پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- فارس نوشت: «...یک نکته اساسی هم درباره شهریار هست که اگر رویش تکیه کنیم، به نظر من شایسته است. آن نکته این است که شهریار در دوران مهمی از زندگیاش ـ در حدود شاید سی سال آخر زندگیاش ـ دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد...
وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد... در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکی از سختترین تجربههای ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگرههای مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمیدید و نمیشنید و خودش لمس نمیکرد، به دشواری میتوانست آن را باور کند...
به هر حال، شهریار یک شاعر اسلامی و انقلابی بود. من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب میسرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقه دوستی داشتند، مرتب فشار میآوردند، نامه برایش مینوشتند و شعر در هجوش میگفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که تو چرا برای انقلاب اسلامی، این طور دل میسوزانی!؟ و او مثل کوه ایستاده بود...»
این بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار در 11 آذر ماه 1371 است.
شهریار از آنجا که عاشق و پرورشیافته مکتب قرآن و عترت بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ـ علیرغم همه تهدیدها و زخمزبانها ـ مسیر خود را از مسیر روشنفکران بریده از مردم جدا کرد. این شاعر متعهد و مردمی به خاطر باورها و اعتقادات دینی، از همان روزهای آغازین شکلگیری انقلاب اسلامی، دل به انقلاب و رهبری سپرد و برای اثبات وفاداری خود به سرودن اشعاری در دفاع از حقانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی، ولایت و شهیدان پرداخت. این اعتقاد و باورمندی چنان بود که وقتی خبرنگاری از او میپرسد که به نظر شما بهترین شعر چه شعری است؟ در پاسخ میگوید: «خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار.»
همراهی نکردن شهریار با جماعت روشنفکرنما از آن جهت بود که در نگاه این به اصطلاح روشنفکران، مردم توده بدبختی بودند مستحق «عقب ماندگی» و «فرمانبری»، و «روشنفکر» موجودی فهیم و فرهیخته، عقل کل، و شایسته سروری! بدیهی است شهریار که خود از زخمخوردگان نظام استبدادی بود و میراث بر داغ تازیانه جلادان، با چنین موجود سرخورده دین ستیزی که روی اعتقادات و باورهای دینی مردم چنگ میکشید و شخصیت انسانی آنان را به سخره میگرفت، نمیتوانست احساس همذات پنداری کند و پا جای پای آنان بگذارد. از همین رو با دل و جان به نهضت حسینی و قیام خمینی لبیک گفت و از فردای انقلاب، زبان گویای مردم شد.
بخشی از یادداشت رضا اسماعیلی در خبرگزاری فارس