پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بازخوانی مواضع نهضت آزادی نسبت به رویدادهای تاریخی همچون قیام مردمی 15 خرداد 1342، دیدگاه و عقیده آنها نسبت به حرکتهای مردمی و رهبری نهضت را به خوبی نشان میدهد. آیتالله طاهری خرمآبادی در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، با اشاره به صدور بیانیهای در سالگرد قیام 15 خرداد از سوی نهضت آزادی درباره مواضع آنها نسبت به این قیام میگوید: در سالگرد 15 خرداد در سال 57 نهضت آزادی بیانیهای منتشر کرد که در آن به حضرت امام و واقعه 15 خرداد خیلی بها نداده بود. 15 خردادی که نقطه آغازین انقلاب و سنگ بنای آن بود و انقلاب از آنجا شروع شد.
بعد از دستگیری امام بود که حادثه ۱۵ خرداد به وجود آمد و مردم حرکت کردند. تعطیلی عمومی شد و علما و مراجع از نقاط مختلف کشور به تهران رفتند و حوادث بسیار دیگر. حالا این همه حوادث و وقایع را نادیده گرفتن و از کنار آنها به راحتی عبور کردن و حتی به امام هم بها ندادن، برای همه بسیار ناگوار بود؛ بخصوص که این کار از سوی گروهی اتفاق افتاد که در واقع آنان هم جزو گروههای انقلابی و مذهبی بودند.
از جبهه ملی و امثال آنان خیلی توقع نداشتیم، چون آنان از همان زمانی که 15 خرداد به وجود آمد، در محافل و مجالس خود این واقعه مهم را به باد انتقاد گرفتند. از تودهایها هم که آن زمان در صحنه بودند، متوقع نبودیم و همین طور گروههای دیگر مانند اقلیت و اکثریت و...
پرچمدار 15 خرداد امام و روحانیت بودند و 15 خرداد حادثهای صددرصد مذهبی و دینی بود؛ اما این گروهها با انگیزهها و اهداف خاص خودشان و با اهداف حزبی که داشتند با 15 خرداد میانه خوبی نداشتند؛ با امام هم میانه خوبی نداشتند. آنان میخواستند از وجود امام و اعلامیهها و سخنرانیهای ایشان برای تحقق اهداف خودشان بهره برداری کنند. نمیخواستند قبول کنند که این انقلاب صددرصد اسلامی است و انقلابی است که پرچمدار آن، امام و روحانیت هستند. با وجود همه اینها، از نهضت آزادی که یک گروه ملایم مذهبی بود، انتظار نمیرفت چنین اعلامیهای صادر کنند و انتظار نداشتیم که با 15 خرداد اینگونه برخورد کنند. در آن اعلامیه آن چنان که باید و شاید به امام بها ندادند، نه اینکه توهین کرده باشند، ولی به نظر دوستان اعلامیه خوبی نبود.
در جلسهای که با گروهی از آقایان و دوستان روحانی و شهید بهشتی داشتیم تصمیم بر این شد که سران نهضت آزادی را به جلسه دعوت کنیم و به صورت دوستانه با آنان صحبت کنیم و اعتراض و ناراحتی خود را به اطلاع آنان برسانیم. جلسه که به همراه ناهار هم بود، در منزل شهید باهنر تشکیل شد. در آن جلسه غیر از بنده، آقایان بهشتی، مؤمن، مشکینی، جنتی، موحدی کرمانی و موسوی اردبیلی هم حضور داشتند. آقایان بازرگان و یدالله سحابی هم در آن جلسه حاضر شده بودند. وقتی به آنان گفته شد که شما از کنار امام به راحتی گذشتید و ایشان را سبک جلوه دادید، آقای بازرگان در جواب گفت که «همین را هم که نوشتیم، زیادیشان است!» این حرکت عمق افکار آنان را روشن کرد و مشخص شد که اصلا امام را قبول ندارند... این خاطره ناراحت کننده را من از آن جلسه به یاد میآورم...