«...صحبتهاى صیاد شیرازى در مقام فرمانده نیروى زمینى، شبههها را از بین برد و ما فهمیدیم که باید در هر شرایط وارد عمل بشویم. ساعت یک ظهر بود که اولین تیم آتش، آماده پرواز بر روى نیروهاى دشمن شد. هدف ما از این پرواز هم انهدام دشمن و هم مشغول کردن او بود تا نیروهاى زمینى ما بتوانند مواضع و سنگرهاى مطمئنى ایجاد کنند و حتى در بعضى از مناطق درگیرى، تجدید سازمان کنند.»
برگی از خاطرات حجتالاسلام شهیدی
یادم هست که شهید بهشتی فرمودند به هر حال ما تبعیت از مقام ولایت امام داریم، هر چه ایشان بگویند همان است. ولی آنچه که برداشت من است این است که انقلاب الآن در موقعیتی است که نیاز به خون دارد! ما شوخی کردیم و گفتیم: آقای بهشتی از خون صحبت نکن. فرمودند میدانم همهتان آمادگی [شهادت] دارید. اگر وضعیتی بوجود بیاید شخص من اولین فردی هستم که آمادگی [شهادت] دارم و بقیه هم میدانم آمادگی دارید. برای اینکه این انقلاب به آسانی و سادگی به دست ما نرسیده است.
برگی از خاطرات حجتالاسلام حسین عمادی
حجتالاسلام شیخ حسین عمادی در شرح نخستین دیدار با امام خمینی میگوید: «پس از آزادی آیتالله خمینی از زندان آزاد شدند. طلاب یکی پس از دیگری از حجرهها خارج شدند. من هم به همراه آنها به طرف منزل آیتالله خمینی حرکت کردیم و وارد منزل شدیم. دست ایشان را بوسیدم. من کنار دیوار ایستادم و سرگرم نگاه ایشان شدم. در همان مرتبهی اول شیفتهی ایشان شدم...»
به مناسبت سالروز تشکیل بسیج
بسیج برای مقابله با تهاجم فرهنگی و حضور مؤثر در فرهنگسازی انقلابی و یا بحرانهای ناشی از حوادث و سوانح به عنوان یک سازمان نظامی و بخشی از نیروهای مسلح مأموریت دارد تا از تمامیت ارضی و استقلال کشور دفاع نماید و با تهدیدات داخلی و خارجی مقابله کند. به یاد ماندنیترین و پرآوازهترین حضور بسیج در رویارویی با تهدیدات خارجی، هشت سال دفاع مقدس بود که با تقدیم بیش از نود هزار نفر شهید در کنار سایر نیروهای مسلح، دشمن متجاوز را از خاک میهن اسلامی بیرون کرد. در این مقطع حساس نقش نظامی و نیز معنوی بسیج در ساماندهی یک ارتش کاملاً اسلامی و مردمی بسیار برجسته بود.
به مناسبت روز نیروی دریایی
در آن لحظه بود که از دستگاه بیسیم ناوگان دریایی آمریکا، یک پیام به زبان فارسی شنیدم: «هر چه به شما دستور داده میشود، اجرا کنید. اگر تسلیم شوید، برای کسانی که مایل باشند با ما به آمریکا بیایند، کار و امکانات خوبی فراهم میشود و به آنها پناهندگی داده میشود».جواب من همان پاسخهای قبلی بود و یک بار دیگر گفتم: «ما به مأموریت خود ادامه خواهیم داد».وقتی آمریکاییها از توقف ناوچه جوشن و تسلیم کارکنان آن ناامید شدند، همین که آخرین مکالمه و پاسخ من تمام شد، اولین موشک خود را در ساعت دوازده و سی دقیقه به سوی ما شلیک کردند. ما با روشهای دفاعی خود، آن موشک را حدود دویست یارد منحرف کردیم. یک بالگرد آمریکایی به ناوچه نزدیک شد، دستور آتش دادم که مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد.
روایتی از خانم مرضیه حدیدچی،
خانم دباغ نقل میگوید: «برای برخی آموزشها و تمرینها، اردوهایی با ابتکار شهید سعیدی شکل گرفت. من به راهنمایی او از میان دختران جوان و زنانی که توانایی کسب رضایت پدر و یا شوهرانشان را برای همکاری و شرکت در اردوها داشتند انتخاب میکردم. اولین اردوی ما روزانه بود و پنج یا شش نفری را هم که من معرفی کرده بودم، همگی آمدند..»
انتشار برای نخستینبار| برگی از خاطرات حجتالاسلام جواد اژهای
حجتالاسلام اژهای نقل میکند: آقای خامنهای برای آقای بهشتی احترام قائل بودند. درب خانه آقای خامنهای تا سال 56، به روی همه باز بود و هرکسی هر وقتی که میخواست میآمد و ایشان هم با سعه صدر میپذیرفتند. اولین دیدار من با آقای خامنهای همان سال 56 است، من پیش از آن ارتباط زیادی با آقا نداشتم. وقتی که خدمت آقای خامنهای رسیدیم دیدم که ایشان درحال بحث کردن در رابطه با مسائل اجتماعی و اقتصادی است. وقتی آقای بهشتی آمدند، ایشان ادامه بحث را به آقای بهشتی محول کردند.
«امریکا» در خاطرات حسن روحانی
حسن روحانی میگوید: «مهندس بازرگان میگفت: اینکه امام میگوید شاه باید از کشور برود، تا من به کشور برگردم، اشتباه است. مگر شدنی است؟! شما با امام صحبت کنید، با ایشان بحث کنید، بلکه بتوانید ایشان را قانع کنید. از امام بخواهید نگوید تا شاه نرود، من به ایران برنمیگردم. این تقریباً تعلیق به محال است. به ایشان گفتم: همین امروز امام در سخنرانی خودشان بر این مسئله تأکید داشتند که سخن همه مردم ایران یک چیز است و آن «مرگ بر پهلوی» است. »
برشی از خاطرات مرحوم عسگراولادی
من به همراه امام داخل خانه رفتیم و بعد از مدتی که خدمت ایشان بودم، ایشان بغچهها و دستمالهایی را آوردند، باز کرده و فرمودند: «اگر میخواهید بروید، این چیزها را ببرید». خانمها و دختران زیادی انگشتر و النگو، گردنبند و زیورآلات خود را برای ایشان آورده بودند. مقداری پول ایرانی و مقداری ارز خارجی هم بود، فرمودند: «اینها را ببرید». من عرض کردم که شما در اینجا بیشتر به اینها نیاز دارید، مردم اینها را دادهاند که شما اینجا مصرف بفرمایید. امام فرمودند: «من که خرجی ندارم، اما شنیدهام که وضع اعتصابیها در کشور بد است، اینها را ببرید و بفروشید و مصرف اعتصابیون کنید».
به بهانه سالروز استعفای دولت موقت
بازرگان یك هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مصاحبه با خبرنگار نیویورك تایمز گفت: «دولت ایران مشتاق است روابط خوب خود با آمریكا را از سر بگیرد». وی در مصاحبه با نیوزویک تأکید کرد: «ما روابط دوستانهای با ایالات متحده داشتهایم و میل داریم روابط دوستانهمان را با ایالات متحده و تمامی کشورهای جهان حفظ نماییم».اشتیاق بازرگان به برقراری رابطه با آمریكا و صداقت وی در این امر برای آمریكا كاملاً محرز بود. كاردار سفارت آمریكا در یكی از یادداشتهای خود، درباره اشتیاق بازرگان به حفظ روابط دوستانه با آمریكا میگوید: «مناسبات حسنه با ایالات متحده از اعتقادات شخصی نخستوزیر است، هنگامی كه دادن پست وزارت خارجه به [ابراهیم] یزدی مورد بحث بود، نخستوزیر از یزدی دربارهی این نكته پرسیده بود تا اینكه اطمینان حاصل كرد كه یزدی از مناسبات دوستانه با آمریكا پشتیبانی میكند».