در آن زمان نیروهای سپاه فقط میتوانستند با سلاحهای سبک، مانند کلاشینکف، ژ-3 و درنهایت آرپیجی7 کار کنند. ارتش هم اوضاع ویژهای داشت. تعدادی از فرماندهان فرار کرده بودند. تجهیزات جنگی مدتها راکد مانده بود و از آنها استفاده نمیشد. تانکها خوابیده بودند و آمادهسازی نشده بودند. بر اثر کودتای نوژه حدود 17 نفر از فرماندهان لشکر 92 زرهی دستگیر شده، در زندان به سر میبردند. در خوزستان با چنین وضعیتی مواجه بودیم و مرتب هم اخبار مختلفی از پیش روی دشمن داده میشد.
آقای مهندس غرضی، استاندار خوزستان وقتی احساس کرد که ممکن است دشمن به اهواز بیاید و یا آبادان را اشغال نماید، دستور داد انبارهای مهمات لشکر 92 را باز کردند و سلاحها و مواد منفجره موجود در انبار را بین مردم و نهادها توزیع کردند. بعد هم اقدام به آموزش و به کارگیری نیروهای مردمی نمودند. جلسات متعددی در استانداری تشکیل میشد که بسیاری از مدیران استان و تعدادی از نیروهای سپاه در آن حضور داشتند و بحث میکردند که چگونه میتوانیم جلوی پیشروی دشمن را بگیریم. یکی از طرحهایی که روی آن خوب کار شد و عملی هم گردید، طرح کندن خندق بود که قرار شد دورتادور اهواز را خندق وسیعی بکنند و با مواد منفجره آن را پر نمایند تا دشمن به هیچ طریق نتواند از آن عبور کند.
مسئولین کشور و فرماندهان نظامی، همه به جنوب کشور میآمدند. نیروهای رزمی نیز به طور مرتب میآمدند. دشمن در غرب کشور هم پیشروی کرده بود. در مناطق قصر شیرین، خسروی، دهلران و مهران وضع بسیار عجیبی بود. از طرف ما هیچ آمادگی نبود؛ اما دشمن با چندین لشکر کاملا آماده و مجهز و با برنامهریزی مناسب وارد کشور شده بود. از جمله افرادی که به اهواز آمدند، میتوان از مرحوم شهید چمران (وزیر دفاع وقت)، حضرت آیتالله خامنهای (نماینده وقت امام در شورای عالی دفاع)، سرلشکر ظهیرنژاد و تعدادی از فرماندهان نام برد که عموما در مقر لشکر 92 مستقر شدند.
ستاد مرحوم چمران نیز در ساختمان استانداری بود. در اتاق جنگ لشکر هم آیتالله خامنهای، آقای چمران، آقای ظهیرنژاد، آقای غرضی حضور داشتند که همه لباس رزم پوشیده بودند. مرتب اخبار جنگ گزارش میشد. وضع بسیار ناراحتکنندهای بود. هر لحظه فردی میآمد و خبر ناگواری میداد. مثلا میگفت که دشمن از کرخه عبور کرده یا فلان پاسگاه را گرفتهاند. به یاد دارم که یکی از افسران آمده بود و گزارش تلخی میداد. آیتالله خامنهای به او فرمودند: «برای من درد دل نکنید. بنشینید برنامهریزی بکنید. طرح بدهید و عمل کنید.»
برای یافتن راهکارهایی که بتوان راه دشمن را سد کرد، خیلی بحث میشد و طرحهایی هم داده میشد که یکی از آنها کندن خندق بود و طرح دیگری که درباره آن تصمیمگیری نمودند، این بود که آب رودخانه کارون و آب پشت سد کرخه را به سمت دشمن هدایت کنند تا آنها نتوانند پیشروی کند. اتفاقا این طرح بسیار کارآمد شد و سد دز و سد شهید عباسپور را، که در مسجد سلیمان است و نیز آب رودخانه کارون از آنجا میآید، باز کردند. پس از اینکه کارون پرشد، آن را به دشت آزادگان و منطقهای که دشمن در حال پیشروی بود، هدایت کردند و به این ترتیب جلوی پیشروی دشمن در آنجا گرفته شد. همچنین آب سد کرخه را باز کردند و در آن منطقه نیز از پیشروی دشمن جلوگیری کردند.