پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تاریخ دفاع مقدس سرشار از لحظات نابی است که روایت آن، امروز بعد از گذشت چهار دهه، یادآور اصالت انقلاب اسلامی است؛ اصالتی که حتی دشمن بعثی نیز بدان معترف بود.
سردار شهید صیاد شیرازی در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، بعد از بیان گوشهای از رشادتهای رزمندگان اسلام در عملیات محرم، خاطره جالبی را روایت میکند؛ او میگوید: در اين عمليات، اسارت يكى از افسران بعثی همراه گردانش براى ما جالب توجه بود. او فرماندهى يكى از گردانهاى ارتش بعث را به عهدهداشت. اطلاع يافتيم كه يكى ـ دو روز قبل از عمليات ما، به فرماندهى گردان منصوب شده بود.
اين سرهنگ ارتش بعث، زمانى كه وارد منطقه شدهبود، زمينههايى براى تسليم شدن داشت و با برنامهريزى قبلى تصميم داشت در اولين فشار نيروهاى ايرانى، خودش را تسليم كند، اما مىخواست ترتيبى بدهد تا پرسنل گردانش نيز تسليم شوند. گردان وى در جناح راست منطقهى عملياتى و در جنوب رودخانهى ميمه نزديكىهاى منطقهى بيات موسيان مستقر شدهبود. او در آن جناح، وقتى پيشروى رزمندگان اسلام را مشاهده مىكند با چند نفر از فرماندهان گروهانهاى خود صحبت كرده و رضايت آنها را براى اسير شدن جلب مىنمايد. رضايت فرماندهان به سرعت به تمامى پرسنل گردان منتقل مىگردد به نحوى كه تمام پرسنل بدون مقاومت، تسليم رزمندگان مىشوند.
روز بعد از اسارت، سرهنگ ارتش بعث را ديدم كه در كنار فرمانده عملياتى آن منطقه، تمام مواضع را نشان مىداد و راههاى نفوذ ارتش بعث را براى بچههاى ما مشخص مىكرد. به من اطلاع دادند كه سرهنگ ارتش بعثی تقاضاى ملاقات با مرا دارد. گويا قصد داشت مطالب بسيار مهمى را به من بگويد. سرانجام ملاقات صورت گرفت. او در بين صحبتهايش زمينههاى انقلاب اسلامى در عراق را براى ما مطرح مىكرد. او مىگفت : «جان مردم به لب آمده ولى به علت خفقان و مسايل ديگر، هنوز اين انقلاب شكوفا نشده است.»
او مىگفت: «يكى از مهمترين عوامل در انقلاب، مسئلهى رهبرى است كه متأسفانه رژيم بعثى عراق هر كسى را كه واجد شرايط رهبرى در عراق باشد، از بين مىبرد و به شهادت مىرساند مانند: آيتالله باقر صدر، يا اين كه آنها را به سياه چالها مىاندازد.»
اين سرهنگ ارتش بعث خدا را شكر مىكرد كه توانسته خودش را تسليم نيروهاى اسلام نمايد. وقتى از مشخصات او سئوال شد، اظهار داشت: «فرزند شخصيتى روحانى هستم و از جانب پدر، براى مسئولين جمهورى اسلامى، حامل پيام صلح و دوستى مىباشم.» او ادامه داد: «پدرم قبل از عزيمت من به منطقه گفت كه اگر به جبهه رفتى، خودت را تسليم كن و سلام مرا هم به آنها برسان.»
در جبهههاى جنگ، سربازان ارتش بعث تاب و توان جنگيدن در مقابل رزمندگان ما را نداشتند. پس از بررسىهايى كه بعد از عملياتها انجام مىداديم، متوجه مىشديم كه 80% از تلفات نيروهاى ما بر اثر تركش آتش توپخانه بوده است. تلفات حاصله از رزم نزديك، خيلى كم بود زيرا وقتى عراقىها رزمندگان اسلام را مىديدند، بلافاصله پا به فرار مىگذاشتند، يا اينكه خود را تسليم مىكردند. در اين عمليات علاوه بر اينكه تعداد زيادى از نيروهاى عراقى خود را تسليم نيروهاى اسلام كرده بودند، تعدادى هم پا به فرار گذاشتند. عمليات محرم نيز همچون ساير عملياتها، با پيروزى به پايان رسيد و ضربهى سختى بر پيكر نيروهاى بعثى عراق وارد آمد.