پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ابوالحسن بنیصدر که از سال 1357 مسیر مشخصی را پیمود تا سرانجام به ریاستجمهوری رسید، در آخرین روز بهار 1360 با رای نمایندگان مجلس شورای اسلامی از این سمت عزل شد. او که چندی پیش نیز به حکم امام از سمت فرماندهی کل قوا عزل شده بود، چارهای جز فرار از ایران نداشت.
با وجود اینکه تقریبا دو سال طول کشید تا چهره واقعی بنیصدر بر همگان عیان شود، عدهای به واسطه ارتباط با او، از دیدگاهها و آرای وی به خوبی شناخت داشتند. سردار یوسف فروتن از جمله افرادی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بنیصدر را خوب میشناخت و به گفته خودش به واسطه همین شناخت نیز در انتخابات ریاست جمهوری به او رای نداد. سردار فروتن میگوید امام خمینی هم با انتخاب بنیصدر موافق نبود امام بخاطر احترام به آرای عمومی هرگز نظر خود را ابراز نکرد.
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از خاطرات سردار یوسف فروتن عضو اولین شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است.
***روند کسب مشروعیت توسط بنیصدر***
سردار فروتن میگوید: بنیصدر ابتدا برای بسیاری از مردم ایران شناخته شده نبود و با یک روش بسیار جالب و حساب شده رئیسجمهور شد. او تحصیلات خارج از کشور داشت و سابقه به اصطلاح انقلابی و پیشینهای با خانواده روحانی و با سخنرانیهای ظاهراً جذاب و بیان واقعیتهای موجود جامعه که این نارساییها را داریم و باید همه برطرف گردد.
خود را در دل ملت ایران جا کرده بود. خوب توجه گردد، هیچ وقت بیان واقعیتها و شمردن دردها و نارساییها رفع نارسائیها نیست. شمردن دردهای جامعه درمان دردها نیست. بنیصدر با یک روش کاملاً خاص تا قبل از رئیس جمهور شدنش فقط یک دوره کوتاه و موقتی وزیر امور خارجه شده بود ولی زود آن را رها کرد و با انتشار روزنامه «انقلاب اسلامی» تلاش کرد خود را به عنوان یک فرد مطلع و دلسوز معرفی کند و در این کار هم موفق شد. بالاخره با 11میلیون رای رئیس جمهور ایران شد.
حضرت امام با اینکه او را میشناخت ولی رای مردم برای ایشان بسیار مهم بود لذا هرگز حاضر نبود به مردم بی احترامی بشود. امام میخواست مردم خودشان به آگاهی کامل برسند. این رای 11میلیونی خودش بنیصدر را عزل کند. لذا از همان اولین لحظه سفارش فرمود که گول جایگاه و مقام را نخورید ولی افسوس...
***بنیصدر در تقابل با سپاه***
طبق خاطرات سردار فروتن: بنیصدر با سپاه از بدو تشکیل روی خوشی نشان نداد. او سپاه را فقط در حد یک گارد محافظ میدید و هرگز میل نداشت سپاه بزرگتر از دو سه هزار نیروی مخصوص آن هم در اختیار شخص رئیس جمهور شود. لذا از ابتدا با بزرگ شدن سپاه مخالفت کرد. مخصوصاً از وقتی که نیروهای ستاد مرکزی را شناخت.
در سپاه 3 گروه بودند که نسبت به بنیصدر نظر داشتند؛ اول: گروهی بودند که بنیصدر را نمیشناختند و رای هم داده بودند و اکثریت اعضای سپاه بودند اینها نظر مثبت یا منفی خیلی روشنی نداشتند. دوم:گروهی بودند که بنیصدر را در ایران شناختند ابتدا موافق بودند و حمایت کردند که اینها خیلی زود به ماهیت بنیصدر پی بردند.
سوم :گروهی بودند که عمدتاً از خارج از کشور او را میشناختند و میدانستند او چه نوع تفکری دارد که در میان این گروه سوم و تاثیرگذار افرادی مثل سردار علی محمد فرزین یا سردار عبدالله محموزاده و حسین شریعتمداری که او را خوب میشناختند وجود داشتند.
***عدم التزام بنیصدر به اصل ولایت فقیه***
به روایت سردار فروتن: من از جمله کسانی بودم که بنصدر را از طریق اتحادیه انجمنهای اسلامی میشناختم و کاملا به روحیه و روش او آشنا بودم و اختلاف دیدگاه من و چند نفر دیگر از سالهای قبل از انقلاب زمانی که او در اروپا در جلسات انجمنهای اسلامی دانشجویان شرکت میکرد بود و او هم خوب میدانست افرادی مانند من هرگز با او به توافق نخواهیم رسید.
همواره نسبت به نوشته و طرز لباس پوشیدن خانم و دخترش انتقاد داشتم و در زمان دانشجویی انتقادات خود را طی نامهای به او اعلام کردم. او اصلاً به مساله ولایت فقیه معتقد نبود و احترامی هم که به روحانیت میگذاشت کاملاً تشریفاتی و تصنعی بود.
در رابطه با جریان نهضت آزادی خارج از کشور و نامه صدرحاج سیدجوادی مطالبی نوشته بود که من مخالفت کرده و جوابهای پرت و انحرافی او را دادم. (افسوس که از ترس ساواک آن نامه را پاره کردم) به هر حال رابطه من از اروپا با بنیصدر خوب نبود و زمان رایگیری ریاست جمهوری هم به او رای ندادم.
بنیصدر به دنبال تفكر دولت موقت انتظار داشت سپاه بهنوعی در اختیار او باشد، اما از طرفی تفكر وی اصلاً با ما همخوانی نداشت و از طرف دیگر، معتقد بودیم كه به ولیفقیه متصل هستیم و با وی هماهنگی نداشتیم. بنابراین بر اساس روابط قانونی و تصویب مجلس شورای اسلامی كه در نهایت باید فرمانده كل سپاه را مقام معظم رهبری تعیین كند و عزل و نصب آن نیز به عهده ایشان باشد و دولت در آن دخالتی نداشته باشد، چون معتقد بودیم دولت همیشه تغییر میکند و ممكن است اسلامی نباشد و یا اگر باشد احتمال دارد با تفكر انقلاب هماهنگ نباشد، بنابراین ولی فقیه برای جلوگیری از انحراف به ابزار لازم نیاز دارد. او با تفكری لیبرالی قصد داشت با نمایی اسلامی همه را تحت سلطه خود درآورد. سپاهیها اولین كسانی بودند كه به صورت منظم و سیستماتیك با بنیصدر برخورد كردند، به همین دلیل هیچ وقت موافق ما نبود.