پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ بلافاصله پس از انفجار برجهای دوقلوی تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001، به دلیل نفوذ لابی صهیونیسم در اركان جامعه آمریكا، اولین تیرهای اتهام به سوی مسلمانان نشانه رفت و فضای آمریكا به شدت ضداسلامی شد. "جورج بوش"، اسلام و مسلمانان را متهم ساخت و حادثه 11 سپتامبر را "سرآغاز مجدد جنگهای صلیبی" نامید. حال آنكه امروزه شواهدی به دست آمده است كه نشان میدهد بازیگران اصلی این انفجار، یهودیان مرتبط با رژیم صهیونیستی بودهاند. كتاب "11 سپتامبر، توطئه صهیونیستها علیه آمریكا" كه توسط "مركز اسناد انقلاب اسلامی" منتشر شده، به تشریح نقش صهیونیستها در حادثه 11 سپتامبر میپردازد؛ در بخشهایی از این كتاب در رابطه با "مغز متفكر" این واقعه و اتفاقهایی كه پس از انفجار برجهای دوقلو رخ میدهد اطلاعاتی ارائه شده است كه در ادامه میخوانید.
*** مغز متفكر 11 سپتامبر چه كسی بود؟ ***
در تاریخ 4 می 2001، وزارت دفاع، "خاخام داو زاخئیم" یهودی را به عنوان حسابرس و مشاور مالیاش منصوب كرد. 4 ماه بعد در روز 10سپتامبر دقیقاً یك روز قبل از 11سپتامبر، "دونالد رامسفلد"، وزیر دفاع آمریكا، در یك نشست مطبوعاتی اعلام كرد كه حدود 2/3 تریلیون دلار، به خاطر هزینههای ارتشی از بودجه پنتاگون ناپدید شده است. صحبتهای دقیق وی این گونه است: «وقتی یك سری محاسبات انجام دادیم دیدیم نمیتوانیم این 2/3 تریلیون را پیدا كنیم.»
علیالظاهر این پول آب شده و به زمین فرو رفته ... یا شاید هم دلیل دیگری برای ناپدید شدنش وجود دارد. وظیفه اصلی "زاخئیم" به عنوان حسابرس ارشد این بوده كه به حسابهای پنتاگون رسیدگی كند. اگر در حین نظارت وی، 2/3 تریلیون دلار گم شده است، به نظر شما چه بلایی سر این پول آمده؟
عواملی مشخصی كه در حملات 11سپتامبر نقش داشتند به خوبی تاوان اعمالشان را پس دادند. با نظارت این آقا خدا میداند چه بلایی بر سر بودجه وزارت دفاع آمده است؟
برای اینكه درك بهتری از شخصیت این مرد داشته باشیم، لازم میدانم اطلاعاتی راجع به سابقه خانوادگی او بدهم. پدربزرگ زاخئیم، خاخامی از نژاد روس بوده كه با یكی از اعضای خانواده كارل ماركس (یهودی) ازدواج كرده است. از سویی دیگر نیز پدرش از اعضای سازمان بتار (betar)، یك سازمان جانی و تروریستی بوده است كه بعدها به سازمانهای بدنامی مثل استرن (Stern)، هاگانا (Haganah) و ایرگون (Irgun) ملحق میشود.
زاخئیم در یك معبدی یهودی به عنوان یك خاخام شول (Schul Rabbi) تربیت شد و درس خواند. بعدها به مدرسه آموزههای یهودی در لندن راه یافت و در آنجا با رموز قوانین تلمودی یهودی آشنا شد و پس از اقامت در نیویورك وی در دانشگاه یشیوا مشغول به تدریس علوم اقتصادی شد.
زاخئیم كه یك دورگه اسرائیلی - آمریكایی بود به عنوان روزنامه نویس در روزنامه اورشلیم پست و یكی از اعضای هیئت تحریریه در روزنامه اسرائیل "افرز" مشغول به كار شد. وی همچنین عضو شورای روابط خارجه (CFR) و پروژه قرن جدید آمریكا (PNAC) بود.
در سپتامبر 2000 زاخئیم بیانیه پروژه قرن جدید آمریكا را امضا كرد. این پروژه با عنوان «بازسازی نیروی دفاعی آمریكا» یك شمای كلی از گسترش سلطه آمریكا بر جهان بود. این پروژه اهدافش را این گونه بیان میكند: «ما به یك حادثه مصیبتبار و در عین حال پیش برنده احتیاج داریم؛ واقعهای كه یادآور نبرد "پرل هاربر" باشد. این واقعه باید افكار امریكا را از نو سامان دهد و آنها را آماده پذیرش جنگهایی طولانی در خاورمیانه و اروپا-آسیا بكند».
ارتباط شخصی و مستقیم زاخئیم با وقایع 11 سپتامبر بسیار نفرتانگیز است، بالاخص اینكه محققان به این نتیجه رسیدهاند كه هواپیماهایی كه به ساختمانهای شماره 1 و 2 مركز تجارت جهانی اصابت كردند از راه دور كنترل میشدند.
در ابتدا وی به عنوان مدیر ارشد اجرایی و معاون مدیرعاملی شركت طراحی سیستمها (Systems Planning Corp) وارد عمل شد. این شركت، شركتی پیمانكاری است كه در زمینه طراحی سیستمهای كنترل از راه دور هواپیماها و فناوریهای جنگهای الكترونیكی تخصص دارد. این سیستمهای صدور فرمان به كنترلكنندههای زمینی اجازه كنترل از راه دور هواپیما را میدهند.
شركت "طراحی سیستم ها"، فناوری متوقف كردن هواپیماها را در اختیار شركت رادار فیزیكز گروپ (Radar PhysicSGroup) قرار داد كه این شركت نیز به نوبه خود سیستمهای پیشرفته متوقف كردن هواپیماها را تولید میكرد. به كمك این نوآوری امكان كنترل از راه دور هواپیماها، از جمله هواپیماهای مسافربری، و همچنین كنترل 10 هواپیمای مختلف در آن واحد وجود داشت. علاوه بر آن امكان قطع سیستمهای خلبان هواپیما برای به پایان رساندن پرواز نیز از دیگر ویژگیهای این پدیده است.
شركت "تریداتا گروپ" از شركتهای وابسته به شركت "طراحی سیستمها" است. پس از بمبگذاری مركز تجارت جهانی در سال 1993 این شركت وظیفه تحقیق بر روی این پرونده را به عهده گرفت. حال شركت "تریداتا" به همراه داوا زاخئیم به تمامی نقشههای ساختمانهای مركز تجارت جهانی دسترسی و با انسجام ساختاری این بنا آشنایی كامل داشتند.
بهتر است بدانیم كه در دوران تصدی زاخئیم در پنتاگون، 59 جنگنده، 32 تانك و با 36 عدد موشكانداز جاولین ناپدید شدند. بعدها، زاخئیم قراردادی امضا كرد كه در آن 32 فروند هواپیمای بوئینگ به پایگاه نیروی هوایی "مك دیلی" در فلوریدا منتقل شدند. او همچنین چندین هواپیمای اف 15 و اف 16 را به مبلغ بسیار ناچیزی به اسرائیلی فروخت.
*** كمیسیون لاپوشانی واقعیت های 11 سپتامبر ***
حملات دروغین تنها بخشی از یك دسیسه تروریستی است. دومین بخش از این معادله مربوط به مخفیكردن هویت مجرمین و نحوه فعالیتهایشان است.
طبق نظر كمیته تحقیقات، گزارش كمیسیون وارن كه پس از ترور "كندی" تنظیم شد، بزرگترین مضحكه عدالتی بود كه این مملكت به خود دیده است. تازه نتیجه این گزارش تا زمانی افتضاح بود كه 11 سپتامبر هنوز اتفاق نیفتاده بود. كمیسیون 11 سپتامبر در نوع خود شاهكاری بود بینظیر.
"آلوین ك. هلرستاین" یك یهودی و ملیگرای متعصب است كه عضو چندین گروه یهودی در نیویورك میباشد. روابط او با مافیای یهودی به اواسط دهه 50 برمیگردد. هلرستاین در مقام یك قاضی دادگاه فدرال در جنوب نیویورك پروندههای بسیار زیادی در رابطه با حادثه 11 سپتامبر داشته است. پروندهها مربوط به شركتهای هواپیمایی، امنیت فرودگاه از سوی شركت "ای سی تی اِس" (ICTS) (یك شركت یهودی) و پروندههای مالك مركز تجارت جهانی یعنی لاری سیلوراستاین بودند.
به علاوه وی به پرونده خانوادههای قربانیانی رسیدگی میكرد كه دیه تعیینشده از طرف دولت را نپذیرفتند. او در نهایت خود وارد عمل شد، در كار پلیس كارشكنی كرد و پرونده كلیه بستگان و خانوادههایی كه در این میان خود را نفروختند و ساكت ننشستند را از رده خارج كرد. او همچنین به همسر یكی از قربانیان به نام "آلن ماریانی" پرخاشگری كرد و ماریانی به او گفت: «این دستگاه قضایی لعنتی غرق در فساد است.»
علاوه بر او، "كِنِت فاینبرگ" (یهودی) نیز مسئول صندوق غرامت قربانیان 11 سپتامبر بود. با پیادهكردن این نقشه ظالمانه، فاینبرگ توانست حدود 97 درصد از خانوادههایی كه عزیزانشان را در روز 11 سپتامبر از دست داده بودند پوشش دهد. این كار او باعث شد كه خانواده قربانیان، دیگر در آینده به دنبال شكایت و دادخوهی از دولت و شركتهای هواپیمایی و از این قبیل نباشند.
فاینبرگ، پا به پای قاضی هلرستاین، علیه افرادی كه حاضر نشدند ساكت بمانند نبردی انتقامجویانه به راه انداختند و در پایان به علت كارشكنیها در تحقیقات پلیس و تهدید و ارعاب و خشونتی كه علیه این افراد به كار گرفتند، متأسفانه حتی یك پرونده حادثه 11 سپتامبر هم به نتیجه نرسید.
در این پروسه باید از شخص دیگری نیز نام برد: "مایكل چرتف" (یهودی)؛ پسر خاخامی كه تلمود (یكی از كتابهای مذهبی یهود) تدریس میكرده، دورگهی اسرائیلی ـ آمریكایی و یك نژادپرست صهیونیستی. سمت و موقعیت چرتف به عنوان رئیس بخش جنایی وزارت دادگستری آمریكا، این اجازه را به او میداد كه روی بیش از 100 نفر از اعضای حلقههای جاسوسی اسرائیل كه علیه آمریكا جاسوسی میكردند اعمال نفوذ داشته باشد. طبق گزارشها، وی مدت كوتاهی پس از حملات 11 سپتامبر، لیستی از "19 هواپیماربای عرب" جمعآوری میكند. همچنین در بازگرداندن "گروه اسرائیلیهای رقصان" به كشورشان نقش اساسی داشت. با این كارش از دادگاهی شدن این نوجوانان در داخل خاك آمریكا جلوگیری كرد. همسر مایكل چرتف خانم مریل چرتف مدیر اتحادیه ضد افترا (ADL) بود. چرتف بعدها وزیر امنیت داخلی آمریكا شد و كتاب «قانون میهنپرستی» را نوشت.
طبق گزارشی از اخبار ABC یك یهودی دیگر به نام "آلان درشویتز" ، واسطهای میان دولت آمریكا و مقامات اسرائیلی شد و برای آزادی گروه «اسرائیلیهای رقصان» وارد مذاكره شد.
زمانیكه "مایكل موكاسی" یهودی، به عنوان قاضی بر روی پرونده "لاری سیلوراستاین"، مالك مركز تجارت جهانی، و شركتهای بیمه كار میكرد مورد نفرت مردم قرار گرفت و سرانجام این شركتها مجبور شدند كه میلیاردها دلار بابت غرامت به سیلوراستاین پرداخت كنند. همچنین اجازه تحقیق و رسیدگی به پرونده «اسرائیلیهای رقصان» را به كسی نداد. او از سیاستهای بیرحمانه سیا (آژانس اطلاعات مركزی) در دوران جرج بوش حمایت میكرد.
پس از آنكه 3 درصد از خانوادههای قربانیان حقالسكوتی كه به نام غرامت به آنان پیشنهاد شده بود را نپذیرفتند، یك یهودی دیگر به نام "شیلا بیرن بام" قانوناً به عنوان «واسطه مخصوص» در نظر گرفته شد تا برای خانوادههایی كه فقط میخواستند به شكایاتشان رسیدگی شود ایجاد رعب و وحشت كند.
"فیلیپ زلیكو" شهروند دورگه "آمریكایی ـ اسرائیلی" با انتصاب به عنوان مدیر اجرایی كمیسیون 11 سپتامبر این اجازه را یافت تا نقش یك گزینشگر را بازی كرده و تعیین كند چه اطلاعاتی باید به كدام از همكارانش برسد و مهمتر از همه اینكه چه اطلاعاتی به ایشان نرسد. كاملاً واضح بود كه آخرین گزارش این كمیسیون ساخته و پرداخته ذهن خود زلیكو است. او داستان 19 مسلمان متعصب را بر سر زبانها انداخت. طبق این گزارش این مسلمانان به رهبری اسامه بن لادن توانسته بودند 4 هواپیمای مسافربری را فقط به كمك یك چاقوی مقوابری بربایند. پس از اینكه دو هواپیمای اول به برجهای دوقلو اصابت كردند این برجها روی هرچی علم و دانش بوده را سفید كرده و در عرض 10 ثانیه در خود فروریختند.
ماهها پیش از اینكه كمیسیونی به نام كمیسیون لاپوشانی تشكیل شود، زلیكو پیشطرحی مفصل از آخرین گزارشش را برای ارائه به كمیسیون آماده كرده بود. این پیشطرح به قدری مفصل و جزء به جزء بود كه هم فصلبندی شده بود و هم سرفصل و بند و ماده داشت.
در میان یهودیانی كه از آنان نام برده شد، نام یك یهودی دیگر نیز دیده میشود: "هنری كیسینجر". جرج بوش در ابتدا وی را به عنوان مدیر اجرایی كمیسیون لاپوشانی انتخاب كرد. تضاد منافع مانع از این شد كه وی تصدی این پست را به عهده بگیرد.
یك یهودی دیگر به نام "استفان كُافمن" در مقام مدیر مؤسسه ملی استاندارد و تكنولوژی (NIST) سعی میكرد تا انفجار از پیش برنامهریزیشدهی ساختمانِ مركز تجارت جهانی را از همه مخفی كند. بنابر اظهارات وی این ساختمان تمام فولادِ 47 طبقهای را آتش از بین برد، این در حالی است كه آتشسوزی ساختمان سالومون از خیابان به سختی دیده میشد.
"پل ام لاكار" و "مِتِ سوزِن" كه هردو یهودی بودند، از اعضای كلیدی گروه تجسسی انجمن مهندسان عمران آمریكا (ASCE) بودند كه انفجار ازپیشطراحیشده ساختمانهای شماره 1 و 2 مركز تجارت جهانی را مخفی كردند. این دو نفر دقیقاً همین كار را در مورد پرونده انفجار ساختمان فدرال در 1995 در اوكلاهاما سیتی انجام دادند.
پس از انفجار برجهای دوقلو، مأموریت از بین بردن مدارك و شواهد باقیمانده در منطقه صفر به شركت بازیافت مواد Metal Management محول شد. این شركت و شركت سیمس گروپ متعلق به شخصی به نام "آلان راتنر" بودند. مسلماً وجود هر یك تیرآهن و شاهتیر در بزرگترین صحنه جرم آمریكا مهم و ضروری بوده، ولی با این حال به بازرسان این اجازه را ندادند كه روی این عناصر باقیمانده از انفجار تحقیق كنند. راتنر چندین تن فولاد به چین صادر كرد و به خاطر این خیانتی كه به كشورش كرد 6 قطعه نقره پاداش گرفت.
"تاد فلچر"، دستیار تحقیقاتی پروفسور "دیوید ری گریفین" در تألیف كتاب «جاسوسی برپایه شناختگرایی» در طی مصاحبهای در 15 سپتامبر 2010 اعلام كرد: «در مقالهای (تحت عنوان تئوریهای توطئه: علل و راهحل/ مجلهی فلسفهی سیاسی ) سان اشتاین درخواست كرد كه یك عملیات دولتی محرمانه به راه انداخته شود تا گروههای افراطی متعصب و حامی تئوریهای توطئه دولت را از میان بردارد». وی در ادامه گفت: «به عقیده سان اشتاین این افراد، كه عمدتاً حقیقتجویان 11 سپتامبر هستند، از علم و دانش هیچ بهرهای نبرده و از لحاظ درك و معرفت در فقر مطلق به سر میبرند. به همین علت روی آوردن این افراد به خشونت و كارهای خطرناك و همچنین شركت در عملیات تروریستی دور از انتظار نیست. بنابراین باید به مأموران دولت این اجازه را داد تا زیر پای این افراد را خالی كرده و بر سایتهای اینترنتی نظارت داشته باشند».
در طی این صد سال كه ساختمانهای تمام فولاد برجهای دوقلو پابرجا بودند، فقط سه نفر به پایین پرت شدهاند كه احتمالاً بر اثر آتشسوزی بوده است. عجیب اینكه هر سه عمارت توسط "لاری سیلوراستاین" اجازه میشوند و هر سه در یك روز (11 سپتامبر) به یك شكل (انفجار از پیش تعیین شده) و با سرعتی باورنكردنی فرو میریزند.
*** حلقههای جاسوسی اسرائیل در آمریكا***
قبل از 11 سپتامبر 2001، تحقیقات گستردهای در خصوص فعالیتهای حلقههای جاسوسی در داخل خاك آمریكا انجام شد. در حین انجام این تحقیقات 140 اسرائیلی دستگیر شدند. واضح است كه تمامی این فعالیتهای مخفیانه تصادفی انجام نشده است چرا كه آنان به نیرویی پیشبرنده در انجام كارهایشان احتیاج داشتند.
براساس گفتههای بازرس "نایل مكِی" (Neil Mackay) در روزنامه ساندی هرالد Sunday Herald، اسناد و مدارك دولت، حلقههای جاسوسی را اینگونه توصیف میكنند: «فعالیتهای منظم و دارای اصولی كه به منظور جمعآوری اطلاعات و برای نفوذ در تجهیزات دولتی سازماندهی شدهاند. اكثر آن افرادی كه دستگیر شده بودند همگی از اعضای نیروهای مسلح ارتش اسرائیل بودند ـ اما این نكته قابل ذكر است كه خدمت سربازی در اسرائیل امری اجباری است- بههرحال، شماری از این افراد زمانی برای نیروهای اطلاعاتی كار میكردند.»
پس از حادثهی 11 سپتامبر، 60 اسرائیلی دیگر نیز بازداشت شدند و طبق گزارشی از "كارل كامرون" در اخبار فاكس نیوز، میان این اسرائیلیها و حوادث 11 سپتامبر رابطهای تنگاتنگ وجود دارد و مدارك و شواهدی كه این گفته را اثبات میكنند همگی محرمانه هستند.
سازمانهای FBI وDEA (ادارهی مبارزه با مواد مخدر) در خصوص این پیشامدها آنچنان گوش به زنگ بودند كه در اوایل سال 2001 به دیگر بخشهای دولت نیز اطلاع دادند كه مراقب اشخاصی باشند كه خود را به عنوان «دانشجویان اسرائیلی رشته هنر» جا میزنند. بنا بر این گزارشها، تمركز این مظنونین كاملاً روی پایگاههای نظامی و ساختمانهای دولتی و همچنین خود FBI و كارمندان سازمان اطلاعات و مأموران قانون بوده است.
سه ماه پس از حوادث 11 سپتامبر، فاكس نیوز بر آن شد تا یك مجموعه چهار قسمتی از این ماجرا بسازد. محوریت این برنامهها حلقههای جاسوسی اسرائیل در داخل خاك آمریكا بودند. كارل كامرون گزارشی تهیه كرد كه در آن بزرگترین حلقه جاسوسی را كه تا به حال در این كشور فعالیت كرده است نشان میداد. با توجه به حوادثی كه در پاییز آن سال در نیویورك و واشینگتن اتفاق افتاده بود، همه فكر میكردند كه این موضوع برای مردم بسیار جالب خواهد بود. با این حال، به دلیل برخی مسائل، این مجموعه پخش نشد.
حال مهمترین سؤال این است كه چه كسی آنقدر نفوذ داشته تا توانسته پخش آن برنامه را قبل از آنكه روی آنتن برود لغو كند؟
احتمال دارد یكی از سرنخها در همان برنامه پخشنشده باشد. در آن مجموعه، كارل كامرون نشان میداد كه آن 60 اسرائیلی چه طور بلافاصله پس از حوادث 11 سپتامبر دستگیر یا بازداشت شدند، درحالیكه قبل از 11 سپتامبر 140 نفر دیگر نیز زندانی شده بودند. طبق تحقیقات انجامشده این اشخاص به دلیل جاسوسی در داخل خاك آمریكا دستگیر شدند.
بسیاری از مردم این نظریات بیپایه و اساس را قبول نمیكنند و میگویند كه موساد پیش از 11 سپتامبر به مقامات آمریكا راجع به احتمال یك حمله داخلی هشدار داده بود. ولی همانطور كه كامرون اشاره كرده بود، اسرائیل یا بیشتر اطلاعاتش را در اختیار مأموران اطلاعاتی آمریكا قرار نداده بود یا اطلاعاتش بسیار كلی بودند نه جزئی. حتی وحشتناكتر از آن این است كه جاسوسان اسرائیلی برخی از اعراب را انتخاب و پس از ورودشان به خاك آمریكا آنها را تعقیب كرده و برایشان پروندهسازی كرده بودند و همچنین از علت مسافرتشان دقیقاً اطلاع داشتند. این شهروندان عرب بعدها به نام تروریستهای 11 سپتامبر شناخته شدند. آیا این افراد واقعاً در حملات دست داشتند یا اینكه فقط اسم و رسمشان به دست اسرائیل افتاده و ردشان را گرفتهاند و بعدها سپر بلای مجرمان اصلی شدند؟
قبل از بستن این پرونده این نكته را به خاطر داشته باشید كه تحقیقات كامرون نشان میداد این جاسوسان اسرائیلی كه وارد آمریكا شدند دانشجویان دانشگاه اورشلیم و آكادمی بازولا (Bazola) بودند و خود را به جای دانشجویان رشته هنر جا زده بودند. همچنین ارتباطات مستمری با مأموران دولت داشتند. كامرون به اسناد و مدارك بسیار مهم دولتی دسترسی داشته است و طبق این اسناد، اسرائیلیها پایگاههای نظامی، اداره مبارزه با مواد مخدر، FBI و دیگر تجهیزات و دفاتر دولتی را هدف قرار داده و با روشهای گوناگونی به داخل آنها نفوذ كرده بودند. به علاوه، منازل مأموران قانون و مأموران اطلاعاتی را نیز زیر نظر داشتند. بدتر اینكه این دانشجویان هنر زمانی جزو نیروهای اطلاعاتی اسرائیل و متخصص در امور امنیتی الكترونیكی و همچنین مواد منفجره بودند.
صحت این خبر در یك گزارش 60 صفحهای توسط سازمان مبارزه با مواد مخدر و دیگر ارگانهای دولتی و همچنین سخنگوی سازمان مبارزه با مواد مخدر تأیید شده است.
این جاسوسان اسرائیلی نه تنها بر روی حوزه فعالیتهای دولتی، كه در بالا به آنها اشاره شد تمركز كرده بودند، بلكه حضور این جاسوسان را به مراكزی مثل پایگاه نیروی هوایی مك دیل (MacDill) و پایگاه نیروی هوایی تینكر(Tinker) در شهر اُكلاهاما هم اطلاع داده و از آنان درخواست شده بود كه كاملاً گوش به زنگ باشند.
اصل و اساس این عملیات جاسوسی را میتوان در گزارشی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریكا مشاهده كرد. طبق این گزارش كه توسط كارل كامرون خوانده شد «اسرائیل برای جمعآوری اطلاعات بسیار حریص است» و همچنین عامل انگیزه و اشتیاقش در این امر برمیگردد به غریزه ادامه بقا كه تمام وجوه خط مشیهای سیاسی و اقتصادی آنان را تحت تأثیر قرار داده است. اسرائیل قاطعانه فناوریهای نظامی و صنعتی را جذب كرده و ایالات متحده نیز در مركز این هدف قرار دارد.
یكی از راههای دسترسی به اطلاعات مورد نظر، شركت خصوصی مخابرات آمدوكس (Amdocs) است. این شركت به كمك 25 شركت دیگر از بزرگترین شركتهای مخابراتی آمریكا، حجم عظیمی از تماسهای گرفتهشده را در آمریكا كنترل و همچنین قبضهای تلفن را نیز صادر میكرده است. به بیانی دیگر، این شركت روی هر مكالمهای كه در آمریكا ضبط میشده نظارت و بهتمام مكالمات تلفنی دسترسی داشته است. وخامت اوضاع آنچنان زیاد میشود كه آژانس امنیت ملی آمریكا (یكی از مخفیانهترین آژانسهای آمریكا) طی بیانیهای به مردم آمریكا اطلاع میدهد كه مكالمات تلفنی شهروندان ما به دست افراد بیگانه افتاده است.
اگر نگاهی به ماههای پیش از حادثه 11 سپتامبر بیندازیم، آن زمان كه عربهای به ظاهر تروریست وارد كشور شده و تماس تلفنی برقرار كردند، چه كسی به این مكالمات گوش میداد؟ پاسخ 1: شركت اسرائیلی آمدوكس.
علاوه بر آن، زمانی كه وارد كشور شدند و در شهر گشت میزدند چه كسی ردّشان را میگرفت؟ پاسخ شماره 2: موساد و از طریق دانشجویان رشته هنرش.
در اینصورت، فكر میكنید چه كسی بهتر از اسرائیل میتوانسته سپر بلایی برای خود درست كند؟ آنهم درست در زمانی كه آمریكا با خطرناكترین دشمن اسرائیل، یعنی "صدام حسین"، وارد جنگ شده بود. مهمتر از آن اینكه سیاست خارجی آمریكا منحصراً به دست نومحافظهكاران صهیونیستی اداره میشود و این در حالی است كه سالیان سال است موساد و سیا دستشان در یك كاسه است.
به علاوه اگر فكر نمیكنید كه با این كار آمدوكس رسوا میشود، پس نگاهی میاندازیم به تحقیقات گستردهای كه در سال 1997 در لسآنجلس علیه باندهای قاچاق مواد مخدر انجام شد. طبق گزارش كارل كامرون، مأموران فدرال به دنبال یك باند جنایتكار اسرائیلی بودند كه در خارج از نیویورك، لسآنجلس، میامی، لاسوگاس، كانادا و مصر فعالیت میكرد. زمانی كه مأموران آنها را پیدا كردند متوجه شدند كه این افراد شماره پیجرها، موبایلها و حتی پلاك خانه پلیسهایی كه آنها را تحت نظر داشتند را همراه خود دارند و حتی اعتراف كردند كه این اطلاعات بیشتر از اینهاست.
گروه اطلاعاتی جِین، نشریه معتبر انگلیس كه به تجزیه و تحلیل صنایع دفاع و اطلاعات جهانی میپردازد، طی گزارشی در 13 مارس 2002 اعلام كرد: «بسیار عجیب است كه رسانههای آمریكا از انتشار خبری كه پس از حادثه 11 سپتامبر جزو داغترین اخبار بود خودداری كردند. این اخبار مربوط میشد به خنثیكردن عملیات جاسوسی یك باند اسرائیلی كه هدفشان نفوذ در وزارت دادگستری و دفاع بوده است».
در گزارشی از دیوان محاسبات آمریكا (1996) آمده است كه «در میان متحدین آمریكا، دولت اسرائیل وحشیانهترین عملیات جاسوسی را بر ضد آمریكا انجام داده است».
طبق گزارشی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریكا (1996) «اسرائیل قاطعانه، فناوریهای نظامی و صنعتی را برای خود جمع میكند و ایالات متحده نیز در مركز این هدف قرار دارد».
سازمانی كه در این میان مسئول سركوبكردن و در نهایت برداشتن این اخبار از روی وبسایت فاكسنیوز بود سازمانی است به نام JINSA(مؤسسه یهودی امور امنیت ملی). رئیس و مدیر ارشد اجرایی این مؤسسه فردی است به نام دیوید اشتاینمن كه به عنوان مدیر "CAMERA” (هیئت اخبار خاورمیانه در آمریكا) نیز فعالیت میكند. این گروهها اعضایشان را تشویق میكردند تا در جهت برداشتن هرگونه اخباری راجع به حلقههای جاسوسی اسرائیل با فاكسنیوز تماس بگیرند، فكس ارسال كنند، نامه بنویسند و یا ایمیل بفرستند.
كامرون راجع به اینكه چطور جلوی افشاگریهایش را گرفتند، خیلی خونسردانه پاسخ داد : «مأموران سازمان مبارزه با مواد مخدر، اداره مهاجرت و تابعیت و FBI به فاكس نیوز هشدار دادند كه هرگونه پیگیری یا حتی ذكر نام حلقههای جاسوسی اسرائیل جرم محسوب میشود».
جان ساگ سردبیر مجله Weekly Planet در مقالهای تحت عنوان «افشای راز جاسوسان اسرائیلی» گفته كامرون را تأیید كرد: «فاكسنیوز این نكته را تصدیق میكند كه توسط لابیها و گروههای فشار اسرائیلی مثل اتحادیه ضد افترا و یا هیئت اخبار خاورمیانه در آمریكا (CAMERA)تحت فشار شدید بود.»
*** برگرفته از كتاب "11 سپتامبر، توطئه صهیونیستها علیه آمریكا"، صص 75-48.