با آنكه سال 1360 در تاریخ انقلاب اسلامی ایران سال
خونین و مصیبتباری بود، با این حال بررسی حوادث و وقایع این سال و كندوكاو
و دقت در ابعاد مختلف و زوایای پیدا و پنهان حوادث نشان میدهد كه گاه
ماهیت تمامی وقایع یكسان نبوده است. در 7 تیر 1360 با انفجار دفتر حزب
جمهوری اسلامی شهید بهشتی و 72 تن از یارانش به شهادت رسیدند و امام و ملت
در غم و اندوه فقدان آنان اندوهناك شدند. اندكی بعد در روز هشتم شهریور
1360 و در یك اقدام تروریستی بیسابقه جلسهی شورای امنیت كشور كه با حضور
رئیسجمهور و نخستوزیر و تنی چند از مسئولان برگزار شد، منفجر گردید و
شهید رجایی رئیسجمهور مكتبی و شهید باهنر نخستوزیر محبوب و رئیس شهربانی
كل كشور به شهادت رسیدند. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) علاوه بر اینكه
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در همراهی ظاهری و مزورانه با مردم به غارت
پادگانها و مراكز نظامی پرداخته بودند، به تدریج كوشیدند در سازمانها و
نهادها امنیتی تازهتأسیس جمهوری اسلامی نیز نفوذ كنند تا ضمن ضربهزدن به
جمهوری اسلامی، به شیوههای مختلف نیروهای خود را نیز برای مبارزه با نظام
اسلامی و به تعبیر خودشان یكسرهكردن كار جمهوری اسلامی سازماندهی كنند.
سازمان كه پس از عزل بنیصدر از فرماندهی كل قوا و ریاستجمهوری به نظام
اسلامی اعلان جنگ مسلحانه داده بود، كوشید تا با ترور شخصیتهای برجسته
جمهوری اسلامی كار نظام را یكسره كند اما امام با قاطعیت اعلام كرد كه ملت
ما با ترور شخصیتها شكست نمیخورد. اثر پیشرو با بازخوانی نقش كشمیری و
نحوه نفوذ وی در دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به بررسی روایتهای
مختلف از روز انفجار میپردازد. سپس با واكاوی نقش افراد شاغل در
نخستوزیری و معرفی هریك از آنان پرونده انفجار را بررسی میكند و میكوشد
تحریفات پیرامون آن را برملا سازد. در پایان متن كتاب چند گفتگو و متن
سخنرانی شهید لاجوردی، گزارش پرونده و اعترافات افراد دخیل در پرونده
عیناً آمده است كه جهت مطالعه در ابعاد مختلف حادثه برای خوانندگان
راهگشاست.