پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی – علیرضا رضایی و رضا احدی؛ رویارویی انقلاب اسلامی با استکبار جهانی به ویژه ایالات متحده امریکا در همه ابعاد قابل توجه و تأمل است. اما در سالهای اخیر چالشهای اقتصادی که در وجهی دیگر با استقلال، امنیت و معیشت کشور پیوند خورده به یکی از عرصههای مهم در مواجهه با غرب تبدیل شده است.
در این میان مقوله "تحریم" کلیدواژه محوری در جنگ اقتصادی است. تحریمها در طول تاریخ همواره یکی از ابزارهای اعمال قدرت سلطهگران بوده است، اما جمهوری اسلامی ایران بیسابقهترین تحریمها را در طول حیات به خود دیده است که بار اصلی آن هم بر دوش مردم به خصوص قشر ضعیف جامعه بود. اما بر خلاف اینکه "تحریم" به واژهای پرتکرار در این سالها تبدیل شده؛ پیرامون آن تحقیقات علمی و پژوهشهای بنیادین صورت نگرفته است. به بیان دیگر نه تنها در سطح عامه مردم، بلکه در سطوح کارشناسی و تصمیمگیری نیز درک و شناخت درستی از چیستی و چگونگی تحریمها وجود ندارد.
اما در ماههای اخیر مرکز اسناد انقلاب اسلامی اثری متفاوت در حوزه اسناد را روانه بازار نشر کرده که در طول سالهای متمادی مغفول مانده بود. "جنگ اقتصادی" عنوان جدیدترین کتابی است که به قلم مسعود براتی و سید حامد ترابی تهیه و تألیف شده است. این اثر درواقع فرهنگنامه تحریمها علیه ملت ایران از ابتدای پیروزی انقلاب تا امروز است که بر اساس اسناد و منابع دولت ایالات متحده امریکا تدوین شده است. "جنگ اقتصادی" علاوه بر استنادات متقن به اسناد تحریمی علیه ایران در تولید ادبیات تحریم و شناخت انواع تحریمها منحصربفرد است.
به همین بهانه و در آستانه دهه فجر انقلاب اسلامی در گفت و شنودی با مسعود براتی یکی از نویسندگان کتاب "جنگ اقتصادی" به بررسی تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی پرداختیم که در ادامه از نظر میگذرد.
ضمن تشکر از شما بابت وقتیکه در اختیار مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار دادید در ابتدای گفتگو بهطور مختصر از روند نگارش و تدوین این کتاب و اینکه چگونه شد به فکر نوشتن کتاب «جنگ اقتصادی» افتادید؟
براتی: بسم الله الرحمن الرحیم . بنده هم متقابلاً از شما بابت زحمتی که متحمل شدید تشکر میکنم. این کتاب فرایند تدوینش حدود یکسالونیم طول کشید و مرحله بهروزرسانیاش هم چند ماهی زمان برد. محتوای این کتاب جزء تلاشهای بدون مشابهت درباره تحریمهای بیست سال اخیر امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران هست. جنس و محتوای کتاب ازاینگونه هست و برای تدوین کتاب به اسناد دسته اول تحریمی امریکا مراجعه شده است. در بحث تحریمها کتاب هست ولی عمدتاً به اسناد رجوع نشده است. مثلاً به بررسی مطالعاتی که درباره تحریم شده پرداختهاند. اگر اشتباه نکنم حدود سال 93 بود که یک کتاب درباره تحریمها مطالعه کردم. وقتی این کتاب را خواندم متوجه شدم آنچه در این کتاب بیانشده متناسب با آنچه ما درباره تحریم به مطالعه آن نیاز داریم نیست. نویسنده عزیز آن کتاب رفته بود ادبیاتی که درباره تحریم بکار رفته را بررسی کرده و آنها را تبدیل به یک کتاب کرده بود. آنچه بهقولمعروف در این زمینه خلأ بهحساب میآمد این بود، ادبیاتی که در مورد تحریم وجود داشت اختلاف زیادی با آنچه ما با آن مواجه بودیم داشت و نمیتوانست آن را پوشش بدهد. دلیل این خلأ هم ادبیات بینالمللی درزمینهٔ تحریمهاست. مطالبی که درباره تحریم در ادبیات بینالملل وجود دارد عمدتاً مربوط به دهه هفتاد الی هشتاد میلادی و ترحیمهای علیه کشورهای کمونیستی میشود. این مطالب نسبت به فضای تحریمی که امریکا از 2001 به بعد پیش برده قدیمی محسوب میشود. خود امریکاییها آن دوره قبلی را اصلاً تحریم حساب نمیکنند.
سند بازنگری تحریمها که وزارت خزانهداری امریکا اخیراً منتشر کرده، تصریح میکند که از 2001 به بعد بحث مهم تحریمی بهعنوان یک موضوع راهبردی مطرح شده است. آن کتاب قطعاً برای تصمیمگیر داخل کشور کارکردی ندارد. شاید یک مقدار ذهنیت به او درباره تحریمها بدهد. ما وقتی از تحریم صحبت میکنیم، منظورمان تحریمهایی است که امریکا از 2005-2006 همان 84 -85 خودمان علیه ایران شروع کرده است. در سال 2010 یک نسل جدیدی از تحریمها را اعمال کردهاند که شناخت اینها برای ما اهمیت دارد و اگر این تحریمها دقیق شناخته نشود ما حتماً در مواجهه با آنها دچار مشکل میشویم. ما از وقتیکه درباره تحریمها شروع به تحقیق کردیم به دنبال این بودیم که کاری را انجام بدهیم تا به مسائلی که ما با آن درگیر هستیم پاسخ بدهد. مطالب بینالمللی هرکدام بر سر جای خود خوب است اما پاسخ نیاز ما را نمیدهد. مضاف بر این موارد در هشت سال گذشته که مذاکرات برای رفع تحریمها آغاز شد این سؤال مطرح میشود که ما چقدر تحریم را میشناسیم که به دنبال رفع کردن آن باشیم. به عقیده من شناخت تحریم یکی از ضعفهای اساسی تیم مذاکرهکننده دولت قبل بود. آخرین گزارشی که آقای ظریف تحت عنوان 22 گزارش برجام در اختیار مجلس شورای اسلامی قرار دادند حدود صد صفحه بود. وقتی شما به این گزارش نگاه میکنید متوجه میشوید که این گزارش برای ثبت در تاریخ تنظیم شده است. وقتی ما این متن را خواندیم دیدیم که این متن از لحاظ کارشناسی تحریم و نه از لحاظ سیاسی ایرادات زیادی دارد. بدین منظور تمام ایرادات را استخراج کردیم و یک نقد دویستصفحهای در جواب این متن نوشتیم. یکی از ایراداتی که ما به گروه مذاکرهکننده داشتیم این بود که تیم مذاکرهکننده درک خود از تحریمها را متأسفانه نه در زمان مذاکره بلکه بعد از مذاکرات هم درست نکردند. همین عدم شناخت گروه مذاکرهکننده قبلی از تحریمها باعث شد که انگیزه بگیریم تا کتاب جنگ اقتصادی را به رشته تحریر دربیاوریم. فقط نمیشود به تیم مذاکرهکننده اشکال گرفت. در فضای دانشگاهی ما کمتر به کارهای علمی که تابهحال در دنیا به آن پرداخته نشده توجه میکنند. مطالعات در مورد تحریمهای امریکا علیه ایران محدود میشود به اندیشکدههایی که در امریکا قرار دارند، این اندیشکدهها هم مأموریتهای خودشان را انجام میدهند. فضای دانشگاهی ما به دلیل سختی کار کمتر به سراغ چنین پروژههای علمی میروند. یکی از سختیهای این قبیل پژوهشها تولید ادبیات است. زیرا تا قبل از این ادبیاتی در این زمینه نداشتهایم. وقتیکه امریکا از برجام خارج شد و تحولات ساکن شد و اوضاع به ثبات رسید ما فرصت پیدا کردیم تا دانشی را که در این زمینه داشتیم یکپارچه کنیم. ما منابع دست اول مانند اسناد، قوانین، دستورهای اجرایی رئیسجمهور، بیانیههای وزارت خزانهداری، اسناد حقوقی که وزارت خزانهداری امریکا منتشر میکند، صحبتهایی که مسئولین امر در کنگره امریکا انجام میدادند. بر اساس سیر تاریخی و بهصورت یک نوار تاریخی بررسی کردیم.
این کتاب با این نگاه که بخواهد یک منبع دسته اول برای محققین باشد برای عموم شاید قابل استفاده نباشد. این یک واقعیت است. این کتاب یک اثر تحلیلی نیست و فقط برای علاقهمندان به بحث تحریم مفید خواهد بود. کسانی که میخواهند در مورد تحریم شناخت پیدا کنند، مؤسساتی که به هر دلیلی با تحریم سر و کار دارند مثلاً مؤسساتی که با فلزات سر و کار دارند و میخواهند بدانند تحریمهای ایران در خصوص فلزات چگونه است و از حواشی آن اطلاع یابند این کتاب برایشان مفید خواهد بود. این کتاب برای دانشجویانی که میخواهند در حوزه تحریمها مقاله یا پایاننامه بنویسند و کارشناسان وزارتخانههایی که با اقلام تحریمی سر و کار دارند مفید است. این کتاب برای این دسته از افراد خیلی سختیها از قبیل رجوع به منابع و پایگاه وزارت خزانهداری امریکا را کم کرده و مسیر را آسان کرده است. این کتاب از این منظر کامل است و تمام منابع را پوشش داده است. حواشی تحریمها در کتاب جنگ اقتصادی پوشش داده شده است. به نظرم نگارش این کتاب یک ابتدایی و لازم برای توسعه شناخت تحریمها بود.
این کتاب فقط به تحریمهای امریکا اختصاص دارد؟
براتی: بله در این کتاب فقط تحریمهای امریکا بررسی شده است. این نکته مهم است که از لحاظ اثرگذاری، تحریمهای امریکا از تحریمهای شورای امنیت اثرگذارتر است و بهنوعی اصل محسوب میشود. تحریم شورای امنیت و تحریم اتحادیه اروپا در مقابل تحریمهای امریکا قابلیت عرضه اندام ندارند. تحریمهای شورای امنیت از لحاظ اثرگذاری خیلی جدی بهحساب نمیآیند و فقط جنبه حقوقی و دیپلماتیک در عرصه بینالملل را دارد و از لحاظ اقتصادی تهدید به حساب نمیآید. اوج تحریمهایی که سازمان ملل داشته با تحریمهای قبل از 2008 امریکا برابری میکند. تحریمهای اروپا هم بهتبع تحریمهای امریکاست. همینالان هم که اروپا بهظاهر تحریمهای خود را برداشته ملاحظه میکنید که عملاً اتفاقی نیفتاده و تا امریکا تحریمهایش را برندارد هیچ اتفاقی نمیافتد. یکی از نواقص مذاکرهکنندگان دوره گذشته این بود که گمان میکردند تحریمهای سازمان ملل اهمیت دارد در صورتی که تحریمهای امریکا مهمترین تحریم است.
چرا تحریمهای امریکا از تحریمهای سازمان ملل اهمیت بیشتری دارد؟
براتی: نکته اول اینکه تحریمهای سازمان ملل نسبت به تحریمهای امریکا از نظر سطح و گستره بسیار ابتداییتر است. نکته دوم اینکه امریکا وقتی تحریم اقتصادی را اعمال میکند به پشتوانه نفوذ اقتصادی و سیاسی که دارد تحریمها را به اجرا درمیآورد. سازمان ملل وقتی تحریم را تصویب میکند نهایتش این است که کشورها باید به اجرا دربیاورند که عملاً توفیق چندانی ندارد. آن چیزی که باعث شد امریکا از سال 2010 سازمان ملل را رها کند و خودش مستقل تحریم اعمال کند به خاطر این بود که احساس میکرد سازمان ملل با آنها در این سطح (تحریم بانک مرکزی، تحریمهای نفتی) از تحریمها همراهی نمیکند. به همین دلیل تحریمها را رها کرد و یکتنه خودش قانون گذاشت و به اجرا درآورد. کسی که با ساختارهای اقتصاد بینالملل آشنا باشد شناخت تحریمها برای او سادهتر است. تحریمهای جدید بر اساس توانایی امریکا بنا میشود. شناخت تحریمها شناخت خوبی از اقتصاد بینالملل ارائه خواهد داد.
اولین تحریم در طول تاریخ در کجا و چه زمانی بود؟
براتی: واقعیت این است که مطالعات تاریخیمان برای این کتاب در این سطح نبود. من مطلبی را در جایی دیدم که در زمان یونان باستان هم از ابزار محدودیت اقتصادی استفاده میکردند. محدودیتهایی هم که در شعب ابیطالب میبینیم از جنس تحریم است. قدرتها در عرصه سیاست از ابزارهایی که بتواند ارادهشان را مؤثر کند استفاده میکنند.
تحریمهای امریکا علیه ایران از چه زمانی شروع شد؟
براتی: ما طی بررسیهایی که داشتیم و در این کتاب هم آمده، تحریمهای امریکا در بعد از انقلاب، بعد از تسخیر لانه جاسوسی علیه ایران آغاز شده است. بعد از تسخیر لانه جاسوسی جیمی کارتر طی اعلامیه 4702 واردات نفت و فرآوردههای نفتی از ایران را ممنوع اعلام میکند. قبل از این هم در زمان دکتر مصدق تحریم داشتیم که تحریمکننده انگلیس بود. ناگفته نماند گاهی ممکن است تحریم صورت گرفته باشد ولیکن مستند نباشد. اولین تحریمی که امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داد و مستند هست مربوط به اعلامیه 4702 میشود. این تحریم در تاریخ 21 آبان 58 وضع شده بود. دقیقاً 8 روز بعد از تسخیر لانه جاسوسی این تحریم وضع میشد . نکتهای که باید به آن توجه شود این است که امریکا در مسیر جدید تحریم علیه ایران ابزار تحریمیاش را کامل کرد. الآن مسئله دیگر ایران نیست امریکا کلاً میخواهد با پدیدههایی که با آن مواجه است، از ابزار تحریم استفاده کند. میشود اینطور بیان کرد که تحریم ایران آزمایشی و بهقولمعروف پایلوت بود. گزارشی که وزارت خزانهداری امریکا منتشر کرده نمودار جالبی دارد در این نمودار روند فزونی تحریمهای امریکا مشخص شده است. در سال 2015 که برجام امضاشده و در سال 2018 که امریکا از برجام خارجشده شما در سیر تحریم تغییری نمیبینید. این نمودار نشان میدهد که اینگونه نبوده که فقط تحریم برای ایران باشد. در کتاب جنگ اقتصادی گامبهگام به این موارد اشاره شده است. دانستن این نکات در راستای فهم راهبرد عملیاتی امریکا در اعمال تحریم بسیار مهم است. در شرایط جنگ اقتصادی شما باید بدانید که امریکا در چه شرایطی و در کدام مقطع تاریخی فلان تحریم را اعمال کرده است. یکی از محاسن این کتاب این است که به شما این اطلاعات را میدهد، امریکا چه تحریمی را در چه مقطع زمانی و در چه شرایطی اعمال کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحریمهای امریکا چه برنامهای اتخاذ کرده است؟
براتی: متأسفانه به دلیل عدم شناخت کافی از تحریمها رویکرد خاصی اتخاذ نشده است. به همین دلیل عمده هزینه در مواجهه با تحریم را مردم متحمل شدند. ما در مواجهه با تحریم امروز به پیروزی رسیدهایم. این پیروزی بدین معناست که دشمنان نتوانستند به اهداف کلانشان دست یابند. ترامپ سیاست فشار حداکثری را بدین خاطر اتخاذ کرد که ایران را در حوزههایی که با آن مشکل دارد مثل هستهای، موشکی و منطقهای دچار تغییر رفتار کند و سر میز مذاکره بنشاند. امریکا در این مسیر شکست خورد. در راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران بود که پیروز شد. این پیروزی با پشتوانه تحمل و ایستادگی مردمش به ثمر نشست، در صورتیکه ما میتوانستیم این پیروزی را بهصورت دیگری به دست بیاوریم. اگر ما تحریم را خوب میشناختیم و با وسیله اقدامات پدافندی و آفندی لازم در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی میتوانستیم بهگونهای پیروز شویم که مردم کمتر متحمل فشار اقتصادی شوند. در عین حالیکه ما با کمک ایستادگی مردم به پیروزی رسیدیم تاکتیکهای اشتباهی هم بکار بردیم. اگر دوران تحریمی گذشته را به دو دوره تقسیم کنیم دوره اول دولت آقای احمدینژاد و دوره دوم دولت آقای روحانی، باید این را بپذیریم که ما در دوره اول برای اولین بار با چنین پدیدهای مواجه شده بودیم.
تجربه ما قبل از این تحریم در دولت آقای احمدینژاد در هیچ کشوری وجود نداشت. تا قبل از این تحریم هیچ کشوری بانک مرکزیاش تحریم نشده بود. هیچ کشوری فروش نفتش تحریم نشده بود. با توجه به اینکه این نوع تحریم برای اولین بار در سطح جهان اتفاق افتاده بود و کشور ما هم کشوری است که وابسته به درآمد نفتی هست طبیعتاً دچار چالش جدی میگردد. انصافاً در همان دوره سرعت عمل خوبی داشتیم و توانستیم ظرف یک سال کارهایی را برای مقابل با تحریم انجام دهیم. گرچه نواقصی مثل بابک زنجانی هم وجود داشت، ولی در کل با توجه به شرایط، جمهوری اسلامی ایران در آن مقطع عملکرد خوبی داشت. در دوره آقای روحانی نهتنها این دانش افزوده نشد بلکه اعلام شد که ما اصلاً به این کارها نیازی نداریم و میتوانیم با گفتگو و مذاکره کل داستان را حل کنیم. این حرکت دولت تدبیر و امید باعث شد که ما ضربهپذیرتر شویم و در دوره بعدی حملات، درد بیشتری را متحمل شدیم. به همین دلیل به مردم فشار بیشتری آمد و اگر نگاهی به شاخصهای اقتصادی دوره دوم تحریمها بیندازید این مطلب بهوضوح دیده میشود. در دوره اول به دلیل اینکه تجربه نداشتیم (گرچه سرعت عمل خوبی هم داشتیم) و دوره دوم به دلیل اینکه تجارب دوره اول را کنار گذاشتیم متحمل فشار سخت اقتصادی شدیم. در دوره جدید این سخن حضرت آقا مبنی بر اینکه ماندگاری تحریمها باید در سیاستگذاری و برنامهریزی لحاظ شود، در دستور کار دولت قرار گرفته است. این مطلب بسیار مهمی است. معنی این حرکت دولت این است که ما میخواهیم در لایه فنی و تکنیکال با این پدیده مواجه بشویم. به نظر من این حرکت کمک میکند تا مردم فشار کمتری متحمل بشوند و حتی زندگی مردم به رفاه نزدیکتر بشود. تحریم از نظر تاریخی به ما نشان داد که نمیتوانیم اقتصاد، عدالت، استقلال و امنیت را از هم تفکیک کنیم. تحریم پدیدهای است که نهایتاً میخواهد اجتماع را بهزانو دربیاورد. شما میبینید که بیعدالتی در اجتماع چقدر میتواند به دشمن کمک کند تا جامعه را از استقامت خارج کند و بهزانو دربیاورد. اگر اقتصاد درونزا نباشد و وابسته به توان داخلی نباشد میتواند برای کشور آسیبزا باشد و استقلال کشور را به خطر بیندازد. فهم جنگ اقتصادی، تحریمها و اقدامات متقابل با تحریمها پیشرفت ما را سرعت میدهد. پیشرفتی که از جنس پیشرفت مدنظر انقلاب اسلامی است.
شما نگاه کنید بعد از یک دوره ما برگشتیم به همان مفاهیمی که درباره خودکفایی در قانون اساسی از آن صحبت میکردیم. درباره توازن روابط خارجی نه شرقی نه غربی صحبت کردیم. تازه برگشتیم بهضرورت توجه به حوزههای علمی فناوری که حضرت آقا حدود 15 سال پیش به آن اشاره کرده بودند. اینکه امام و حضرت آقا فرموده بودند تحریم یک فرصت است معنایش همین است. این مقولات بههمپیوسته و همافزا هستند. این همافزایی کاملاً منطق دارد. یعنی اگر شما میخواهید به توسعه اقتصادی برسید باید در کشور عدالت داشته باشید و استقلال داشته باشید. همه این پیوندها در این تحریمها به ما نشان داده شده است. خود امریکاییها امروز میگویند: ما داریم اقتصاد جهانی و بهطور جزئیتر سیستم مالی جهان را یکپارچه میکنیم. منظور امریکاییها از این حرکت این است که نگذارند یک گروه مخالفشان از این سیستم استفاده کند. این مسئله کاملاً امنیتی است و یک مسئله اقتصادی نیست. وقتی امریکا مسائل را یکپارچه میکند برای ما هم این ارتباط در تحریم بیشتر مشخص میشود. هنوز یک بخشی از نخبگان ما این واقعیت را درک نکردهاند. به عنوان مثال میگویند، ما میتوانیم در حوزه اقتصاد طوری رفتار کنیم که فضا در حوزه روابط بینالملل متنافر از یکدیگر باشد. این رویکرد امروز بهتدریج دارد تغییر میکند. وقتی ما ذهنهایمان در حوزههای مختلف همجهت بشود آن وقت انرژیها آزاد میشود تا به سمت هدف حرکت کنیم. به نظر من از منظر پیشرفتی و تاریخی یک برکت و فرصت است.
با توجه به تحقیقاتی که درزمینهٔ تحریمها داشتید به نظر شما مهمترین و حساسترین تحریمها کدام بود؟
براتی: از نظر اثرگذاری به دلیل تسلط امریکا در حوزه بانکی دنیا به نظر من سختترین تحریمها در حوزه بانکی صورت گرفته است. تحریم بانک مرکزی و تحریمهای ثانویه، که اجازه همکاری بانکهای بزرگ با ما را نمیدهد، نمونهای از تحریمهای سخت بانکی است. در مرحله بعدی از لحاظ اهمیت، به خاطر وابستگی ما به فروش نفت میتوانیم از تحریمهای نفتی نام ببریم. اینجا برای افکار عمومی سؤال پیش میآید که چه اتفاقی میافتد، که بعد از اعلان تحریمهای نفتی امریکا علیه ایران قیمت ارز در ایران چهار برابر میشود؟ در ظاهر دلیل بالا رفتن نرخ ارز این است که ما نمیتوانیم نفت بفروشیم، درآمد ما کم میشود و تبع آن قیمت ارز بالا میرود. حالا سؤال دیگر پیش میآید که چند درصد از گرانی ارز مربوط به تحریمهای نفتی است؟ شما در نظر بگیرید 40 میلیارد دلار صادرات نفتی داشتیم و 40 میلیارد دلار هم صادرت غیرنفتی داشتیم بعد از تحریمها 40 میلیارد دلار صادرات نفتی ما شده است 20 میلیارد دلار در مجموع ما 60 میلیارد دلار درآمد داشتیم و از آن طرف هم بین 50 تا 60 میلیارد دلار واردات داشتیم. چرا باید قیمت ارز 4 برابر بشود و سهم شوک تحریمی در گرانی ارز چقدر است؟ برای پاسخ به این سؤالات باید وارد یک سری بحثهای جدید شویم. اینجا میبینیم که بخش عمدهای از بالا رفتن نرخ ارز به دلیل افزایش نقدینگی در کشور است. نقدینگی فراوانی که بیضابطه خلقشده، در اختیار یک عده از افرادی است که به دنبال سودجویی هستند، لذا با کوچکترین تلاطم در نرخ ارز آنجا را به چشم یک بازار میبینند و سرمایه خود را به سمت خرید ارز و طلا سرازیر میکنند. این حرکت اثرات تحریم را تشدید میکند.
شما با ملاحظه این نکته متوجه میشوید که امریکا توان تحریمهایش به این میزان نیست که بتواند نرخ ارز را چند برابر افزایش بدهد. امریکاییها خوب میدانند که کدام نقطه را دست بگذارند. زرنگی امریکاییها اینجا است که میدانند با ده ژول انرژی به کدام نقطه حمله کنند تا همهچیز دومینووار خراب شود. به عنوان مثال شما وقتی نگاه میکنید متوجه میشوید این بلوک آخری که به اسم تورم نام دارد و بر روی سر مردم دارد میریزد امریکا درافتادن آنچنان نقشی ندارند و فقط ضربه اولیه را وارد کرده است. تعبیر ما این است که تعدادی گسل از قبیل فساد در اقتصاد ما وجود دارد، امریکا این گسلها را خوب شناسایی میکند و تحریمهایش را متناسب با این گسلها برنامهریزی میکند. این هوشمندی امریکا است. مثالی که من همیشه در مورد این هوشمندی امریکا میزنم مثال فروریختن بهمن است. بهمن در اثر یک انرژی کوچک و یا در اثر یکصدا و جرقه شروع میشود. میزان تخریبی که بهوسیله بهمن اتفاق میافتد در حد و اندازه آن انرژی اولیه نیست. تخریب بهمن در اثر انرژیهای ذخیرهشده در برفهای دامنه کوه که سست و متزلزل هست شکل میگیرد. استحکام درونی قدرت یعنی اینکه این موارد را به تثبیت برساند. در دوره قبلی خیلی راحت نواقص را به تحریم حواله میدادند و میگفتند بحرانها در اثر تحریمها به وقوع میپیوندد. در صورتیکه خلق پول سریع نظام بانکی ما ربطی به تحریم ندارد. من در برنامهای به شوخی گفتم اگر تحریم زبان داشت به زبان میآمد و میگفت همه بحرانها تقصیر من نیست. اگر ما روی تحریم تمرکز کنیم و شناخت واقعی از آن داشته باشیم. کاملاً مقدمات یک پیشرفت جدی بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی برایمان مهیا میشود.
تحریمهای سازمان ملل و امریکا در اجرا چه تفاوتی با هم دارند؟
براتی: امریکا خودش تمام ابزار لازم برای اعمال تحریم را در اختیار دارد. سازمان ملل باید برود با کشورها صحبت کند تا یک تحریم را بتواند اجرایی کند آن هم در صورتی است که امریکا و یا سایر قدرتها با اعمال تحریم موافقت کنند. البته این نکته را عرض کنم، تحریمهای امریکا هم حدود و ثغوری دارد. اینگونه نیست که با یک بشکن زدن بتواند هر کاری را انجام بدهد. تحریمهای سازمان ملل هم بدینصورت است. ولی امریکا برای اعمال تحریمها میتواند که منتظر سایر کشورها نباشد. اروپاییها در انتهای مباحث مربوط به برجام به ایران جملهی مهمی گفتند: « ما بخش خصوصیمان را نمیتوانیم مجبور کنیم که بیایند با شما کار کنند.» اینکه بخش خصوصیشان را مجبور نمیکنند بدین معنی نیست که بخش خصوصیشان آزاد است. بلکه معنی این جمله این است که بخش خصوصیشان تحت سیاستهای امریکا عمل میکند. امریکا این توان را دارد ولیکن اروپاییها این توان را ندارند. خود مکرون درجایی اعلام کرد که ما استقلال نداریم و آن سیاستی را که دلمان میخواهد نمیتوانیم اجرا کنیم. امریکا این ویژگیها را دارد و سازمان ملل این توان را ندارد.
با توجه به مطالبی که گفتید این سؤال پیش میآید که چرا کشورهای پیشرفته و قدرتمند از تحریمهای امریکا علیه ایران تبعیت میکنند؟
براتی: کشورها به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول کشورهایی که از نظر اراده با امریکا هماهنگ هستند؛ مثل انگلیس، فرانسه و حتی تا حدی آلمان. یک دسته هم کشورهایی که توانایی مقابله با امریکا را در اجرای تحریمها ندارند مثل کره جنوبی. این کشورها شاید اراده عدم همراهی با امریکا را داشته باشند اما از لحاظ اقتصادی توان این کار را ندارند. الآن کره جنوبی در ماجرای تحریم ایران ضرر زیادی متحمل شده است. بازارهای مختلف ایران مثل بازار لوازم خانگی را از دست داده است. در تأمین نیازهایش به میعانات گازی به ایران احتیاج دارد ولیکن به دلیل تحریم از طریق ایران نمیتواند نیازهایش را برطرف کند. از لحاظ منطق اقتصادی برایش معقول نیست که با امریکا دربیافتد. در اینجا هزینه و فایده میکند. امریکا مناسبات توسعه اقتصادی دنیا را بدین خاطر مراقبت کرده است. امریکاییها بهقولمعروف امروز دارند نان ریلگذاریهای بعد از جنگ جهانی را میخورند. کسانی که این ریلگذاریها را برای امریکا انجام دادند عموماً ریشه یهودی داشتند. نکته تاریخی را برای شما نقل میکنم که به درد سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم میخورد این نکته را در داخل کتاب نیز آوردهایم. از ابتدا تا به امروز تمام افرادی که مسئولیت جنگ اقتصادی با ایران را داشتند یهودی هستند. در ابتدا آقای استوارت لوی، بعد از او دیوید کوهن ، آدم ژوین تا امروز یهودیهای متعصب بودند. یکی از این افراد میگفت: پدر و مادر من از کسانی هستند که در قضیه نازیها زنده بیرون آمدند و ما هنوز خودمان را به آرمانهای صهیونیستی پایبند میدانیم. این مطلب تاریخی را گفتم که بدانید تحریمها کمی هم چنین ریشهای نیز دارد.
در تقسیمبندی کشورها گفتید که دو نوع کشور داریم. آیا نوع سوم هم داریم که ما بتوانیم در دوران تحریم روی آنها حساب کنیم؟
براتی: یک گروه دیگر از کشورها وجود دارند که در مسیر تحریم همگام ایران پیش میآیند. مثل ونزوئلا، سوریه تا حدی عراق، روسیه و چین به دلیل حساسیتی که امریکا نسبت به آن دارد بهصورت محتاط همراه ایران حرکت میکنند. این کشورهایی که نام بردم به دودسته تقسیم میشوند یک دسته کشورهایی که بهصورت علنی با امریکا درگیر شدهاند مثل ونزوئلا که ایران با آنها مناسبات برقرار کرده است. یک گروه دیگری هستند که امریکا قصد دارد با تحریم آنها را مهار کند و از قدرت گرفتن این کشورها جلوگیری به عمل بیاورد. نمونه بارز این دسته از کشورها روسیه است. به همین دلیل فرصت خوبی برای ماست تا با این کشورها مناسبات برقرار کنیم. در بحث خرید تسلیحاتی نظامی ما از روسیه بااینکه منع خرید تسلیحات نظامی ما طبق قطعنامه سازمان ملل پایانیافته است اما امریکا از طرف دیگر دستور تحریمی برای خرید تسلیحات نظامی ما گذاشته است. روسیه بااینحال که امریکا ما را تحریم کرده است در حال امضا توافقنامه با جمهوری اسلامی ایران بهمنظور خرید تسلیحات نظامی است. این نشان میدهد که روسیه این تحریم امریکا را جدی نگرفته است. بهنوعی حس مقابله با تحریمهای امریکا شکلگرفته است. امروز کشورها متوجه شدهاند که تحریم فقط برای ایران نیست بلکه میتواند روزی شامل کشور خودشان بشود. ازاینرو راهکارهای مبارزه با تحریم را در دست بررسی دارند و سعی میکنند خود را تجهیز کنند. به عنوان مثال چین با توسعه اقتصادی سعی میکند که به مقابله با تحریمها بپردازد.
تحریمها تا چه زمانی ماندگاری دارند؟
براتی: تحریمها بهعنوان یک ابزار تا زمانی که مفید باشند وجود دارند. مفید بودن ابزار تحریم چیست؟ طبق آن چیزی که تصویبکنندگان تحریم بیان میکنند. تحریم قرار هست که یک ابزار میانی باشد آنها را برساند به هدف نهاییشان که مهار هست. تا زمانی که تحریم بتواند هدف را محقق کند وجود دارد. تحریم در بعضی از اوقات شاید نتواند تحریمکنندگان را به هدف نهایی برساند ولیکن به هدف میانی که درد هست میرساند. در دید کلان زمانی تحریم برداشته میشود که وضعکننده تحریم بفهمد که با تحریم نمیتواند تغییر رفتار ایجاد کند. از لحاظ دید میانی و فنی نیز زمانی که تحریم نتواند درد ایجاد کند کارایی خود را از دست داده است. بیتأثیر کردن تحریم امری شدنی است. مخصوصاً برای ما که دردهای شدیدی را تحمل کردهایم. دردی که ما تحمل کردیم مانند دردی است که پای انسان بهجایی برخورد میکند و در اثر آن به زمین میافتد و ضربهمغزی میشود. درد واقعی تحریم اندازه یکپا درد ساده است افتادن بر روی زمین ضربهمغزی در اثر عدم آمادگی هست. به نظر من اکنون تحریم دارد بیاعتبار میشود. بیاعتباری تحریم در امروز به خاطر این است که مردم فهمیدند که تحریم حد و اندازهای دارد و خیلی از مشکلات اصلاً به تحریم ربطی ندارد. این نکته بسیار مهمی است.
یکی از حلقههایی که امریکا روی آن سرمایهگزاری کرده و الآن هم روی آن دارد کار میکند، ایجاد ادراک غلط در جامعه است. مردم وقتی ببینند که مشکلشان بدون برداشتن تحریمها حل شده، میفهمند که مشکلشان ربطی به تحریم نداشته است. نمونه بارز این موضوع واکسن کروناست. درگذشته عدم تزریق واکسن را به تحریم و اف ای تی اف ربط میدادند. رئیسجمهور بعد از اینکه مستقر شد با چند تماس تلفنی توانست مشکل واکسن را حل کند. طرف مقابل وقتی به حسن نیت رئیسجمهور ما ایمان پیدا کرد واکسن را در اختیار کشور ما گذاشت. من در همینجا این نوید ر ا میدهم که با لطف خدا و عملکرد دولت جدید ما در سال آینده تورم را مهار خواهیم کرد. امریکاییها تمام کید و مکر خود را برای شش ماه پایانی امسال گذاشتهاند. آنها خوب میدانند که دولت جدید با روشهایی که بکار گرفته توانایی این را دارد که تحریمها را بیاثر کند. نکته مثبتی که امروز وجود دارد این است که مردم نسبت به عملکرد دولت در آینده امیدوار هستند. بخشی از امیدواری مردم نیز به خاطر تحرکات و فعالیت دولت در این چند وقت اخیر است. این امیدواری نکته مثبت در خنثی کردن تحریمها بهحساب میآید. امریکاییها بهخوبی به اهمیت امیدواری مردم واقف هستند و تلاش میکنند تا این امیدواری را از بین ببرند. اگر دولت عملکرد خوبی نداشته باشد این امیدواری موقتی و از بین رفتنی خواهد بود لذا دولت باید برای حفظ این سرمایه اجتماعی تمام تلاش خود را بکار ببندد.