پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اتفاق دیگری که در اواخر دی ماه بعد از اعلام رسمی آغاز به
کار شورای انقلاب در دلگرمی مردم برای در دست گرفتن سرنوشت افزود، زمزمه خروج شاه
از کشور بود. با این تحولات و تغییرات مهم در سطح سیاسی پیروزی ملت بیش از پیش
محتمل به نظر میرسید و نوید فروپاشی هرچه سریعتر نظام پوسیده شاهنشاهی را میداد.
در این زمینه در کتاب «انقلاب اسلامی در کرمان» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی
منتشر شده آمده است:
بعد از اعلام خروج شاه از کشور مردم به پاخاسته کرمان که از اتفاقات خوش سیاسی
آن روزها به هیجان آمده بودند، در اولین گام برای برچیدن نمادهای طاغوت، اقدام به
سرنگون ساختن مجسمههای شاه و پدرش رضاشاه از میادین کرمان نمودند و سه مجسمه
محمدرضا پهلوی و رضاخان را از سر ستونهای واقع در میادین ژاندارمری(شهدای نیروی انتظامی)، میدان باغملی(چهارراه
ولیعصر) و چهار راه تهماسبآباد(سمّیه) بر چیدند و بر بلندی آن ستونها پرچم اللهاکبر
نصب کردند.
آقای ساوه پایین کشیدن
مجسمهها را یک اقدام از پیش تعیینشده میداند: «با فرار شاه، تغییر فضای کلی در
مملکت شروع شد. بعد از ورود ما، یک شب با قرار قبلی مجسمههای معدودی که در وسط
شهر بود پایین آورده شدند و هر تکه آن را برای نمایش، سر چهارراهی گذاشتند و مردم
برای دیدن آنها در شهر میگشتند.»
محمد پارسا از نحوه پایین کشیدن یکی از مجسمههای شهر کرمان
میگوید: «یک خاطره از پایین کشیدن مجسمه رضاخان در میدان ژاندارمری(شهدای نیروی
انتظامی) که روی ستونی بود به یاد دارم. جوانهای پر جنب و جوش هر روز به یک سمت
شهر میرفتند. یک روز تظاهرات را از باغ ملی به طرف میدان ژاندارمری بردند. ما
همراه تظاهرات به سوی آن میدان رفتیم؛ در همان حال یک کامیون را از قبل آماده کرده
بودند، وقتی جمعیت به میدان ژاندارمری رسید، سیم بکسل و ابزارهای لازم را آماده بود. اول تعدادی از خانمها که با جمعیت بودند، میگفتند: تیر اندازی میکنند و میکشند
فعلاً دست نگه دارید. ولی جوانها توجهی به این حرفها نداشتند، چند جوان پر شور
از ستون بالا رفتند، از آن بالا شروع به اللهاکبر گفتن کردند و بعد هم سیمها را به روی مجسمه انداخته و با
کامیون کشیدند، ولی مجسمه کاملاً از جایش کنده نشد. اما پس از تلاشی دیگر کاملاً
از جایش کنده و به زمین فرو افتاد؛ یادم هست آن مجسمه رضا شاه بود. مجسمه شاه در میدان
باغ ملی بود.»
در آن شرایط که مردم به زدودن آثار طاغوت از سطح شهرها میپرداختند،
در ادارات و سازمانهای که ادامه فعالیت آنها ضرورت داشت و خاتمه دادن به تحصن و
اعتصاب از سوی کارکنان و کارمندان به معنای
همکاری با رژیم و بازگشت به وضعیت پیشین نبود. بسیاری از این ادارات و سازمانها
از پذیرفتن رؤسای انتصابی دولت غیرقانونی بختیار خودداری کرده و مانع از حضور آنان در محل کار شدند و حتی از
به رسمیت شناختن وزرای جدید هم سر باز زدند. چنانکه در 26 دی ماه کارکنان سازمان
منطقهای بهداری و بهزیستی کرمان با انتشار اعلامیهای خطاب به دکتر رزمآرا وزیر جدید این وزارتخانه اعلام کردند: «ما تأکید
میکنیم که هیچگونه عداوت شخصی با شما نداریم لیکن به حکم وظیفه شرعی و به دستور
مرجع عالی قدر جهان تشیع امام خمینی متأسفانه از همکاری با شما معذوریم.»