پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان با وجود مشغلههای فراوان و مسئولیتهای قضایی و امنیتی در دهه 60، در مقاطع مختلف، در جبهههای جنگ حضور مییافت. مرحوم حسینیان بعد از شهادت برادرش – شهید محمدعلی حسینیان - در عملیات بستان، بارها در میان رزمندگان اسلام حاضر شد و خاطراتی نیز از آن روزها دارد که در ادامه از نظر میگذرد.
خاطراتی از عملیات فتحالمبین
مرحوم حجتالاسلام حسینیان که در عملیات فتح المبین حاضر بود، خاطرات جالبی از آن روزها به یاد دارد. او میگوید: یادم هست در آغاز عملیات فتحالمبین در پادگان دوکوهه دوره میدیدیم؛ سردار محسن رضایی برای رزمندگان صحبت میکرد. او به آنها تأکید کرد «مراقب آرپیجیها باشید و تا مطمئن نشدید به هدف اصابت میکند، نزنید. چون هر یک آرپیجی۲۴هزار تومان برای ما تمام شده است.» فرمانده سپاه نکته مهمی در سخنرانیاش برای رزمندگان داشت، و آن دقت در زدن به هدف بود تا تجهیزات به هدر نرود.
روزی که قرار بود فتحالمبین انجام شود، گردان ما دو آرپیجی زن داشت، هر کدامسهگلوله دریافت کرده بودند،دوماشین نیز از ارتش برای یاری آنها آمده بود و یک موشکانداز تاو، مجموعاًچهارگلوله داشتند و تقریباً همه امکانات همین بود؛ اما تکیه و توکل همه به خدا بود.
امروز که با آن روزها قیاس میشود، میبینیم که موشکهای سپاه قلب ابرقدرتترین کشور را در خاورمیانه یعنی پایگاه عینالاسد به لرزه انداخته است و قدرتهایی که روزی با اشاره آنها جنگ علیه ملتها شروع میشد، امروز تسلیم قدرت جمهوری اسلامی ایران شدهاند. وقتی کاری برای خدا و در جهت حق باشد، خداوند افراد را از کجا به کجا میرساند.
نحوه خریداری موشک استینگر در دوران جنگ تحمیلی
حجتالاسلام حسینیان علاوه بر حضور در عملیاتها، در پشتیبانی جنگ نیز تا آنجا که میتوانست ایفای نقش میکرد. او میگوید: زمانی که دادستان سیستان و بلوچستان بودم، روزی به آقای [محسن] رفیقدوست زنگ زدم و گفتم موشک استینگر نیاز دارید؟ او گفت: یعنی چه؟ گفتم: چند فروند داریم، چند نفر را بفرستید تا اصالت موشک را تصدیق کنند. پس از آن گروهی اعزام شدند و بر درستی آن صحه گذاشتند. ما این موشکها را از یک گروه از برادران افغانی خریده بودیم. وقتی آقای رفیقدوست به تهران رفت، باز هم به او زنگ زدم و گفتم باز هم موشک نیاز دارید؟ گفت چگونه؟ گفتم من تهیه میکنم و تهیه هم کردم.
پس از آن یک سوخو را در جزیره مینو با این موشکها زدیم و پس از مدتی یک هلیکوپتر آمریکایی را با همین موشکها سرنگون کردیم. بلافاصله وزیر دفاع آمریکا در رادیوی آمریکایی اعلام کرد این فاجعه است.
پشتیبانی کشورهای جهان از رژیم بعث عراق
مرحوم حسینیان درباره پشتیبانی کشورهای غربی از رژیم بعث عراق در جنگ علیه ایران میگوید: در دوران جنگ تحمیلی، انواع جنگندهها و تجهیزات جنگی نظیر سوپراتانداردهای فرانسوی به صدام اجاره داده شد و میراژ اف 100 توسط فرانسه به صدام فروحته شد. همچنین اطلاعات آواکسهای امریکا در اختیار ارتش صدام قرار گرفت. تانکهای تی72 و توپخانههای ساخت شوروی در اختیار صدام قرار گرفت و کشورهای اروپایی نظیر آلمان هم علیرغم ادعاهای حقوق بشری مواد اولیه شیمیایی را در اختیار رژیم بعث قرار داد.
آشنایی با حاج قاسم در میانهی جنگ تحمیلی
حجتالاسلام حسینیان در میدان جنگ علیه دشمن بعثی، با شهید حاج قاسم سلیمانی آشنا شد. او درباره این آشنایی میگوید: بنده از سال 1364 از نزدیک با حاج قاسم آشنا شدم. در آن هنگام ایشان فرمانده لشکر ثارالله بودند که قسمتی از نیروهای لشکر، از مردم استان سیستان و بلوچستان تشکیل میشد. در آن زمان بنده هم دادستان انقلاب اسلامی استان سیستان و بلوچستان بودم. به خاطر دارم هرچندگاهی از وسایل مورد نیاز لشکر و اتومبیلهای تویوتا -که از قاچاقچیان ضبط شده بود- برای لشکر میبردم و در اواخر جنگ تحمیلی نیز به عنوان بسیجی از استان به جبهه رفتم.
آن زمان قسمتی از لشکر در سد دز و قسمتی در شلمچه مستقر بود. در این سفرها بود که با سرداری جوان که موهایش در حال سفید شدن بود آشنا شدم. از خصوصیات شخصیتی وی تواضع و شجاعت بود. با بچههای لشکر بسیار راحت بود، رفیق و مهربان؛ با آنها میخوابید و همگی بر سر یک سفره مینشستند؛ همه لشکر هم به او عاشقانه مهر میورزیدند.
روایت حاج قاسم از جنایت منافقین در اسلامآباد
مرحوم حسینیان خاطرات تلخی از جنایت منافقین قبل از عملیات مرصاد دارد. او میگوید: در آخرین سفرم به جنوب که همزمان با عملیات مرصاد بود، چند روزی حاج قاسم غیبت کرد و پس از مدتی حضورش بار دیگر به لشکر نشاط داد. از او پرسیدم: «کجا بودید؟» گفت: «اسلام آباد.» گفتم: «اسلام آباد که در دست منافقین بود؟» گفت: «بله. اطلاعات لازم بود؛ لذا ما خودمان را به اسلامآباد رساندیم.» سپس درباره جنازههایی که به جرم طرفداری از نظام جمهوری اسلامی از زنان و کودکان در آنجا دیده بود و نیز ماجرای حمله منافقین به بیمارستان و کشتار مجروحان جملاتی نقل کرد.
چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر
در خرداد 1361 و بعد از فتح خرمشهر، در داخل کشور زمزمههایی در رابطه با لزوم آتشبس شنیده میشد. با این وجود تصمیم به ادامه جنگ گرفته شد. حجتالاسلام والمسلمین حسینیان درباره عدم پذیرش آتشبس از سوی جمهوری اسلامی ایران پس از فتح خرمشهر میگوید: اگر در آن موقعیت ما آتش بس را میپذیرفتیم، یقینا صدام خودش را مجهزتر میکرد و دوباره حرکتی را [علیه جمهوری اسلامی] آغاز میکرد که دیگر نمیشد او را متوقف کرد. این اطلاعات را باید از سیاستمدارانی که از پشت قضیه اطلاع داشتند گرفت و تبیین کرد.
نگاه انسانی رزمندگان در دفاع مقدس
مرحوم حسینیان میگوید: در سختترین شرایطی که صدام با بمبارانهای شهرها و زدن موشک به شهرهایی مثل دزفول، مردم عادی را به شهادت میرساند، ولی خلبان ایرانی که برای بمباران یک پل در بغداد رفته بود وقتی چند عابر پیاده را بر روی پل دید دور میزد که آنجا خلوت شود و بعد آن پل را بمباران کند.
راجع به یکی از فرماندهانِ یکی از یگانهای دریایی سندی را دیدم که ناوچه عراقی غرق شده و ملوانهای بعثی روی آب افتاده بودند و دریا هم طوفانی بود و نیروی دریایی ما هم هیچ کاری نمیتوانست بکند، آن فرمانده نیروی دریایی تاکید کرده بود که هر طور شده اینها را نجات بدهید.