سینما به عنوان هنر هفتم از جمله رهآوردهای تجدد برای انسانغربی بود
كه به سرعت راه خویش را در آفاق فرهنگی بشریت یافت و آن چنان به شهرت و
عمومیت رسید كه در آستانهی صد سالگی خود به فراگیرترین هنر در طول تاریخ
بشری تبدیل شد. انقلاب اسلامی ایران تلاش كرده است تا ضمن ایجاد تحول در
سینمای مقلد و عاری از هنر به جا مانده از عصر طاغوت، تا حد امكان از این
رسانه برای توسعهی تفكر دینی و احیای ارزشهای اسلامی و انقلابی بهره گیرد
و در پی چنین ارادهای است كه مقولهی سینمای دینی پس از انقلاب شكل گرفته
و رشد یافته است. پدیدهی سینمای دینی در جهان امروز بیسابقه نیست اما
ویژگیهای خاص مكتب اسلام و بخصوص دیدگاه شیعه باعث شده تا سینمای دینی
پرورش یافته در دامان انقلاب اسلامی به گونهای متفاوت با سینمای دینی رایج
در دنیا پا گرفته و توانایی حركت یا پیشرفت پیدا كند و از این روست كه
لزوم ترسیم چارچوبهایی نظری برای تحدید حدود آن و كاستن ابهامهای موضوعی
دربارهی آن خودنمایی میكند. در پاسخ به چنین نیازی، تحقیق حاضر میكوشد
تا ضمن ارایه قالبی نظری برای مقولهی سینمای دینی، به بررسی نمونهی آثار
سینمای دینی پس از انقلاب اسلامی نیز بپردازد.