پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله ابوالقاسم خزعلی كه در دوران نهضت اسلامی در میدان مبارزه علیه رژیم پهلوی حضور فعال و موثری داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری بود؛ از همینرو خاطرات این روحانی مبارز میتواند گرههای تاریخی فراوانی را بگشاید.
خاطرات آیت الله خزعلی در دوران حیاتشان توسط مركز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده و كتاب خاطرات وی برای استفاده محققین و مردم منتشر شده است. از این رو، "پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی" در سالروز درگذشت آیت الله خزعلی بخش هایی از خاطرات وی را منتشر می كند كه مشروح آن را در زیر می خوانید:
*** شهید مطهری كاشف منافقین بود ***
آیتالله خزعلی در بخشی از خاطرات خود درمورد نحوه برخورد شهید مطهری با منافقین میگوید: «همانگونه كه كریستف كلمب كاشف آمریكا بود مرحوم مطهرى كاشف منافقین و بدفكرها و بدخیالها بود. هنگام ورود امام(ره) به ایران عدهاى مىخواستند (پدر و مادر رضایىها)، موقع پیاده شدن از هواپیما به ایشان خیرمقدم بگویند ایشان به شدت مخالفت كرد. به پاریس تلفن زد و مخالفت خود را اعلام كرد و گفت به امام(ره) بگویید كه اگر یكى از اینها [مجاهدین خلق] به استقبال امام(ره) به اینصورت بیاید دیگر مطهرى با امام نخواهد بود، ایشان فورا به من كه در اهواز بودم تلفن زد و گفت فورا به تهران بیا. تو باید هنگام پیاده شدن امام از هواپیما به ایشان گل هدیه كنى. مكالمه ایشان با من حدود 30 دقیقه طول كشید شهید مطهرى اصرار داشت كه من سریع به تهران بیایم ولى من مایل نبودم اهواز را در آن موقعیت ترك كنم.»
*** خاطره آیتالله خزعلی از شهادت شهید مطهری ***
در بخش دیگری از خاطرات آیتالله خزعلی درمورد شهادت آیتالله شهید مطهری اینگونه آمده است: «آقاى مطهرى خیلى صریحاللهجه بود و رفتارش به گونهاى بود كه بسیارى را به خود مجذوب مىكرد همچنان كه گفتم اگر ایشان در خط نوشتن رساله مىافتاد گوى سبقت را از همه مىربود، اما سرمایهگذارى او روى جوانان بود و وقایع بعدى نشان داد كه آنچه ایشان مىاندیشید كاملا درست بود. خانم ایشان به من گفت: یك هفته قبل از شهادت همسرم دیدم او نابهنگام از خواب بیدار شد. زیرا هنوز زمان بسیارى به اذان مانده بود و قدم مىزد با خود گفتم: حتما خبر ناگوارى دریافت كرده كه اینقدر ناراحت است به ایشان گفتم كه هنوز موقع نماز شب شما نیست؛ در جواب من گفت الآن خواب دیدم در مسجدالحرام هستم پیامبر(ص) در حجر اسماعیل تكیه به كعبه زده بود حركت فرمودند به جانب من آمدند و مرا بغل كردند و لبهایم را بوسیدند و الآن كه بیدارم هنوز گرمى لبهاى پیامبر(ص) را روى لبم حس مىكنم؛ هفته بعد از آن، ایشان به شهادت رسید. در واقع رفتار پیامبر(ص) دعوتنامهاى براى شهید مطهری بود تا به دیدار ایشان بشتابد.»
***ماجرای تماس ابراهیم یزدی با امام (ره) با دستور آمریكا/ ابراهیم یزدی مهره آمریكا بود***
آیتالله خزعلی در بخشی از خاطرات خود درمورد رابطه برخی از اعضای نهضت آزادی از جمله ابراهیم یزدی با آمریكا میگوید: «وقتى محمدرضا پهلوى در 27 دى ماه 1357 از ایران رفت دولت آمریكا توسط سفارتخانهاش در فرانسه با اطرافیان امام(ره) یعنى ملىگراها تماس گرفت و سعى كرد توسط آنها امام(ره) را از آمدن به ایران منصرف كند عاقبت با مهره خود ابراهیم یزدى تماس برقرار و هدف خود را به او تفهیم كرد؛ وی به امام (ره) گفت: حركت شما به صلاح نیست و موجبات درگیرى و خونریزى را فراهم مىآورد. اینها [نهضتآزادیها] از آمریكا مىترسیدند، ولى از آخرت هیچ واهمهاى نداشتند. امام(ره) ضمن رد خواسته او گفت: من به خدا توكل مىكنم.»
***هركس در مقابل آمریكا لحن نرمى داشت بدانید پنهانى با آمریكا رابطه دارد***
آیتالله خزعلی درمورد نوع رفتار با آمریكا میگوید: «من همیشه در منبرهایم برضد دشمنان و معاندان تند حرف مىزنم، چون معتقدم با اینها نمىشود با پر طاووس صحبت كرد. من 50 سال در كار تبلیغ و موعظه بودهام هیچكس به اندازه من مزدوران انگلیسى و دشمنان اسلام را نمىشناسد. هر گروه و فردى كه در مقابل دشمنان اسلام و دولت آمریكا لحن نرمى داشت بدانید پنهانى با دشمنان اسلام و دولت آمریكا رابطه برقرار كردهاند من این موضوع را از خلال تجربههایى كه در زندگى كسب كردهام آموختهام.»
در پایان خاطرهاى تلخ از یكى از شاگردانم كه در جریان بمبگذارى دفتر حزب جمهورى شهید شد یعنى شهید نورالله طباطبایىنژاد را بیان مىكنم. او برایم تعریف كرد كه در جریان یكى از دستگیرىهایم در اواخر رژیم پهلوی از سوى شهربانى، پیرمردى كه در آنجا كار مىكرد به من گفت: شما آخوندها شاه را از بین خواهید برد، ولى بدانید دو نفر را براى ریاست جمهورى شما انتخاب كردهاند: یكى بنىصدر و دیگرى قطبزاده. او زمانى این موضوع را مطرح كرد كه كسى این دو نفر را نمىشناخت. قطبزاده كه همراه امام(ره) با هواپیما آمد از فرصت استفاده كرد، عكسى بلند تهیه كرد و زیر آن نوشت: كه شانس ریاست جمهورى دارد. آن پیرمرد حرفهاى منطقى زده بود. افسوس موقعى كه دستمان از یك سوراخ گزیده مىشود به واقعیت پى مىبریم بنابراین بهتر است در كنار دوستشناسى، دشمنشناسى هم داشته باشیم.»