پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ وقتی تاریخ دوران رضاخان را ورق میزنیم، موارد متعددی از اعمال خشونت در جهت تغییر فرهنگ و سنت ایرانی اسلامی را مشاهده میکنیم؛ واقعه گوهرشاد، تلاش برای تغییر لباس مردان ایرانی و اعمال قانون کشف حجاب به دستور رضاخان در سال 1314، از جمله این وقایع است که با تهدید، ارعاب و خشونت همراه بود و اغلب نیز این خشونتها، پشت نقاب آزادی پنهان میشد.
در این میان، این پرسش مطرح میشود که در چنین فضایی، زنان ایرانی که با ممنوعیت استفاده از حجاب مواجه شده بودند تا چه اندازه توانستند به آزادی برسند؟ آیا کشف حجاب برای آنها آزادی را به ارمغان آورد یا باعث اسارت آنان شد؟
در همین رابطه با دکتر موسی حقانی، مدیر موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به گفتگو نشستیم. وی معتقد است سبک زندگی ایرانیها، پایبندی آنها به حجاب، دین، مذهب، خانواده و سنتهای ملی و قومی، از جمله موانع بر سر راه استعمارگران بود لذا استعمار تلاش میکرد سبک زندگی مردم ایران را دگرگون کند.
این محقق تاریخ میگوید کشف حجاب از جمله اهداف کودتای 1299 بود و در این رابطه به خاطرات عبدالله مستوفی استناد میکند و میگوید: عبدالله مستوفی در کتاب "شرح زندگانی من" نقل میکند که کنسول انگلیس در مشهد اهداف کودتا را بیان کرد که ازجمله آنها بحث نفت ایران، غارت مالی ایران و مقابله با عزاداری و حجاب زنان بود. و این مسائل نشان میدهد که چقدر حجاب زنان مهم است.
به گفته موسی حقانی جریان روشنفکری در ماجرای کشف حجاب پیشگام بود و تبلیغ میکرد و در این راه حتی از اهانت به زنان باحجاب هم ابایی نداشت.
او معتقد است شعار آزادی غرب در نهایت به محدودیت ختم میشود و در این رابطه میگوید: چه در رابطه با کشورهای غربی و چه در رابطه با کسانی که برای غربی کردن جوامعی نظیر ایران تلاش میکنند، تجربه نشان داده است که اینها برای رسیدن به اهدافشان از اعمال هیچ زور و جنایتی پرهیز ندارند و اگر هم شعار آزادی بدهند در نهایت به محدودیت ختم میشود، برای اینکه بتوانند به اهداف خودشان برسند.
مشروح گفتگوی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با دکتر موسی حقانی را در ادامه میخوانید.
به نظر شما هدف از اعمال سیاست کشف حجاب در ایران چه بود؟ کشورهای بیگانه چگونه در اعمال این سیاست نقش داشتند؟
حقانی: بسمالله الرحمن الرحیم. باید گفت قدرتهای بیگانه و در راس آن انگلیس از ترویج کشف حجاب در ایران به دنبال اهداف و خواستههای خود بودند و رضاخان به عنوان عامل اجرایی این برنامه برگزیده شده بود.
کشورهای خارجی از همان زمان که تهاجم گسترده را به ایران شروع کردند، با مانعهای زیادی مواجه شدند؛ روحانیت شیعه و مرجعیت شیعه یکی از مهمترین این موانع بود و علاوه بر این سبک زندگی ایرانیها، پایبندی آنها به دین، مذهب، خانواده و سنتهای ملی و قومی کشور، از موانع دیگر محسوب میشد.
استعمار هم نه فقط برای غارت کردن، بلکه برای ماندن آمده بود تا این غارت به صورت دائمی ادامه داشته باشد. مخصوصا وقتی اکتشاف و استخراج نفت در ایران مطرح شد باعث شد انگیزههای آنها بیشتر شود.
استعمارگران از این زمان به بعد میبایست برای ماندن و ادامه دادن استعمار خود، تلاش میکردند که سبک زندگی مردم ایران را دگرگون کنند. اگر سبک زندگی عوض شود، خود به خود نگاهها هم عوض میشود و این حساسیتها نسبت به کشورهای بیگانه و دخالتهای خارجی رنگ میبازد و حتی به جایی میرسد که دول خارجی، متجاوز و بیگانه قلمداد نمیشوند.
زنان ایرانی چه نقشی در این سیاست استعمارگران داشتند و استعمار از اجرای سیاست کشف حجاب به دنبال چه بود؟
حقانی: استعمارگران یک طرح کلی برای کشورهای مورد هجوم خود داشتند که بتواند تغییرات گسترده اجتماعی و فرهنگی ایجاد کنند تا بتوانند غارتگری را که هدف اصلی آنها بود به راحتی آغاز کنند و ادامه بدهند.
***زن باحجاب ایرانی، مانع بزرگی در راه تحقق اهداف استعمارگرایانه غرب بود***
در این راستا، یکی از موانعی که سر راه آنها قرار داشت زن ایرانی بود؛ زن ایرانی با آن شکل پوشش و آدابی که داشت و تلاشی که برای تربیت فرزندان خود مبذول میکرد، مانع بزرگی در راه تحقق اهداف استعمارگرایانه غربیان بود.
غرب میدید که مردان بزرگ از دامن زنان ایرانی و زنان مسلمان به آن عرصه رسیدهاند، مردانی چون قائم مقام، امیرکبیر، میرزایشیرازی و ... همه از دامن پاک مادران به عرصه رسیده بودند و توانستند کارهای بزرگی هم انجام دهند. این موضوع برای بیگانگان خوشایند نبود. علاوه بر این زن در مدیریت خانه و در تربیت فرزندان نقش جدی و اساسی دارد و اگر زن ایرانی نگاهش به پوشش و همسر و فرزندان و خانواده تغییر میکرد، استعمار به اهدافش میرسید.
نقشه حجابزدایی از زنان ایرانی از چه زمان و چگونه شروع شد؟
حقانی: وقتی کودتای سوم اسفند 1299 رخ داد، کشف حجاب از جمله اهداف این کودتا بود. عبدالله مستوفی در کتاب "شرح زندگانی من" بحثی در خصوص کودتای 1299 مطرح میکند و در آنجا از کشف حجاب به عنوان یکی از اهداف کودتا نام میبرد. او در خاطراتش نقل میکند که کنسول انگلیس در مشهد اهداف کودتا را بیان کرد که ازجمله آنها بحث نفت ایران، غارت مالی ایران و مقابله با عزاداری و حجاب زنان بود. و این مسائل نشان میدهد که چقدر حجاب زنان مهم است.
***اهانت روشنفکران غربزده به زنان با حجاب***
این را هم باید اضافه کنیم که در آن زمان، جریان روشنفکری در ماجرای کشف حجاب پیشگام بود و تبلیغ میکرد. با روی کار آمدن رضاخان و اهدافی که پشت پرده کودتای سوم اسفند 1299 بود، اهانتها به حجاب زنان زیاد شد. مثلا در نشریه ایران جوان که علی اکبر سیاسی منتشر میکرد، کاریکاتور یک زن با حجاب با چادر کشیده میشد و زیر آن مینوشتند: کلاغ سیاه!
از طرف دیگر هم رضاخان به غرب قول میدهد که همه سیاستهایی که به جهت آن کودتا صورت گرفت از جمله کشف حجاب را عملی کند. سیاست در این مقطع این است که از خانمهایی که اقلیت بودند و معمولا با عکسالعمل جامعه در خصوص کشف حجاب مواجه میشدند، حمایت شود. مثلا اگر زن بیحجابی در خیابان دیده میشد که البته بسیارمعدود و کم شمار بود و کسی او را نهی از منکر میکرد، حاکمیت در حمایت از زن بیحجاب وارد ماجرا میشد. این سیاست تا سال 1306 ادامه داشت و با روی کار آمدن مخبرالسلطنه اعلام میشود که امر به معروف و نهی از منکر ممنوع است و اقداماتی را در خصوص تغییر لباس و تغییر کلاه مردان شروع میکنند.
در نشریات هم بحث تحصیل بانوان و مشارکت اجتماعی بانوان مطرح میشود و پشت پرده هم نمیگویند که چه اتفاقی قرار است بیفتد. رفته رفته مسائلی را منتشر میکنند در خصوص بانوی متمدن، ازجمله اینکه بانوی متمدن اگر مردی غریبه وارد خانهاش شود، از او رو نمیگیرد و رو نمیپوشاند و آرایش هم میکند و رو به او مینشیند.
این ساختارشکنیها در کلوپ ایران که ادغام افراد حزب ایران نو تیمورتاش و ایران جوان علیاکبر سیاسی بود ادامه مییابد. در کلوپ ایران هرزگی و رقص مختلط زن و مرد، شرابخواری و این قبیل اقدامات صورت میگرفت.
این ساختارشکنیها ادامه دارد تا میرسیم به سال 1314 و منع حجاب شروع میشود. تا 1314 مسئله کشف حجاب به شکلهای مختلف دنبال میشد و از هر وسیلهای استفاده میشد که این ساختارشکنی انجام بگیرد.
بعد از سفر رضاخان به ترکیه و دیدار با آتاتورک کشف حجاب در ایران جدیتر دنبال شد که واسطه این سفر هم محمدعلی فروغی بود که با آتاتورک مناسبات خوبی داشت. رضاخان آنجا خیلی تحت تاثیر قرار میگیرد و در همان جا به اطرافیان اعلام میکند که باید ما این پروژه را در ایران اجرا و پیاده کنیم.
بعد کانون بانوان ایجاد شد و در همان سال 1314 اغلب خانمهای ساختارشکن که همسرانشان در زمره روشنفکران عصر مشروطه و قبل از آن بودند در کانون بانوان جمع شدند و قرار شد کانون بانوان این پروژه را دنبال کند. حتی این خانمها به ترکیه رفتند و سعی کردند از تجربیات آنها برای اجرای پروژه کشف حجاب در ایران استفاده کنند. رضاخان هم از این زمان با صراحت میگوید صورتا و سیرتا باید غربی شویم و یکی از مهمترین نشانههای غربی شدن، برداشتن حجاب و منع حجاب است.
باتوجه به اینکه مروجان بیحجابی در دوران رضاخان ادعا میکردند که کشف حجاب در راستای آزادی زنان اعمال میشود، به نظر شما آیا کشف حجاب باعث آزادی زنان شد؟
حقانی: واقعیت این است که رضاخان شعار آزادی و آزادیخواهی سر میداد ولی وقتی به قدرت رسید حداقلها را هم از مردم گرفت. همین حالا که کشورهای اروپایی خود را مهد آزادی میدانند ببینید وضع بانوان با حجاب در آنجا به چه شکل است؛ در خیابان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و حتی در دانشگاههای فرانسه و مدارس و مراکز دولتی حکم میشود که هیچ زن با حجابی نمیتواند حضور پیدا کند. اینها علیرغم اینکه شرایط دینی و مذهبی را به رفتار ایدئولوژیک متهم میکنند، خودشان به سختترین نوع ایدئولوژیها اعتقاد دارند و اعمال میکنند.
***سلب آزادی در جریان کشف حجاب***
البته باید اشاره کنیم که کشف حجاب فقط این نبود که اگر در خیابان بانوی با حجابی دیده میشد مورد ضرب و شتم عوامل رضاخان قرار میگرفت، در برخی مواقع وارد خانههای مردم هم میشدند. این چه آزادیای است که طرف وارد خانه مردم شود و بخواهد چادر زن مردم را از پستو و صندوق خانهاش بیرون بکشد؟
در روستاهای دور افتاده ایران، همین ماموران حاضر میشدند و زنان و دختران را مورد تهدید قرار میدادند و چادر آنها را بالای چوب میبردند و آنها را آتش میزدند، مثل اینکه رفتهاند و یک کشور دشمن را فتح کردهاند! فجایع فراوانی بود.
برخی از زنان ایرانی و مردان ایرانی همه تلاش خود را کردند که در جشن کشف حجاب شرکت نکنند چون همه ادارات و مراکز را مجبور کرده بودند که با همسرانشان بیحجاب بیایند. برخی از خانوادهها از ایران مهاجرات کردند و گفتند ما اینجا نمیمانیم. شما ببینید آن شخص از زندگی و کشورش دست میکشد و میرود، به خاطر چه؟ بخاطر سیاستی که در حجابزدایی اعمال شد.
***شعار آزادی غرب در نهایت به محدودیت ختم میشود***
چه در رابطه با کشورهای غربی و چه در رابطه با کسانی که برای غربی کردن جوامعی نظیر ایران تلاش میکنند، تجربه نشان داده است که اینها برای رسیدن به اهدافشان از اعمال هیچ زور و جنایتی پرهیز ندارند و اگر هم شعار آزادی بدهند در نهایت به محدودیت ختم میشود، برای اینکه بتوانند به اهداف خودشان برسند.
در نتیجه در آن زمان، نه تنها خبری از پیشرفت نبود بلکه حتی باعث شد تعدادی از زنان جامعه ایرانی به اجبار تن به این ماجرا بدهند، تعداد فراوانی هم که تن ندادند مجبور شدند مشقتی به طول شش سال تحمل کنند و نتوانند از خانه بیرون بیاییند و برای استحمام به حمام بروند، نتوانند برای فاتحه خواندن برای پدر و مادر و اقوامشان به قبرستان بروند و برای کوچکترین مایحتاجشان نتوانند از خانه خارج شوند و اگر ریسک کنند و خارج شوند با کتک و چماق و باتوم ژاندارمها و شهربانیچیها مواجه شوند و همسرانشان به دردسرهای سختی بیفتند. چون اگر زن باحجابی را دستگیر میکردند علاوه بر ضرب و شتم و برداشتن حجاب، همسرش هم احضار میشد و برخوردهای سختی با همسر بانوی با حجاب میشد و واقعا شش سال پر مهنت و مشقت بار بر زنان شریف ایرانی و زنان محترم ایرانی در آن دوره وارد شد که ذکر آن در بسیاری از منابع آمده است.
لذا بخش عمدهای از زنان ایرانی در آن زمان آزادی خودشان را از دست دادند و نمیتوانستند بدون حجاب در جامعه حاضر شوند. میدانید که زن در اقتصاد ایران هم نقش محوری دارد ولی در همان زمان، حتی در مناطقی مثل کردستان یا لرستان هم کشف حجاب اعمال میشد و بانوانی که نقش اجتماعی داشتند و در حوزه اقتصاد فعال بودند و بخشی از معیشت خانواده به واسطه کار آنها تامین میشد را مجبور میکنند که چادرش را بردارد که همین موضوع اتفاقا نه تنها آزادی را به همراه نمیآورد بلکه خیلی هم محدود کننده بود.
به نظر شما زنان در دوران رضاخان تا چه اندازه به حقوق خودشان رسیدند؟
حقانی: این که زن نتواند به آن شکل که دین و سنتش میگوید زندگی کند در واقع یک سلب حقوق گسترده شده است، ضمن اینکه مردان در دوره پهلوی هم از هیچ حقوقی برخوردار نبودند چه برسد به زنان ایرانی.
حتی شواهدی وجود دارد که زنان بیحجاب، توسط مدعیان آزادی و بیحجابی در دوران پهلوی هم مورد تمسخر قرار میگرفتند. مثلا در مجلس شورای ملی در دهه 40، یک یا دو نفر خانم عضویت داشتند، که اینها معمولا هر وقت میخواستند حرف بزنند مورد تمسخر مردان نماینده مجلس واقع میشدند. حال همان نماینده مرد اگر مثلا در موقعیت اظهار نظر قرار میگرفت، از حقوق زنان صحبت میکرد! ولی در عمل برای زنان محدودیتها را اعمال میکردند.
شعارشان این بود که زن ایرانی حجابش را بردارد چون حجاب مانع است؛ اما ما تجربه انقلاب اسلامی را داریم و ما در انقلاب اسلامی این را نشان دادیم که نه تنها حجاب مانع نیست بلکه بهترین حفاظ برای حضور اجتماعی زن و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی و علمی بانوان است.
از شما ممنونم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید...
حقانی: من هم از شما تشکر میکنم.