روایتی از تبعید خفت‌بار پهلوی اول

آیت‌الله سید حسین موسوی‌کرمانی می‌گوید: «... از قهوه‌چى درباره‌ رضاشاه و هم‌راهانش پرسيدم. گفت: «دو تا چايى، پشت سر هم ريختم و رضاشاه خورد و کمى هم اين جا نشست. دو تومان هم پول چايى داد. بعد بلند شد و با چوب خيزرانى که در دست داشت، شروع کرد به زدن گونى‌ها! فکر کردم ديوانه است...».
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۹ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۹ - 2020September 16
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ارسال نظر
تازه های کتاب