پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مدخل "خمينی روحالله" در "دايرةالمعارف بزرگ اسلامی" در روایت وقایع تاریخی، اشتباهات فراوانی دارد. با توجه به اهميت علمی ويژه متون دانشنامهای و تأثيرات فراگير و بلندمدت آن بر محافل علمی داخلی و خارجی، بازخوانی نقادانه و علمی اين مدخل ضروري است.
کتاب "نقدی بر مدخل خمینی روحالله در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی" که توسط بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی منتشر شده به نقد مدخل مزبور در دانشنامه بزرگ اسلامی میپردازد.
در بخشی از این نقد به بررسی تناقضات و اشتباهات تاریخی مدخل "خمينی روحالله" درباره آزادی امام خمینی در سال 1343، فعالیتهای امام خمینی در ترکیه و پیشینه طرح نظریه ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی پرداخته شده است که در ادامه میخوانید.
اشتباهات مدخل "خمینی روحالله" درباره آزادی امام خمینی در سال 1343
پيرامون تاريخ آزادي امام از زندان در سال 43، در مدخل امام خميني چنين ميخوانيم: «رژيم شاه... دوره حصر خانگي امام را پايان داد، و در 16فروردين 1343 ايشان را آزاد، و به قم منتقل ساخت.» (مدخل خميني،ص 672)
با مراجعه دقيق به اسناد و منابع متقن معلوم ميشود که تاريخ آزادي امام به اشتباه درج شده است. به عنوان نمونه در سندي به نقل از سرهنگ مولوي -رئيس ساواک تهران-، تاريخ آزادي امام، شنبه 15فروردين بيان شده است و اين اشتباه از آنجا ناشي شده است که در کتاب نهضت امام خميني(ره)، اين تاريخ با عنوان شب 16فروردين درج شده است و از اينجا به واسطه عدم دقت در نقل و برداشت اشتباه ساير نويسندگان، در ساير منابع به طور اشتباه انعکاس يافته است. ازاينرو لازم است که در مدخل، اين تاريخ اصلاح و 15فروردين جايگزين آن شود و يا به صورت «شب 16فروردين» اصلاح گردد. در حقيقت اين اشتباه تاريخي ناشي از عدم دقت نويسنده کتاب «حديث بيداري» است که «شب 16فرودين» را به صورت «16 فروردين» ذکر کرده است.
يکي ديگر از خلأهاي موجود در مقاله، عدم اشاره به جشنهاي مفصلي است که در پي آزادي بي سر و صداي امام توسط رژيم پهلوی انجام ميگيرد. رژيم شاه که در ساعت 10 شب 16فروردين امام را در فضايي کاملاً غير تبليغاتي و بيخبر آزاد کرد، با جشنهاي مفصلي که به مناسبت آزادي امام در قم انجام شد، در حقيقت غافلگير شد. اين جشنها چند روز به طول انجاميد و علاوه بر حضور علما، طلاب و مردم قم، بسياري از مردم را از گوشه و کنار کشور به قم کشاند به گونهاي که طبق اسناد ساواک، براي بليط قم بازار سياه ايجاد شد و مردم مشتاق با هزينه کردن مبالغي معادل دهها برابر کرايه معمول، خود را به جشن شادماني آزادي امام رساندند.
اما در مدخل مورد نظر، هيچ اشارهاي به جشنهاي مربوط به آزادي امام نشده است؛ در صورتي که اين جشنها خود حرکتي مبارزاتي و تبليغاتي در مقابل رژيم محسوب ميشده است.
فعالیتهای امام خمینی هنگام تبعيد در ترکيه
در مدخل مورد اشاره، پيرامون ايام حضور امام در ترکيه، به فعاليتهاي فرهنگي و علمي امام به طور اجمالي اشاره شده است: «آيتالله با شکيبايي، ... وقت خود را صرف امور فرهنگي در قالب مساعدت به مسلمانان، و تأليف و تدوين برخي از آثار خود نمود». (مدخل خميني، ص673)
عدم اشاره به نام کتاب ارزشمند تحريرالوسيله که در ايام تبعيد در ترکيه به نگارش درآمده است، يکي از نواقص مربوط به اين بخش است. با توجه به اهميت اين کتاب فقهي در معرفي شخصيت علمي امام خميني، بيان نام اين اثر شاخص در زمره فعاليتهاي علمي امام در تبعيد -که عملاً فضاي مباحث علمي فراهم نبوده است-، بسيار پر اهميت است.
در بخش ديگري از این مدخل ميخوانيم: «تبعيد امام به ترکيه، بازتاب گستردهاي در داخل و خارج از ايران داشت. در ايران، علماي طراز اول همچون آيات عظام ميلاني، مرعشي، خويي و حکيم با ارسال نامه، انتشار اعلاميه و آگاهيدن مردم و مسئولين، اعتراض خود را بيان داشتند... اين حرکتها به آرامي به تظاهرات و اعتراضات مسلحانه بدل شد و گروههايي همچون حزب ملل اسلامي که پيشتر در مسير تبليغ و اعتراض خاموش گام مينهاد، آغازگر مبارزهاي مسلحانه گشت.» (مدخل خميني،ص673)
در مورد محوريت دادن به حزب ملل اسلامي در عرصه مبارزات مسلحانه پس از تبعيد امام، دو ادعاي مهم مطرح شده است؛ نخست پيشينه مبارزات خاموش توسط اين تشکيلات مبارزاتي است و ديگري نقش پررنگ آن در عرصه مبارزات مسلحانه. در مورد اين حزب گفتني آن که، حزب ملل اسلامي توسط سيدکاظم موسوي بجنوري ايجاد شد و در زماني که هنوز وارد هيچ فعاليت مثبت و هيچ عمليات مسلحانهاي نشده بود و اعضايش در مرحله آموزش بودند، توسط ساواک در مهر 1344 دستگير و زنداني شدند و تمام اين گروه به راحتي از ميان رفت. جالب است که اين گروه، هيچ فکري جز فعاليت مسلحانه نداشت و هيچ فعاليت فرهنگي يا اجتماعي از اين گروه صادر نشد. گروه مذکور هرگز در مسير مبارزات خاموش گام بر نداشته بود، بلکه هنوز نتوانسته بود وارد فاز مسلحانه نيز شود.
رئيس اين گروه يک طلبه متولد و بزرگ شده عراق بود که به دليل ناآشنايي به اوضاع سياسي و اجتماعي ايران، باعث شد تا فکر مبارزه را به صورت خام داشته باشد. او و تمام گروهش بدون انجام حتي يک عمليات مسلحانه به راحتي دستگير شدند و تمام گروهش فروپاشيد و همگي در معرض اعدام قرار گرفتند.
در کتاب سيد جلالالدين مدني که از قضا جزو منابع ارجاعي همين مدخل هم هست، پيرامون حزب ملل اسلامي و رهبري آن چنين آمده است؛ «رهبري اين گروه که عنوان جالب و بزرگي را به خود اختصاص داده بود، ظرفيت و کارآيي متناسب را فاقد بود.»
پيشينه نظريه ولايت فقيه در اندیشه امام خميني
در معرفي پيشينه نظريه ولايت فقيه، به درسهاي خارج امام در نجف ارجاع داده شده و آمده است: «وي [=امام]، نخستين مواضع رسمي خود در موضوع ولايت فقيه را در آن کلاسها[ي درس خارج فقه در مسجد شيخ انصاري] بيان داشت». (مدخل خميني، ص674)
با بررسي آثار و مکتوبات امام خميني(ره)، نادرستي اين سخن روشن ميگردد؛ به اين صورت که در واقع نخستين مواضع رسمي و اظهارنظرهاي علمي امام خميني(ره) درباره ولايت فقيه، در کتاب «کشف اسرار» در سال 1323شمسي درج شده است. ايشان در کتاب کشف اسرار، ضمن پرداخت تفصيلي به موضوع «ولايت فقيه» و «حکومت اسلامي»، يک فصل کامل از اين کتاب را به مقولههاي مذکور اختصاص داده و بحث مفصلي درباره حکومت اسلاميدارد.
خود نويسنده با وجود ادعاي فوق مبني بر آنکه نخستين مواضع امام در موضوع ولايت فقيه را به درسهاي خارج ايشان در نجف در دهه 40 مربوط دانسته بود، در يک تناقضگويي آشکار، از کتاب کشف اسرار به عنوان نخستين اظهار نظر امام در باب ولايت فقيه نام ميبرد که البته مطالب طرح شده در اين بخش نيز خالي از اشتباه تاريخي نيست. در صفحه 693 و 694 از مدخل، چنين ميخوانيم: «طرح اوليه انديشه حکومت اسلامي در تفکر امام را بايد در نيمه دوم دهه 1320 ش پي گرفت؛ وي در آن زمان با تأليف و تدوين کتاب کشفالاسرار، آراء خود در زمينه حکومت اسلامي را در شکل اوليه، تبيين نمود.»
گذشته از تناقضگويي نويسنده در معرفي پيشينه نظريه ولايت فقيه از منظر امام، متذکر ميگردد اين کتاب خلاف مدعاي نويسنده که تاريخ انتشار آن را «نيمه دوم دهه 1320ش» عنوان کرده، در سال 1323ش يعني در نيمه نخست از دهه 1320ش، انتشار يافته است.
عدم اشاره به جریان مرجعیت امام پس از رحلت آیتالله حکیم
از جمله موضوعات مهمي که در مدخل به آن نپرداختهاند، موضوع مرجعيت امام خميني است. بررسي سير ورود ايشان در عرصه مرجعيت يکي از کاستيهاي جدي مدخل خمینی روحالله است. به عنوان نمونه سير انتشار رسالههاي فقهي، صدور اجازهنامه براي شاگردان، و مهمتر از همه، اعلاميههاي بزرگان و فضلاي حوزه علميه در باب معرفي امام به عنوان مرجع تقليد پس از رحلت آيتالله حکيم، از جمله موضوعات مغفول در این مدخل است.
نويسنده پس از پرداختن به رحلت آيتالله حکيم (مدخل خميني،ص674)، هيچ اشارهاي به اعلاميه معروف فضلاي قم در تأييد مرجعيت امام و برخورد شخص امام با مقوله مرجعيت نکرده است.
بعد از درگذشت آيتالله العظمي سيد محسن حکيم، مرجع ديني ساکن نجف، در 12خرداد 1349، عدهاي از شاگردان امام و مدرسين مبرز حوزه علميه قم درصدد برآمدند تا امام را به عنوان مرجع تقليد اعلم معرفي کنند. به همين خاطر دوازده نفر از مدرسين برجسته حوزه علميه قم اعلاميهاي را امضا کردند که به اعلاميه 12 امضايي مشهور شد. اسامي اين افراد به اين شرح است: آقايان عبدالرحيم رباني شيرازي، حسينعلي منتظري، حسين نوري همداني، محمد فاضل لنکراني، غلامرضا صلواتي، علي مشکيني، ابوالقاسم خزعلي، نعمتالله صالحي نجفآبادي، ابراهيم اميني، يحيي انصاري شيرازي، احمد جنتي و محمد شاهآبادي.
ترويج مرجعيت امام به قدري براي ساواک ناراحت کننده و خطرناک بود که بلافاصله دستور دستگيري و تبعيد دو نفر اول از ليست مذکور را صادر کرد. ساواک انتشار اين اعلاميه را مربوط به 19 خرداد 1349 دانسته است. اين اعلاميه در تثبيت مرجعيت امام بسيار مؤثر بود.