پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله غلامحسین جمی، امام جمعه آبادان و از یاران دیرین امام خمینی، در 8 دیماه 1387 دارفانی را وداع گفت. وی که فعالیتهای موثری در دوران نهضت اسلامی داشت، خاطرات فراوانی از مبارزات مردم ایران، به ویژه مردم آبادان با رژیم پهلوی در آن سالها دارد.
آبادان؛ پل ارتباطى نجف
آیتالله جمی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است میگوید: آبادان شهرى مرزى است كه فاصلهاش با عراق رودخانهاى است به نام اروند. در آن زمان [دوران پهلوی] رفتن به عراق خيلى مشكل نبود، قاچاقى رفتن خيلى سخت نبود. عدهاى بودند كه پول مىگرفتند و افراد را با بلم و لنج به آن طرف اروند مىبردند و از آنجا هم ماشينهايى داشتند كه تا بصره مىبردند.
چند نفر از اينها با آيتالله قائمى در ارتباط بودند. آقايان و علمايى كه با حضرت امام مرتبط بودند و مىخواستند به نجف بروند، از همين طريق و بهوسيله آقاى قائمى به نجف مىرفتند. پايگاهشان هم مدرسه علميه آقاى قائمى بود. من خودم در جريان آمد و شد آقايان به نجف بودم. افرادى مثل آقاى منتظرى، آيتالله مكارم شيرازى، آيتالله سبحانى و خود مرحوم حاج احمد آقا، فرزند امام، شهيد سعيدى و ديگران. اين آقايان به آقاى قائمى خبر مىدادند كه قصد رفتن به نجف را دارند. آقاى قائمى هم ترتيب رفتن آنها را مىداد. نوارهاى سخنرانى و اعلاميههاى امام را نيز از اين طريق منتقل مىكردند. آقايان اعلاميههاى حضرت امام را از نجف مىآوردند و از طريق آبادان و خرمشهر به قم و تهران و ساير نقاط كشور منتقل مىكردند.
نحوه توزیع رسالههای امام در آبادان
آیتالله جمی میگوید: يادم هست در اوج خفقان و به اصطلاح بگيربگير، يك روز حاج آقا فاكر در آبادان پيش من آمد و در حالى كه كيسه بزرگى با خودش آورده بود، خيلى آهسته به من گفت: «من تازه آمدهام و مىخواهم بروم نجف، توى اين كيسه اعلاميههاى حضرت امام هست. ترتيب پخش و توزيع آنها را بده». كيسه را گذاشت و رفت كه من هم با لطائف الحيلى توسط عدهاى از دوستان، آنها را توزيع كرديم.
من در آبادان، به عنوان يك فرد انقلابى و مبارز و طرفدار حضرت امام معروف شده بودم و دوستان و آقايان، علاوه بر اعلاميههاى حضرت امام، رسالههاى عمليه ايشان را نيز براى من مىآوردند كه بين مردم توزيع كنم. البته در آن زمان كسى جرأت نمىكرد رسالهى امام را داشته باشد، روى همين اصل دوستان يك طرح ابداع كرده بودند و آن اين بود كه روى جلد و صفحه اول رسالهى عمليهى حضرت امام را با روى جلد ساير رسالهها عوض مىكردند. مثلا روى رساله نوشته شده بود: رساله توضيحالمسائل آيتالله شاهرودى، اما متن رساله از حضرت امام بود، يا به اسم آيتالله بهبهانى و بعضى ديگر بود، به اين طريق رساله حضرت امام را بين مردم آن هم مخفيانه، تقسيم و توزيع مىكرديم.