برشی از خاطرات حجتالاسلام حسنی
حجت الاسلام حسنی میگوید: در خدمت امام بودیم که به ایشان گفتند: مردم در بیرون منتظر دیدار هستند. حضرت امام به ما خطاب کرد: اجازه میفرمایید؟ و بلند شد و به سمت پشتبام و جایگاه ویژه دیدار، به راه افتادند. بالای پشتبام یک چهارپایه بود. انبوه مردم عاشق، اطراف ساختمان و کوچههای محل اقامت امام را گرفته بودند. جمعیت مثل موج دریا بیاختیار به این سو و آن سو میرفتند. حضرت امام، ضمن جواب ابراز احساسات مردم، حدود ۱۵ الی ۲۰ دقیقه برای آنها صحبت کردند. دوباره با هم به اتاق برگشتیم هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که باز آن آقا آمد و گفت جمعیت دیگری آمدند و خواستار دیدار هستند، چون که هر لحظه میآمدند و میرفتند باز جمعیت دیگری جای آنها را پر میکرد.
برگی از خاطرات رحیم صفوی
حاج حسین خرازی اولین فرمانده لشگر 14 امام حسین(ع) در 8 اسفند ماه 1365 به شهادت رسید. لشگر 14 امام حسین که برآمده از سپاه استان اصفهان بود نقش مهمی را در هشت سال دفاع مقدس ایفا کرد. رزمندگان شاخصی همچون سردار شهید حاج حسین خرازی ، شهید مصطفی ردانیپور و شهید عبدالله میثمی در قالب این لشگر از مرزهای جمهوری اسلامی ایران در نبرد با بعثیها دفاع میکردند.
غائله «حزب خلق مسلمان» یکی از مسائل بحرانی در اولین ماههای پیروزی انقلاب بود. اعضای حزب که خود را طرفدار آیتالله سیدکاظم شریعتمداری میدانستند دست به آشوبطلبی و تفرقهافکنی زدند. تخریب مراکز فرهنگی، اشغال رادیو و تلویزیون، اردو کشیهای خیابانی، خسارت به اموال عمومی، کشتن مردم بیگناه و حمله به نماز جمعه تبریز بخشی از خسارتهایی بود که حزب خلق مسلمان به مرد تبریز وارد کرد. امام خمینی(ره) در تاریخ 1358/10/11 طی سخنانی از مردم آذربایجان خواستند تا خود را از این لکههای آلوده پاک و مبرا نمایند. بالاخره با محوریت آیتالله سید اسدالله مدنی و به همت نيروهاي انقلاب طي حملاتي غافلگيرانه و ضربتي به كميتههاي تحت تسلط حزب و نيز ساختمان مركزي حزب در 22 دي 58، اين مراكز خلع سلاح و مجرمين دستگير شدند و پس از گذشت11 ماه از پيروزي انقلاب، آرامش در تبريز حكمفرما شد.
اخلاق انتخاباتی شهدا
آنچه باعث شده بود دکتر کانديداي انتخابات شود، اداي تکليف شرعي بود. ضمناً هميشه تأکيد داشتند که رقابت، رقابت سالمي باشد. خودشان گفته بودند که اينجا جاي مبارزه نيست. شاهد بودم که آيتالله سيدجواد مدرسي به ايشان تکليف کردند و همچنين از مرحوم ابوي والده اجازه گرفتند. يادم هست که اطلاعيهاي بر عليه رقيب ايشان تنظيم شده بود که وقتي ايشان فهميدند گفتند که به والله العلي العظيم اگر منتشر شود، بنده انصراف ميدهم
یادی از شهدای قیام 29 بهمن تبریز
29 بهمن سال 56 یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که خفقان سراسر ایران را فرا گرفته بود؛ مردم به صحنه آمده و اربعین شهدای قم را در تبریز پاس داشته و قیام 29 بهمن تبریز را در تاریخ انقلاب، ماندگار کردند. در این روز، مردم تبریز در مقابل مسجد قزلی جمع شده بودند، محمد تجلا، جوان دانشجوی با غیرت و انقلابی نیز در خط مقدم عزاداران ایستاده بود. مردم میخواستند داخل مسجد مراسم عزاداری برگزار کنند، اما تقدیر روی دیگری نشان داد و دستان مأمور شاهنشاهی سینه محمد تجلا را نشانه گرفت و محمد تجلا بر اثر اصابت گلوله مزدوران رژیم طاغوت به شهادت رسید.
پنج تنِ بازداشتشده، اسماعيل وجدي، حسين مجمعالصنايع، سليمان صبوري، ميرزاحسين علوي و ميرزاعلينقي علوي بودند. بنابرگزارشي که ستوانيکم شاهين، فرمانده گروهان ژاندارمري سبزوار، به فرمانداري اين شهرستان ارسال کرد، سه نفر اخير با عزيمت به ششتمد از برگزاري انتخابات و در واقع از انتخاب نامزد متمايل به سياست شورويها توسط مردم جلوگيري كردند. فعاليتهاي آنان حتي به درگيري مسلحانه هم انجاميد. اين موضوع باعث شد تا ژاندارمري سبزوار وارد عمل گردد و پس از بازداشت و انتقال نامبردگان به شهرباني خواستار تبعيد آنان شود.
اخلاق انتخاباتی شهدا
یكی از رقبای روحانی ایشان كه كاندیدای جامعه روحانیت رشت نیز بود بالای تصویرش در پوستر تبلیغاتی جملهای از امامخمینی را نوشته بود كه: شكست روحانیت شكست اسلام است. آقای كریمی درارتباط با همین پوستر و پیام آن در یكی از رهنمودهایش به اعضای ستاد انتخاباتیاش گفت: اگر فردا ـ روز انتخابات ـ سرصندوق بودید و مشاهده كردید كه یك شخصی آمد با دیدن آن پوستر به نفع همان آقا رأی داد شما به هیچ وجه ناراحت نشوید، نگران نباشید او در واقع به آرمانها و ارزشهای اعتقادی ما رأی میدهد. زیرا او براساس درك و باور خود به رهنمودهای امام و مقتدای خود عمل میكند یعنی پیروی از ولایتفقیه، كه همه ما در این انقلاب آن را پذیرفته و بدان گردن نهادهایم.
در آخرین روزهای مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، در حالی که مردم مسلمان منطقه گنبدکاووس سخت در حال تظاهرات و مبارزه برای شکست رژیم شاهنشاهی پهلوی بودند، افراد کمونیست بومی و غیر بومی که بعداً زیر عنوان سازمان چریکهای فدایی خلق، ستاد خلق ترکمن، کانون فرهنگی – سیاسی خلق ترکمن و ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا سازمان یافتند، در گنبد و مناطق ترکمننشین رخنه کردند و شروع به برنامه ریزی، جذب و سازماندهی افراد منطقه نمودند. این افراد کمونیست بجای همراهی با مردم مبارز برای سرنگونی رژیم شاه ، در خانههای امنی مشابه خانههای تیمی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) کنار گود منتظر نشستند تا مردم مسلمان با دژخیمان شاه بجنگند و شهید و مجروح شوند و بعد از پیروزی یکباره قد علم کنند و ادعای سهم خواهی نمایند که اتفاقا چنین هم کردند.
استان سمنان از قدمت بسيار زيادي برخوردار است و از ديرباز در رويدادهاي مختلف تاريخي نقش بسزایی را ايفا کرده است. در دوران مشروطه، مبارزات مردمی در ابتدای امر به شهرهای بزرگی نظیر تهران، تبریز، رشت، شیراز، اصفهان و کرمان محدود میشد. اما مدتی بعد دامنهی این مبارزات و اعتراضات به سایر شهرها نیز کشیده شد و در این میان سمنان و شاهرود نیز یکی از پایگاههای مشروطهخواهان گردیدند. با شکل گیری مشروطه مردم سمنان به رهبری آزادیخواهان این شهر در این نهضت، شرکت فعالی داشتند و با بیشتر بزرگان مشروطه در سایر شهرها نیز ارتباطی تنگاتنگ برقرار نمودند و بدین گونه، نقش خود را در تاریخ معاصر ایران ایفا کردند.
انقلاب اسلامی در کرمان
در روز 21 بهمن که خبر سقوط پادگانهای کشور و غلبه اسلام بر رژیم پهلوی پیش آمد، تعدادی از همین دانشجویان به همراهی جمعی از مردم جلوی پادگان 05 (صفر پنج) کرمان رفتند و تقاضای همراهی پادگان با جریان انقلاب را داشتند که در آن زمان به نظرم سرهنگ پورصالحی فرمانده پادگان یا یکی از معاونانِ ارشد جلوی پادگان با مردم صحبت کرد و قول داد همین امروز و یا فردا به همراه جمعی از برادران پادگانی به میان جمعیت آمده و اعلام همبستگی نمایند. فکر میکنم عصر همان روز یا صبح روز بعد به این وعده عمل شد و مسئولین پادگان با جمعی از پرسنل در مسجد جامع حضور یافتند و اعلام همبستگی كردند و این همبستگی در محیطی بسیار صمیمی و باشور و شوق مورد استقبال قرار گرفت .