پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله باریکبین از اولین علمای قزوین بود که جزء پیشگامان نهضت اسلامی قرار داشت و از همان دوران شروع مبارزات در سال 1342 از روحانیون فعال و مبارز به شمار میآمد بطوری که در 10 خرداد 1342 به همراه دیگر روحانیون شهر قزوین نامهای به امام خمینی به جهت ملاقات و بیعت با ایشان مینویسند.[1]
این مراوادت و مبارزات تا آنجایی ادامه مییابد که در 13 خرداد 1345 امام خمینی طی حکمی اجازه شرعی و اخذ وجوهات شرعیه و نمایندگی امور حسبیه را برای وی صادر میکند و به این طریق ساواک روابط آیتالله باریکبین با نجف را زیر نظر گرفته و کنترل میکند.[2]
درواقع آیتالله باریکبین یکی از مراجع مبارزاتی انقلابیون قزوین و حلقه وصل مردم و امام خمینی به شمار میآمد بطوری که محمدحسین خاکساران از مبارزان انقلابی قزوین در این رابطه میگوید: « با برقراری ارتباط و دریافت اطلاعات و اخبار مبارزه از این دو بزرگوار [ آقای باریکبین و زرآبادی] پیوندمان را با نهضت اسلامی حفظ میکردیم.»[3]
آیتالله باریکبین در پایگاه مسجد شیخالاسلام قزوین به عنوان روحانی مبارز و انقلابی شناخته شده و با راه اندازی صندوقهای قرضالحسنه و مراسمات و برنامه های مختلف به فعالیتهای علیه رژیم پهلوی مبادرت میورزد. علاوه براین وی با استفاده از فرصت جلسات مذهبی به تربیتت نیروهای مبارز اسلامی میپردازد. از جمله این برنامهها، جلسات کانون ناشرین حق بود که باا محوریت علمای قزوین از جمله آقای باریکبین و شرکت کارمندان و دانشجویان تشکیل میشد و مورد توجه ساواک قرار میگرفت.[4]
*** تلاش برای تثبیت مرجعیت امام خمینی ***
پس از فوت آیتالله العظمی حکیم در سال 1349 ، تلاشهای گستردهای در جهت زمینهسازی برای تثبیت مرجعیت امام خمینی به جای مرحوم آیتالله حکیم از طرف روحانیت مبارز و مردم انقلابی صورت گرفت.
به همین ترتیب آیتالله باریکبین در قزوین از اولین کسانی بود که به در این جهت اقدام کرد چنانچه در گزارش ساواک در این رابطه آمده است: « طی چند ماه اخیر تعدادی از روحانیون قزوین از جمله سید جلیل زرآبادی و هادی باریکبین..... پس از فوت آیتالله حکیم فعالیت هایی را در زمینه تعیین [امام] خمینی به جانشینی [آیتالله] حکیم شروع کردهاند.»[5]
فعالیتها و تبلیغات وی در راستای تثبیت مرجعیت امام خمینی و مبارزات انقلابی به حدی بود که در 27 تیر 1351 آیتالله باریکبین به ساواک قزوین احضار شده و مورد بازجویی قرار میگیرد.
*** گسترش مبارزات انقلابی تا تبعید ***
فعالیتهای انقلابی شیخ هادی باریکبین در مسجد شیخالاسلام بیش از پیش گستردهتر میشد و علاوه بر برنامههای مذهبی و سیاسی با دعوت از چهرههای مطرح روحانیت مبارز در تداوم مبارزه مردم قزوین نقش ویژهای داشت.
یکی از مهمترین این برنامهها دعوت از آیتالله مطهری به استان قزوین بود. بطوری که گزارشگر ساواک در تاریخ 2 آذر 1353 درباره این جلسات مینویسد: « شیخ مرتضی مطهری به مدت چهار شب به دعوت شیخ هادی باریکبین به قزوین آمد تا در مسجد و مدرسه مذکور[شیخ الاسلام] سخنرانی کند... در این چند شب حدود هشتصد تا هزار نفر در جلسات حضور پیدا میکردند.»[6]
با ادامه روند فعالیتهای روحانیت مبارز شهر قزوین و تأثیر آنها در تبلیغات علیه رژیم پهلوی ساواک تصمیم میگیرد تعدادی از این شخصیتهای مبارز را ممنوعالخروج نماید که نام شیخ هادی باریکبین در کنار دیگرانی چون میرزا رحیم سامت و سید حسن شالی به چشم میخورد.
با اوج گیری نهضت اسلامی و وقوع حادثه 19 دی قم در سال 1356 ، روند مبارزات انقلابی مردم و روحانیت مبارز قزوین رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد بطوری که اقدامات علنی بیشتری در راستای مبارزه صورت مییابد. پس از حادثه 19 دی قم آیتالله باریکبین به همراه علمای شهر قزوین از اقامه نماز جماعت در مساجد خودداری نموده و موجی از اعتراض را در شهر قزوین به وجود میآورند. بطوری که گزارشگر ساواک در 4 بهمن 1356 می افزاید: « سید عباس ابوترابی و شیخ هادی باریکبین بیشتر از دیگران ابراز علاقه و تأکید برای تعطیلی نماز جماعت دارند.»[7]
نقش آیتالله باریکبین در فضای انقلابی قزوین تا اندازهای بود که رئیس شهربانی قزوین در این رابطه به ساواک چنین گزارش میدهد: « اخیرا اقدام به جمعآوری عدهای جوانان و طلبهها نموده و در قبال کمک مالی به آنان، آنها را تشویق به پخش اعلامیه مضره در سطح شهر مینماید. ایشان این کمکها را از طریق صندوق ذخیره ولیعصر و عدهای از بازاریان متعصب انجام میدهد.»[8]
با شروع سال 1357 تحرکات وی علیه رژیم پهلوی بیش از پیش بود بطوری که در گزارش 7 فروردین ساواک آمده است: « هادی باریکبین که به شهر قم سفر کرده بود، به اتفاق عبدالرحیم ربانیشیرازی به قزوین بازگشت و بناست که از روحانیون دیگری جهت سخنرانی و ... به قزوین دعوت نماید.»
همچنین در ادامه جریانات زنده نگهداشتن حادثه 19 دی و قیام 29 بهمن تبریز در سند دیگری مطرح میکند: «شیخ هادی باریکبین پیشنماز مسجد شیخالاسلام شهرستان قزوین که از روحانیون ناراحت و افراطی منطقه میباشد، در نظر دارد به عناوین مختلف برای چهلمین روز وقایع تبریز مجالسی برپا نموده و در نظم و آرامش منطقه ایجاد اخلال نماید.»[9]
این فعالیتها در فضای خفقان رژیم پهلوی چنان اثری بر مبارزات انقلابی قزوین میگذارد که از تاریخ 11 فروردین 1357 مقامات امنیتی استان به دنبال دستگیری و تبعید آیتالله باریکبین هستند که بالأخره در تاریخ 27 اردیبهشت به گزارش «رئیس ساواک قزوین، شیخ هادی باریکبین به علت تحریک مردم و توزیع اعلامیههای مضره و انقلابی از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی به هجده ماه اقامت اجباری در شهرستان سردشت محکوم گردید و به آن شهر تبعید شد.»[10]
این حکم موجی از مخالفتها را در قزوین به وجود آورد تا جایی که عدهای از انقلابیون با عنوان "مسلمانان قزوین" در اعتراض به تبعید آیتالله باریکبین اطلاعیهای منتشر کردند. علاوه بر اینن روحانیت دیگر شهرها از جمله اصفهان به این تبعید اعتراض کردند.
***رهایی از تبعید تا پیروزی انقلاب اسلامی***
با گذشتن هفت ماه از دوره تبعید در شهرستان سردشت، ساواک در تجدیدنظری حکم به برائت شیخ هادی باریکبین و اتمام دوره تبعید در مهر ماه 1357 میدهد. با شدت گرفتن روند نهضت اسلامی، آیتالله باریکبین بلافاصله مبارزات خود را ادامه میدهد و به زمینهسازی و هماهنگی برنامههای تظاهرات و راهپیماییها میپردازد.
با فرا رسیدن ایام ماه محرم و پیام امام خمینی مبنی بر استفاده مطلوب از ظرفیت عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع)، شیخ هادی باریکبین با دعوت از منبریهای انقلابی قم حرکات مردمی علیه رژیم را استمرار بخشید. نقش وی در این عرصه به گونهای بود که ساواک برای کنترل هرچه بیشتر آیتالله باریکبین اقدام به شنود تلفنی منزل او نمود.
از مهمترین حوادث روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی حادثه 9 دی 1357 قزوین بود که با تظاهرات گسترده مردمی صورت گرفت و آیتالله باریکبین نقش بسزایی در برپایی آن ایفا کرد که با سخنرانی شیخ علیاکبر ناطقنوری برگزار شد و ترتیبات فراری دادن وی را آقای باریکبین فراهم کرد.[11]
آیتالله باریکبین تا پیروزی انقلاب اسلامی همپای سایر علما و روحانیت مبارز قزوین در صف اول مجاهدتهای خالصانه قرار داشت و تا آخرین لحظات از هیچگونه فعالیت و مبارزهای علیه رژیم پهلوی دریغ نکرد.
1. علی شیرخانی، انقلاب اسلامی در قزوین، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 34
2. همان، ص 63
3.خاطرات محمد حسن خاکساران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 80
4. مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - استان قزوین، جلد اول، ص 288
5. همان، ص 298
6. شیرخانی،پیشین،ص 148
7. همان، ص 169
8. همان ، ص 177
9. همان، ص 182
10. همان، ص 195
11. خاطرات ناطق نوری جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 140