان رفتن به کلاس و تدریس را تحریم کرد. در سنندج نیز معلمان شهر در تاریخ 12 / 9 / 57 براساس تصمیم کانون معلمان سنندج به دلیل اعلام همبستگی با مردم سایر شهرها و اعتراض به حکومت نظامی در مدارس دست به اعتصاب زدند. معلمان یزدی نیز که از 28آذر در محل اداره کل آموزش و پرورش یزد متحصن شده بودند، از روز15 دیروزه سیاسی یک روزه گرفتند. گزارش ساواک مربوط به 27 آذر 1357 در خصوص تعطیلی و اعتصاب معلمین سنندج نشان میدهد که معلمان این شهرستان اعتراض و اعتصابات گستردهای علیه رژیم پهلوی و در حمایت از نیروهای انقلابی انجام دادند.
در این رابطه، یکی از شاخصترین حرکتهای دانشآموزی، تجمع آنان در روز 13 آبان مقابل دانشگاه تهران و همگام شدن با دانشجویان بود که با اقدام جنایت آمیز رژیم مواجه شد. بازتابهای این حرکت آنچنان وسعت یافت که نهایتاً منجر به فروپاشی دولت شریفامامی شد.
اعتصاب مطبوعات
علاوه بر مراکز آموزشی، جراید و نشریات که همواره در صف مبارزان فکری جامعه بودند بهطور نسبتاً یکپارچه به حرکت درآمدند. در اواسط مهرماه نویسندگان روزنامهها با انگیزه کسب آزادی قلم و نشر اخبار بدون سانسور دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب فقط چهار روز دوام داشت و دولت تضمین کرد که آزادی قلم و بیان را تأمین نماید. اعتصاب مطبوعات در این دوره از 19 تا 23 مهرماه ادامه یافت اما این اعتصاب چهار روزه، مقدمهای برای اعتصاب بعدی در دولت ارتشبد ازهاری بود که بیش از پنجاه روز به طول انجامید و سرانجام در روز 16 دی یعنی در دوران صدارت شاپور بختیار خاتمه یافت. (بیشتر بخوانید)
اعتصاب بزرگ مطبوعات در همان چهار روز، همراهی بخش قابل توجهی از عموم مردم را به دنبال داشت. بسیاری از مردم، اعتصاب مطبوعات را عمل مبارزاتی تلقی کردند و در نظرشان آن دسته از خانواده مطبوعات که در اعتصاب نقش داشتند، در صف مبارزاتی و درنتیجه همدوش آنها بودند. این نوع نگاه مردم به اعتصاب مطبوعات سبب شد که به محض پایان آن، به شکلی کمنظیر از روزنامههای اطلاعات، کیهان و آیندگان استقبال شود؛ استقبالی که به صورت تجمع درمقابل درب روزنامهها برای خریدن آنها در لحظه توزیع و شکلگیری صفهای طولانی مقابل محلهای عرضه مطبوعات خودش را نشان داد.[2]
اما با روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری فشار بر مطبوعات بیشتر شد و حتی در روز 15 آبان، روزنامههای فوق شاهد حضور نظامیها در دفاتر خود بودند و این امر منجر به دستگیری برخی از روزنامهنگاران این جراید شد. با اعتصاب روزنامههای صبح و عصر، سایر نشریات در دو راهی مانده و عدهای با این نوا همراه شده و دست به اعتصاب زدند و برخی نیز به مخالفت برخاسته و خواهان ادامه فعالیت خود شدند. مخالفین اعتصاب بهطور عمده نشریاتی بودند که پس از توقیف دستهجمعی مطبوعات در سال 1353 در زمان نخستوزیری هویدا (به بهانه کمی شمارگان)، در پاییز 1357 انتشار خود را از سر گرفتند؛ از شاخصترین این نشریات میتوان به سپید و سیاه، فردوسی، دیپلمات و مرد مبارز اشاره کرد. البته در میان نشریات مخالف برخی مثل خواندنیها از این قاعده مستثنی بودند و به اصطلاح از توقیف درنیامده بودند.[3]
هفتهنامه خواندینها یکی از نشریاتی بود که نهتنها به موج اعتصابات نپیوست بلکه به شدت با آن به مخالفت برخاست. چنانکه در شماره 11 خود مورخ 4 آذر 1357 در یکی از مقالات پیرامون اعتصاب روزنامههای کیهان و اطلاعات چنین مینویسد: «این دو روزنامه طی دو ماه و چند روز حکومت شریفامامی و همراه با فضای باز و تعهدی که از او برای آزادی قلم و بیان گرفتند بازتابی شدید از اختناق پانزده ساله را نشان دادند و بعداً به سوی یک تندروی وحشتناک روی آوردند، رنگها عوض شد، قلمها تند و تیز و اخبار تحریکآمیز و هیجانآور در زیر آگراندیسمان شدید» [4] و یا علیاصغر امیرانی، سردبیر مجله فوقالذکر در مقالهای به نشریات اعتصابی اینگونه تاخت: «چگونه میخواهید با خودداری از کار که دست کشیدن از پیکار باشد، با دشمنان ملک و ملت مبارزه کنید؟ آخر ناسلامتی ما مطبوعاتیان رکن چهارم مشروطیت و زبان مردم هستیم، با روزه سکوت گرفتن که نمیتوان از حقوق ملت دفاع کرد!» [5]
البته کار نشریاتی که خواهان ادامه فعالیت بودند آسان نبود و در بسیاری موارد در چاپ شمارگان خود با مشکل مواجه میشدند؛ چراکه در همین حین از سوی اتحادیه کارگران صنعت چاپ بیانیهای در آبان 1357 به شرح زیر صادر شد که مطابق آن خواهان ادامه اعتصابات سراسری و توقف چاپ مطبوعات شده بودند:
«کارگران مبارز چاپخانهها - زحمتکشان روشنفکر: به حمایت از خواهران و برادران خود، کارگران روزنامههای کیهان، اطلاعات، آیندگان، رستاخیز، پیغام امروز و کلیه نشریات آزادیطلب بپا خیزید و ثابت کنید کارگران مبارز چاپخانهها، با سندیکاها و اتحادیه خود پیمانی ناگسستنی دارند. برادران و همکاران مبارز، انسانیت و وجدان کارگری حکم میکند با ندای این رزمندگان، راه آزادی در راه الغای سانسور و تضمین آزادی مطبوعات همصدا شده و تا آنجا که امکان دارد از چاپ هرگونه روزنامه و مجله غیرآزاد و سانسوری خودداری کنید.» - اتحادیه کارگران صنعت چاپ.
با فروپاشی دولت نظامی و روی کار آمدن دولت بختیار، سندیکا تصمیم به ادامه فعالیت مطبوعات گرفت و آخرین بیانیه خود را در تاریخ 15 دی مبنی بر تأمین شدن آزادی مطبوعات از سوی قوه مجریه ارائه داد. بعداز تشكيل دولت بختيار، امام خميني در صبح روز 16 دي ماه با صدور اطلاعيهاي از مطبوعات خواستند تا به اعتصاب پايان دهند. درنتیجه، روزنامهها در همان روز به اعتصاب خود پايان دادند و با تلاش فراوان اولين شماره خود را بعد از 61 روز اعتصاب در غروب روز 16/10/1357 در 8 صفحه منتشر كردند.[6]
رادیو و تلویزیون
اعتصابات در رادیو و تلویزیون هرچند به نسبت مطبوعات چاپی، از گستردگی زیادی برخوردار نبود و همچنان به روند پخش برنامههای خود ادامه میداد ولیکن تعداد قابل توجهی از کارکنان آن در اعتصاب بودند. در پی انتشار تصاویر و فیلمهای مربوط به تظاهرات دانشآموزی روز 13 آبان و پخش گزارشی پیرامون آن در تلویزیون ملی، وضعی اضطراری در این ارگان حکمفرما شد که در پی آن، با روی کار آمدن دولت نظامی و انتصاب سپهبد ابوالحسن سعادتمند به وزارت اطلاعات، تورج فرازمند به عنوان مدیرعامل و قائممقام وزیر اطلاعات در سازمان رادیو تلویزیون انتخاب شد و آنگاه کادر فعال رادیو تلویزیون به کار خود در جهت نظرات دولت ادامه داد درحالیکه عدهای همچنان در اعتصاب بودند؛ به این صورت که سازمان رادیو تلویزیون ملی از یک کادر نزدیک به دوازده هزار نفر، در این زمان به یک کادر بسیار کمتر رسید ولی با همان حجم کارها ادامه یافت.
موج دیگری از اعتصاب کارکنان راديو وتلويزيون در تاریخ 22 آبان در اعتراض به حضور نظاميان به راه افتاد و بیش از پیش این سازمان را با مشکل مواجه کرد. کارمندان رادیو تلویزیون از این برهه تا پیروزی انقلاب اسلامی، همگام با مردم در صحنه حضور داشتند و این امر در اعلام همبستگي كاركنان اعتصابي راديوتلويزيون با امام خميني در 21 /10/ 1357 هویداست. موج اعتصاب در رادیوتلویزیون مدام گستردهتر میشد بهطوریکه بختیار را بسیار مستأصل کرد چنانکه خود در این زمینه گفته بود: «اینها به محض اینکه دیدند کفه ترازو به سود خمینی است و نیروی او ممکن است زیادتر باشد، فریاد آزادیخواهی بلند کردند و اعتصاب روی اعتصاب به راه انداختند». این روند تا روز پیروزی و اشغال رادیو تلویزیون به دست انقلابیون ادامه داشت تا اینکه از اعتصابیون خواسته شد به محل کار خود برای خدمت به مردم و انقلاب بازگردند.
بطورکلی، اعتصابات در عرصه فرهنگی، همانند جنبه اقتصادی آن که توسط کارکنان شرکت نفت آغاز شده بود، توانست نقش غیرقابل انکاری در پیشبرد اهداف انقلاب داشته باشد. مبارزات در این عرصه توانست اختناقی که سالیان متمادی از سوی دستگاه حاکمه بر روی مراکز آموزشی، مطبوعات و رادیوتلویزیون حکمفرما بود را آشکار سازد و مردم ایران و همچنین جهانیان را بیش از پیش به ظلم و جور دیکتاتوری شاه در طول بیستوپنج سال بیدادگری آگاه و زمینههای سقوط آن را مهیا سازد.
پینوشتها:
1. بازرگان، مهدی (1363). انقلاب ایران در دو حرکت، چاپ پنجم، تهران، ص 45.
2. ملائیتوانی، علیرضا و غلامپور، میثم (1394). پیامدهای اعتصابات دوماهه مطبوعات در سال 1357، فصلنامه ژرفاپژوه، سال دوم، شماره 2و3، ص 160.
3. همان، ص 155.
4. مجله خواندنیها، «درباره علت عدم انتشار روزنامههای اطلاعات و کیهان»، سال سیونهم، شماره 11، شنبه 4 آذرماه 1357، ص 19.
5. همان، ص 47.
6. حسینیان، روحالله (1387). یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، چاپ اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 569.