پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام والمسلمین سیدعارف حسین الحسینی، رهبر شیعیان پاکستان، از جمله شخصیتهای تاثیرگذار در تاریخ معاصر منطقه است؛ وی که در دهه 40 شمسی در نجف متاثر از امام خمینی بود، در دهه 50 در قم با انقلابیون مبارز ارتباط داشت و در دهه 60 در پاکستان با الهام از نهضت اسلامی در مبارزه با استبداد گام برمیداشت، نقاط وصل فراوانی با انقلاب اسلامی ایران دارد. پیوستگی و ارتباط وی با انقلاب اسلامی زمانی نمود بیشتری یافت که در 14 مرداد 1367 خبر شهادت او در ایران منتشر شد؛ در این زمان انتشار پیام امام خمینی در سوگ او، به وضوح نشانگر این پیوند و ارتباط عمیق بود.
پیام امام دارای ابعاد مختلف و معانی پنهان و پیدای بسیاری بود که بازخوانی آن میتواند بخشی از این ابعاد را هویدا کند.
درست یک ماه بعد از شهادت این روحانی مبارز شیعه، در تاریخ 14 شهریور 1367، امام خمینی، بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی با صدور پیامی، به تجلیل از شهید عارف حسینی پراختند. در این پیام که خطاب به «حضرات علمای اعلام و حجج اسلام و ملت بزرگوار پاکستان» صادر شد آمده بود: «پیامها و تلگرافات تبریک و تسلیت شما در رابطه با شهادت جناب حجتالاسلام آقای سید عارف حسین الحسینی، این یار وفادار اسلام و مدافع محرومان و مستضعفان و این فرزند راستین سید و سالار شهیدان، حضرت ابیعبداللّه الحسین ـ علیهالسلام ـ واصل گردید. گرچه این حادثۀ بزرگ قلوب مسلمانان و خصوصاً روحانیت متعهد اسلام را جریحهدار نمود، ولی مسئلهای دور از انتظار ما و ملتهای مظلوم جهان و خصوصاً ملت بزرگوار پاکستان که خود طعم تلخ استعمار را چشیده است و با مبارزه و جهاد و شهادت، استقلال خویش را به دست آورده است، نبود.»
راه طولانی برای شکستن سدهای استعمار و استثمار
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، توجه جوامع اسلامی را به این نکته جلب کردند که «در آغاز راه مبارزهاند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند.» و تصریح کردند: «برای امثال علامه عارف حسین حسینی، بشارتی بالاتر از این نبوده است که از محراب عبادت حق، عروج خونین ارجِعِی اِلی رَبِّکِ را نظاره کند و جرعۀ وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد، و شاهد وصول هزاران تشنۀ عدالت به سرچشمۀ نور گردد.»
بزرگترین فرق روحانیت متعهد اسلام با روحانینماها
امام خمینی در این پیام «بزرگترین فرق روحانیت و علمای متعهد اسلام با روحانینماها» را این دانستند که «علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای زهرآگین جهانخواران بودهاند و اولین تیرهای حادثه قلب آنان را نشانه رفته است؛ ولی روحانی نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروّج باطل یا ثناگوی ظلمه و مؤید آنان بودهاند.»
حضرت امام ادامه دادند: «تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیدهایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، خصوصاً در مقابل شوروی متجاوز و امریکای جهانخوار ایستاده باشد. همانگونه که یک روحانی وارستۀ عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیدهایم که برای یاری پابرهنگان زمین، لحظهای آرام و قرار داشته باشد و تا سر منزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد. و عارف حسینی اینگونه بود. و ملتهای اسلامی حتماً دلیل این واقعه را دریافتهاند که چرا در ایران مطهریها و بهشتیها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز، و در عراق صدرها و حکیمها و در لبنان راغبحربها و کُرّیمها، و در پاکستان عارفحسینیها، و در تمامی کشورها، روحانیون درد آشنای اسلام ناب محمدی ـ صلی اللّه علیه و آله ـ هدف توطئه و ترور میشوند.»
استکبار، بازیگردان ترورها
ایشان از ملت مسلمان پاکستان خواستند تفکر شهید عارف حسینی را زنده نگه دارند، و «نگذارند شیطانزادگان جلوی رشد اسلام ناب محمدی ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ را بگیرند.»
رهبر کبیر و بنیانگذار انقلاب اسلامی در این پیام، پرده از چهره کریه مستکبرین جهانی نیز برداشته و فرمودند: «امروز استکبار شرق و غرب چون از رویارویی مستقیم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از میان بردن شخصیتهای دینی و سیاسی را از یک طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام امریکایی را از طرف دیگر به آزمایش گذاشتهاند.»
مرزبندی اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی
ایشان مرزبندی اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی را نیز مشخص کرده و بیان داشتند: «ای کاش همۀ تجاوزات جهانخواران همانند تجاوز شوروی به کشور مسلمان و قهرمانپرور افغانستان علنی و رودررو بود تا مسلمانان ابهت و اقتدار دروغین غاصبین را در هم میشکستند؛ ولی راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تمامی زوایای آن باید برای مسلمانان پابرهنه روشن گردد؛ که متأسفانه هنوز برای بسیاری از ملتهای اسلامی مرز بین اسلام امریکایی و اسلام ناب محمدی و اسلام پابرهنگان و محرومان، و اسلام مقدسنماهای متحجر و سرمایهداران خدانشناس و مرفهین بیدرد، کاملا مشخص نشده است. و روشن ساختن این حقیقت که ممکن نیست در یک مکتب و در یک آیین دو فکر متضاد و رودررو وجود داشته باشد از واجبات سیاسی بسیار مهمی است، که اگر این کار توسط حوزههای علمیه صورت پذیرفته بود، به احتمال بسیار زیاد سید عزیز ما، عارف حسین، در میان ما بود.»
امام خمینی تاکید کردند: «وظیفۀ همۀ علماست که با روشن کردن این دو تفکر، اسلام عزیز را از ایادی شرق و غرب نجات دهند. البته خون این شهیدان عزیز تمامی خاک و خاشاکها را از مسیر اعتلای ارزشهای معنوی ریشهکن میسازد، و همۀ مروجین باطل را به دریا میریزد؛ ولی نباید از این مسئله غفلت کنیم که امروز روز آمادهباش همۀ دشمنان اسلام است، روز بیدار باش همۀ جهانخواران است. آن روزی که استعمار شرق و غرب مسلمانان را خواب کرده بود و بر مَرکب مراد سوار بود از خطر بزرگ و بالقوهای به نام اسلام و قرآن سخن میگفت. و اما امروز که شوروی و امریکا به دنبال انقلاب مقدس اسلامی ایران صدها ضربۀ سیاسی و نظامی و فرهنگی خوردهاند و در همه جای عالم زنگ خطر اسلام علیه منافع حیاتیشان به صدا درآمده است باید با دقت تمام کیْد و فریب استکبار شرق و غرب را شناخت و خنثی نمود. ملتهای مسلمان باید اصل را بر دشمنی و فریب ابرقدرتها با خود بگذارند، مگر اینکه خلاف عینی و عملی آن را مشاهده و لمس و باور نمایند.»
رهبر کبیر انقلاب اسلامی سپس بار دیگر شهادت حجتالاسلام سیدعارف حسینی را «به روحانیون متعهد اسلام و خانوادۀ محترم این شهید و ملت مسلمان پاکستان تبریک و تسلیت عرض نموده» و به همه برادران و خواهران مسلمان خود در آن کشور اطمینان دادند که «ایران اسلامی در کنار شما و به عنوان یاری امین و سنگری محکم از شرافت، استقلال، عزت و اعتبار اسلامیتان دفاع خواهد نمود.»
حضرت امام، در فراز پایانی این پیام، شهید عارف حسینی را فرزند عزیز خود خطاب کرده و تصریح کردند: «اینجانب فرزند عزیزی را از دست دادهام. خداوند تعالی به همۀ ما توفیق تحمل مصائب و توان ادامۀ راه پر فروغ شهیدان را بیشتر از پیش کرامت فرماید و توطئه و مکر ستمگران را به خودشان برگرداند و ملت پرکرامت اسلام را در مسیر جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد.»
این پیام امام خمینی ابعاد پیدا و پنهان بسیاری داشت. ایشان در فرازهای مختلف پیام خود کوشیدند استکبار جهانی را رسوا کنند. همچنین در این پیام، تاسف امام از شهادت مبارزی همچون عارف حسینی به خوبی قابل ملاحظه است. چنانکه غلامعلی حداد عادل میگوید: «وقتی در عباراتی که امام خمینی درباره این شهید استفاده کردهاند دقت میکنیم، میبینیم که تأسف ایشان با شهادت شهید مطهری قابل مقایسه است. اگر شما کلمات این پیام را با عبارات ایشان بعد از شهادت شهید مطهری مقایسه کنید، حال یکسانی است و ایشان بر فقدان او تأسف خورده و ادامه راه او را تأیید کردهاند و او را فرزند واقعی سیدالشهدا(ع) دانستهاند.»
حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان، از اعضای دفتر امام خمینی نیز درباره این پیام میگوید: «بعد از شهادت علامه عارف حسینی شاهد بودیم که حضرت امام پیامی دادند که از پیامهای کم نظیر ایشان در مورد شهدای بینالمللی و جهان اسلام بود و خود همین نشانه این بود که انقلاب اسلامی، مرز جغرافیایی ندارد و گام زدن در راه حق محدود به مرزهای جغرافیایی و دستساز بشر نیست. اظهار علاقهای که حضرت امام نسبت به ایشان کردند، مبین عظمت شخصیت مرحوم شهید عارف حسینی بود.»