آیتالله عباس واعظ طبسی از پیشگامان مبارزه علیه سلطنت پهلوی، نقش فراوانی در نهضت اسلامی داشت. با آغاز نهضت در دهه 40، آیتالله واعظ طبسی به دنبال افشاگریها و سخنرانیهای خود پس از برگزاری رفراندوم فرمایشی محمدرضا پهلوی، دستگیر و به تهران منتقل شد. در ادامه به دنبال سخنرانیهای کوبنده علیه رژیم به مناسبت قیام 15 خرداد 42 برای چندمین بار دستگیر زندانی شد. فعالیتها و مبارزات وی علیه رژیم پهلوی تا براندازی سلطنت 2500 ساله شاهنشاهی ادامه یافت. علاوه بر سابقه مبارزاتی، خدمات وی به مردم در مقاطع مختلف از جمله در زلزله جنوب خراسان در شهريور 1347 و زلزله مخوف طبس در سال 1357 از نقاط درخشان کارنامه وی محسوب میشود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز عهدهدار مسئولیتهای مهمی بود.
حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی بیشتر به عنوان مورخ، نویسنده و پژوهشگری ارزنده شناخته میشود و همین موضوع مانع از شناخت آراء و دیدگاههای این شخصیت بینظیر شده است. مرحوم خسروشاهی قائل به پیوند دین و سیاست بود. او با دلایل متقن، حکومت اسلامی را بهترین نوع حکومتها میدانست و بر استقلال ملی و عدم پذیرش استعمار خارجی تاکید میکرد. علاوه بر این، این استاد فرهیخته بر وحدت شیعه و سنی و تقریب مذاهب اعتقادی بسیاری داشت.
کودتای سوم اسفند 1299، در فضایی از رعب و وحشت به ثمر رسید و در درجه نخست نمادی بود از موفقیت اشرافیت مالی بریتانیا و حکومت هند انگلیس بر اشرافیت زمینداری که حفظ منافع بریتانیا را از طریق قرارداد 1919 میسر میدید. گرچه انگلیس مظهری است از پیوند میان زمینداری بزرگ و اشرافیت مالی و در این کشور پیوند مزبور امری است عادی، اما تنازعی آشکار بین محافل بزرگ سرمایهسالار این کشور بر سر مسئله ایران و مشخصا کودتای سوم اسفند 1299 و تحولات بعد از مشروطه به چشم میخورد.
به بهانه کودتای سوم اسفند 1299
مدرس نیز در این رستاخیز مخوف و چنین ورطه هولناکی گرفتار شد و در عناد محبوسین سیاسی قرار گرفت و ابتدا در محل قزاقخانه قدیم در همان اطاقی که فرمانفرما حبس بود برای مدت چند روزی زندانی گردید ولی بعداً او را به اتفاق شیخ حسین یزدی به وسیله گاری پست به قزوین تبعید و حبس کردند.
بنابر اسناد و مدارک موجود، گروه انقلابی ابوذر از جوانانی تشکیل شد که میانگین سنی آنها در حدود 20 سال بود. گروه انقلابی ابوذر اهدافی از جمله: حفظ اسلام و مذهب شیعه، مبارزه با فقر و کمک به نیازمندان، مقابله با استعمار و امریکا و مبارزه با فساد اخلاقی را برای خود ترسیم کرده بودند. اعضای گروه ابوذر هرگز در چارچوب نهاوند محدود نشدند و برای انجام اقدامات خود با انقلابیون چند شهر دیگر نیز ارتباط گرفتند. سال 1352 اعضای گروه توسط ساواک دستگیر میشوند، ساواک علاوه بر دستگیری و محاکمه اعضای اصلی گروه ابوذر، تا آخرین رگهها و مرتبطین گروه ابوذر را که حتی دارای انگیزههای سیاسی و مبارزاتی نبودند را شناسایی و دستگیر کرد و سرانجام این پرونده را در سال 1352 مختومه اعلام کرد.
20 ابزار شکنجه در رژیم پهلوی
ساواک انواع روشها را برای شکنجه زندانیان به کار میبرد. برخی از وسایل و ابزار مورد استفاده اعمال شکنجه عبارتند از: آب، انبر، بطری، پنبه، تخم مرغ، دمپایی، سوزن، سیگار، سیم برق، اطو، سیم خاردار، شلاق، شمع، فندک، موی اسب، ناخنگیر، مته و... . ساواک انواع شکنجه را چندین مرحله بر متهمان اعمال میکرد و چندین بار زندانیان را به سلول برمیگرداند و در وضعیتی دلهرهآور در انتظار مرحله بعدی بازجویی و شکنجه نگه میداشت.
تطهیرناشدنی| بازخوانی برگی از جنایتهای دوران پهلوی
نماینده صلیب سرخ نتوانست خودش را حفظ کند و از چشمانش اشک سرازیر شد. به انگلیسی به حسین گفت: «من زندانهای فلسطین، ویتنام و جاهای مختلف دنیا را که در شکنجه معروفاند دیدهام، ولی این نوع شکنجه باید به نام شکنجه آریامهری در تاریخ ثبت و ضبط گردد که عوض آب، ادرار میدهند.»
به بهانه شهادت حاج رضوان
«سید مقاومت» همواره خاضعانه و فروتنانه نقش تعیینکننده خود در این «پیروزی الهی» را نادیده گرفته و همواره و به حق از مجاهد کبیر عماد مغنیه (حاج رضوان) بهعنوان «قائد الأنتصارین» یاد میکند.
دکتر آرش نصیری زرقانی
پس از واقعه سیاهکل در 19 بهمن 1349 که از آن بهعنوان نقطه عطف جنبش مسلحانه ایران یاد میکنند، تا پیروزی انقلاب اسلامی چندین عملیات چریکی و قهرآمیز علیه رژیم توسط گروههای مختلف انجام گرفت که برخی با شکست مواجه شد و برخی دیگر نیز با موفقیت همراه بود. جنبش مسلحانه در ایران علیرغم فعالیتهای متعدد خود نتوانست در پیروزی نهایی ملت ایران در انقلاب سال 1357 نقش عمدهای ایفا کند و مورد توجه آحاد جامعه قرار گیرد. دلایل متعددی را در این زمینه میتوان برشمرد از جمله: تضاد ایدئولوژیک با اعتقادات و فرهنگ جامعه، طرد فعالیتهای سیاسی توسط گروههای مبارز، دشواریهای زندگی چریکی برای عامه مردم و درنهایت اتکای صرف به اسلحه و دوری از تودهها.
خط مشی امام خمینی در مقابله با نیروهای نظامی و امنیتی رژیم شاه، در تمام طول مبارزات بر جدا نمودن مسئله ارتش و نیروهای نظامی از ساواک و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بود. امام، اساساً رژیم شاه را به جهت جو اختناقآمیز و حکومت پلیسی آن مورد حمله قرار میداد. از استراتژیهای امام، برای جدا نمودن بدنهی ارتش از سران آن، جدای از خطابههای مستقیم به نظامیان، تأثیر گذاردن بر روحیهی آنها از طریق پیامهایی بود که به مردم در خصوص نحوه برخورد با نظامیان میداد. اوج اطاعت مردم از این فرامین و برخورد مسالمتجویانه با نظامیان از راهپیمایی عید فطر به این سو بود. در ادامه با مدیریت اعمال شده توسط امام در مورد ارتش، فرار سربازان، تمرد آنها از فرامین و تزلزل در روحیهی نظامیان و فرار بسیاری از امرای ارتش و به طور کلی تسخیر بدنه ارتش توسط انقلابیون، عملاً برای ارتش راهی جز بیطرفی باقی نمانده بود.