پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- مهدی پاکنیا؛ روابط ایران و شوروی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل تجاوز ارتش سرخ به افغانستان، جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر ایران و حمایت شوروی از صدام و برخورد ایران با احزاب چپ و بویژه حزب توده تیره بود. در سال 1358 بر اساس خاطرات ولادیمیر کوزیچکین مامور کا.گ.ب در ایران، سفیر شوروی در سه مرحله با امام خمینی(ره) دیدار نمود تا به زعم خویش امام را دلگرم به حمایت کشورش نموده و با سخنان خود بر رویکرد سیاست داخلی و خارجی ایران تاثیر بگذارد، اما امام با بیاعتنایی او را به وزارت خارجه حواله دادند.
تنها ده سال بعد در 1367 اما
این بار امام با ارسال نامهای به رییسجمهور اتحاد جماهیر شوروی میخائیل
گورباچف او را خطاب قرار داد تا بر نگرش کلان او در نگاه به جهان و انسان اثر بگذارد.[1] ابلاغ این پیام در دوران معاصر که سبکی
کاملا سنتی دارد و در دین اسلام امری مسبوق به سابقه است برای اثرگذاری بر یکی از
مقاطع حساس تاریخ بشری و تحول سیستمی بینالمللی موضوع بسیار کلیدی است، لذا از
آنجایی که تلاش برای فهم رفتار سیاست خارجی رهبران و تصمیمگیرندگان سیاست خارجی
همواره یکی از مسائل مورد بحث در بین عالمان این حوزه است؛ در این مقاله تلاش شده است ماهیت الگوی تصمیمگیری سیاست خارجی
امام خمینی به عنوان فقیه سیاستمدار بر مبنای قاعده فقهی «دعوت» مورد بررسی قرار گیرد.
قاعده دعوت
اصل یا قاعده
دعوت یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی کشور اسلامی است و به معنای درخواست
مسلمانان از افراد غیرمسلمان برای پذیرش اسلام میباشد که به طرق مختلف اعم از
گفتاری، نوشتاری و رفتاری انجام میشود. درباره قاعده فقهی دعوت دو دیدگاه وجود دارد:
عدهای به نقش ترویجی دعوت اعتقاد دارند؛ بدین معنا که سایر کشورها به پذیرش اسلام
فراخوانده شوند به گونهای که رابطه مبلّغ و پیامگیرنده، رابطه آمر و مأمور باشد.
و عدهای دیگر به نقش تبیینی دعوت عقیده دارند؛ به این معنا که افکار، آرا و
اندیشههای خود را در معرض افکار عمومی بینالمللی قرار دهیم تا از این رهگذر به
دیدگاهها و رویکردهای مملکت اسلامی پی ببرند. در مفهوم اخیر، دعوت به مفهوم تشریح
و توضیح اعتقادات، باورها و ارزشهای کشور مسلمان برای شناساندن ابعاد حرکت اسلامی
است.
در این خصوص امام خمینی به قاعدۀ تدرّج اعتقاد دارند؛ بدین معنا که ابتدا باید به تبیین عقاید و سپس به ترویج آن اهتمام کرد. البته ترویج عقاید به معنای لشکرکشی، جنگطلبی، زورآزمایی و یا صدور انقلاب اسلامی با سرنیزه نیست، بلکه به معنای شناساندن پیام معنوی، فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی به جهانیان است. به عبارت دیگر باید با شناساندن مظلومیت ملّت اسلامی ایران، روحیه ظلمستیزی، مقابله با استعمار و استکبار و آزادگی و آزادیخواهی آن به معرض افکار عمومی بینالمللی رسانده شود تا از رهگذر شیوههای جاذبهای و مسالمتآمیز ـ و نه شیوههای دافعهای و قهرآمیز ـ به پیام انقلاب اسلامی روی آورند.[3]
در این
چارچوب امام خمینی در موارد متعددی ضمن اشاره به اینکه یکی از اهداف پیامبران و
پیامبر اسلام، دعوت جهانیان به اسلام و ارزشهای اسلامی بوده است، یکی از اهداف
دولت اسلامی را دعوت جهانیان به اسلام و ارزشهای آن میدانستند که برخی از آن به
عنوان صدور انقلاب یاد کردهاند. امام خمینی مخاطبان عمده خود را در درجه اول
مسلمانان میدانستند که باید با تکیه بر وحدت و همدلی و تاکید بر کتاب و سنت به
اهداف معنوی خود دست یابند در درجه دوم عقلای عالم را مورد خطاب قرار می دادند تا
با تکیه بر استدلال ،خرد گرایی و عقل باوری در مورد اصول مورد پذیرش به اشتراک
فکری نایل آیند و در مرتبه سوم مستضعفان جهان را به لحاظ موضع مشترک سیاسی و
همدردی در مقابله با مداخلهگراییها و چپاولگریهای قدرتهای بزرگ به عنوان
مخاطبان خود فراخواندند. امام همواره بر مسالمتآمیز بودن جنبه دعوت تاکید
داشتند:«مایی که میخواهیم اسلام را در همه جا باشد و میخواهیم اسلام صادر بشود، که
نمیگوییم با سر نیزه صادر بکنید. ما میخواهیم با دعوت، با دعوت اسلامی به همه جا
اسلام را صادر کنیم.
تجلی قاعده دعوت
در 11
دی 1367 نامه تاریخی
امام خمینی(ره) خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیسجمهور
شوروی توسط هیات سه نفره از جمهوری اسلامی به سرپرستی آیتالله
جوادی آملی به وی ابلاغ شد. از نقطه نظر سیاست
خارجی، استفاده از یک فرصت تاریخی در جهت ابلاغ برقراری رابطه معنوی و ابراز
همدردی و حمایت از مسلمانان شوروی و دیگر کشورهای بلوک شرق، ایستادگی نظام جمهوری
اسلامی بر اصل نه شرقی و نه غربی و مبارزه با استکبار در اشکال مختلف آن و با
اهمیتتر از همه؛ دعوت به اسلام از جمله ویژگیها و نکات برجسته این پیام است.
امام خمینی در این نامه از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر میدارد. امام مینویسند: «...اولین مسألهای که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدا زدایی» و «دینزدایی» از جامعه تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است، تجدیدنظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست.»
ایشان تصریح کرده بودند: «مشکل اصلی شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بنبست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدا هستی و آفرینش است...»
از نگاه امام «امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً میخواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید.»
در پایان نامه، حضرت امام یاد آور میشوند که: «صریحاً اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی میتواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید و در هر صورت، کشور ما همچون گذشته به حسن همجواری روابط متقابل معتقد است و آن را محترم میشمارد»
اقدام امام در نگارش نامه به میخائیل گورباچف یکی از فرازهای مهم و ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی است. این اقدام یك دعوت به دین در چارچوب سنت اسلامی و با استفاده از ابزارهای سنتی اعزام نمایندگان و به روش مکاتبهای مستقیم و خطابهای به طرف دعوتشونده است. این روش با بهرهگیری از استدلال فلسفی مخاطب را مستعد استدلال عقلی خویش و یا عقلای قومش دانسته است تا در دوره گذار و پیچ تاریخی سرنوشت یك ملت راه درست را برگزیند. این نامه در شرایطی ارسال شد که دو سال بعد شوروی فروپاشید و مجادلاتی جدی در عرصه اندیشهای جهان بر مدار مفاهیم «پایان تاریخ» و «برخورد تمدنها» در گرفت. در این نامه چهار مفهوم به هم خوردن معادلات جهان؛ ضرورت باور به خدا در شکلدهی به نظامات جدید؛ دعوت به دین اسلام؛ و احترام به روابط دو کشور بود که در آن زمان این آخرین مفهوم مورد استقبال قرار گرفت و مقدمهای برای روابط ایران و روسیه در سه دهه بعد بود.
پینوشتها:
1.کرمی،جهانگیر. نگاهی به پیام امام خمینی (ره) به گورباچف و واکنشها و تحلیلهای آن پس از سه دهه، 1395
2.به منظور
شناخت دلایل و مدارک این اصل ر.ک: وسائل الشیعه، ج 11، ص 31، کتاب جهاد العدّو، باب
11.
3.به منظور شناخت دیدگاههای
امام راحل درباره اصل دعوت، ر.ک: تحریر الوسیله، کتاب الجهاد.
4.صحیفه امام،ج21، ص 85
5.صحیفه امام،ج21، ص220