ناطق نوری میگوید: آقای منتظری عوض اینكه استدلال كند و ما را قانع كند و یا بپذیرد گفت: «آخر شما شرایط من را درك نمیكنید، من زیر فشار داخل خانه هستم.» این پاسخ برای من خیلی سنگین بود كه قائممقام رهبری بگوید، من زیر فشار زن و بچه هستم.
حسن غفوریفرد میگوید: سعادتی نصیبمان شد که مقام معظم رهبری را در تعطیلات نوروز 1357 در ایرانشهر زیارت کردیم. من گزارشی خدمتشان تقدیم کردم مبنی بر اینکه تازه از آمریکا برگشتهام. ایشان سؤالاتی راجع به آمریکا کردند که نشان میداد شناخت خوبی از گروههای مبارز خارج از کشور دارند. یک تحلیلی داشتند از وضع کلی نهضتهای آزادی بخش در منطقه، مسئله مصر، مسئله اخوانالمسلمين، مسئله رژیم صهیونیستی و فلسطین و بقیه نهضتهایی که در داخل فعال بودند.
بندی از خاطرات حسن غوریفرد
غفوریفرد میگوید: تا قبل از 15 خرداد 1342، اصولا تماس زیادی بین روحانیت و دانشگاه وجود نداشت. ورود شهید مطهری به دانشگاه، بعد هم قیام امام و مسئله 15 خرداد و حوادث بعدی که به وجود آمد، کم کم دانشگاه را با مسائل مذهبی، به خصوص روحانیت آشنا کرد.
شهید مطهری میگفت: به امام گفتم: آقا خطر خيلي مهم است، خودتان را چطور ميبينيد؟ امام در جواب فرمود: علي التحقيق پيروزيم! پرسيدم: آيا به محضر امام عصر(عج) شرفياب شديد و او اين خبر را داده است؟ امام نفي و اثبات نكرد و فقط گفت: قطعاً پيروزيم. گفتم: الهامي به شما شده است؟ باز فرمود: قطعاً پيروزيم. از هر دري كه من وارد شدم، ايشان نگفت كه واقعيت چيست، ولي همچنان با قاطعيت ميگفت: پيروزيم...
آیتالله مفتح در سال 1356 ، در سفری که به لبنان داشت میهمان امام موسیصدر که از دوستان دوره تحصیلش بود، شد. شهید مفتح در بازدیدی که از مراکز متعلق به شیعیان لبنان انجام داد نتیجه گرفت آنچه موجب عقبماندگی شیعیان در لبنان است، عقبماندگی فرهنگی است.
ابوالفضل توکلیبینا میگوید: پس از ورود به بازار، حدود ده متر به حرم مانده، ماشین را متوقف کردم. در این حین، برادرانی که از پیش به آن جا آمده بودند، اتومبیل مرا شناختند و از داخل بازار به سمت صحن دویدند. من از اتومبیل پیاده شدم و کنار در آن ایستادم. بازار بسته بود. در آن ساعت شب، جمعیتی هم نبود. نمیدانم چگونه خبر ورود امام به حرم حضرت عبدالعظیم پخش شد که جمعیت، به یکباره مانند آبی که از زمین بجوشد و در همه جا پخش شود، بازار و صحن را پر کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هنگامی که دولت موقت در پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در مطبوعات منتشر کردند، هیچ اسمی از ولایت فقیه نیاورده بود، آقای گلپایگانی اعلامیهای منتشر کرد و در آن صریحا گفت که تمام شئون مملکت باید زیر نظر ولایت فقیه باشد. به خاطر میآورم در اعلامیه دیگری، تعبیر ایشان این بود که هر حکومتی، منهای ولایت فقیه، همان حکومت طاغوت است.
برشی از خاطرات حسن روحانی
حجتالاسلام روحانی میگوید: در روز 21 ماه رمضان تظاهراتی از طرف دانشجویان در مقابل سفارت ایران در لندن برگزار شد. عدهای از دانشجویان هنوز احتیاط میكردند و به اصطلاح با نقاب در تظاهرات شركت میكردند. برنامهریزی برای این تظاهرات و آماده شدن پلاكاردها در منزل آقای محمودزاده انجام میشد. یكی دو روز قبل، عدهای از دانشجویان از شهرهای مختلف انگلستان آمده بودند و همه در تهیه وسایل و نوشتن پلاكاردها كمك میكردند.
سه روایت از 16 آذر 1332
مصطفی بزرگنیا به ضرب سه گلوله از پای در آمد. شریعت رضوی که ابتدا هدف سرنیزه قرار گرفته به سختی مجروح شده بود، دوباره هدف گلوله قرار گرفت. ناصر قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود یکی از جانبازان "دسته جانباز" با رگبار مسلسل سینه او را شکافت و او را شهید کرد.
برشی از خاطرات سید احمد آوایی
سید احمد آوایی میگوید: بعضی از بچههای مذهبی دانشگاه بر ضد بیانیه اعلام مواضع اطلاعیه دادند؛ اول كلامشان این بود كه «و ما محمد الاّ رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابكم» و الی آخر؛ یعنی اطلاعیه را با این آیه شروع كرده بودند و با دفاع از اسلام به سختی آنها را محكوم كرده بودند.