پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی – دکتر جواد منصوری؛ برای مقدمه باید متذکر شد که اداره امور کشور در زمینههای مختلف درواقع برای تقسیم کار است نه تقسیم مسئولیت. به عبارت دیگر اگر وزارتخانههای متعدد تاسیس شدهاند، برای این است که هرکدام از این وزارتخانهها بخشی از مدیریت کلان کشور را به سرانجام برساند. در راس این وزارتخانهها مدیری است که به نوعی هماهنگ کننده امور با سایر دستگاههاست. بنابراین اشتباه بسیار بزرگ آن است که یک وزارتخانه فکر کند از بقیه مهمتر است یا گمان نماید باید توجه بیشتری به این وزارتخانه شود. یا اینکه باید امتیازات بیشتری دریافت نماید. این یک رویکرد نادرست است و خسران بزرگی برای یک کشور محسوب میشود.
تصور کنید که برای 24 ساعت دستگاههای مربوط به برق، فعالیت خود را محدود کنند و یا نفتکشهای حامل سوخت کار خود را تعطیل کنند؛ آن وقت چه اتفاقی میافتد؟ آیا جز این است که بخشی از امور کشور مختل میشود؟ پس وظایف هر نهاد در جایگاه خود مهم و حیاتی است و بنابراین اگر مدیری در کشور گمان کند که «کار من اصلی است و کار دیگران فرعی» تفکر مخرب و اشتباهی است.
از نظر اعتقادی هم اساسا به هیچ عنوان تفاوت و اختلافی بین افراد، مدیران، اسامی و بین دستگاهها وجود ندارد. همه در مقابل خدا مسئول هستند و باید تکلیف خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. بنابراین اینکه مدیری گمان کند به خاطر حضور در وزارتخانهای که اسمورسمدارتر است و یا بودجه بیشتری دارد، پس برتر است، تفکری غیراعتقادی است.
بنابراین تفکیک بین خدمات نیروهای مسلح، غیر مسلح، وزارتخارجه، دستگاه غیر آموزشی و... یک تفکیک غلط است و از لحاظ ارزشی و اعتقادی هم صحیح نیست. آن شخص که در دستگاه دیپلماسی کشور کار میکند به هیچ عنوان نباید برای خود موقعیتی برتر و با ارزشتر از آن فردی که مثلا در شهرداری کار میکند قائل باشد. هرکسی باید به نحو احسن کارش را انجام دهد و مجموعه این اقدامات است که کشور را میسازد.
واقعیت این است که در دستگاه اجرایی کشور اگر یک دستگاه تضعیف گردد به کل مجموعه ضربه میزند. این نکتهای است که در کشور ما آنچنان که باید و شاید شناخته شده نیست. ما در این کشور مدیری داشتیم که هروقت مستخدمش وارد میشد جلوی پای او میایستاد؛ چراکه معتقد بود آن فرد با یک وزیر تفاوتی ندارد و هر دو انسانند، فقط تقسیم کار صورت گرفته است. اغلب گرفتاریهایی که برخی دچار آن هستند متاسفانه به خاطر عدم توجه به این مسائل قبیل است.
متاسفانه امروز برخی دستگاهها خود را برتر از دیگری میدانند. بهخصوص این موضوع در مورد دو دستگاه خیلی حائز اهمیت است. یکی وزارتخارجه و دیگری وزارت نفت. دیدگاه وزارتخارجه این است که در دنیا همه ما را میشناسند و ما رابط ایران با سایر کشورها هستیم. وزارت نفت هم دیدگاه برتریطلبی دارد. به یاد دارم که یکی از وزرای نفت این جمله را بیان میکرد: «نان ایران را ما میدهیم.»
نکته دیگر که اهمیت دارد این است که افراد برای توجیه عملکردهای خودشان دیگران را تخریب میکنند تا از این طریق موقعیت خود را تثبیت کنند.
پس از این توضیح که البته برای ورود به مبحث اصلی لازم بود، اینک به بحث انتشار فایل صوتی که این روزها خبرساز شده میپردازم. هنوز به طور دقیق روشن نیست چه کسی و به چه دلیلی این فایل را منتشر کرده است. ابهامات زیادی در این باره وجود دارد با این حال محتوای سخنان منتشرشده قابل نقد است. اولین و مهمترین نکته این است که هیچکس انتظار نداشت یک وزیر با تجربیات بالا، نظریات غیرواقعی و غیرمنصفانه در مورد یک مجاهد بزرگ ملی ارائه کند.
اما نکته بااهیمتتر درباره نقش «میدان» بر هموار شدن مسیر «دیپلماسی» است. با نگاهی به تاریخ دفاع مقدس درمییابیم قطعنامه 598 زمانی در شورای امنیت تصویب شد که ما فاو را گرفتیم؛ یعنی تنها آن زمان بود که غرب حاضر شد به ایران امتیاز دهد. تا زمانی که فاو را نگرفته بودیم آنها از موضع دیپلماتیک قصد تضعیف کشور را داشتند.
به خوبی به یاد دارم که در سال 61 بعد از فتح خرمشهر، برای ماموریت به کشورهای فرانسه و مکزیک رفتم. نکته جالب این بود که پیش از فتح خرمشهر مقامات دیپلماتیک فرانسه با ما هیچ قرار ملاقاتی تنظیم نمیکردند اما به محض موفقیت نظامی در خرمشهر ورق برگشت. اینها نکات مهم و البته واضحی است؛ اگر دولتی در میدان نظامی قدرت داشته باشد، در میدان دیپلماسی هم قدرت خواهد داشت؛ در غیر این صورت دیپلماسی موضعی ضعیف خواهد داشت.
در پایان جا دارد اشارهای به زحمات و مجاهدتهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در زمینه اقتدار جمهوری اسلامی کنم. در اوج شکوفایی حاج قاسم بنده از وزارت خارجه بازنشسته شدم وتعاملات اداری با ایشان نداشتم. اما قابل لمس است که بعد از شکست نسبی داعش، القاعده و گروههای تکفیری در منطقه است که آمریکاییها، اسرائیلیها، اروپاییها و سعودیها برای به شهادت رساندن سردار متحد میشوند. تمامی امکانات را به کار میگیرند تا عامل اقتدار جمهوری اسلامی را در منطقه از بین ببرند. این نشاندهنده تاثیر ایشان در اقتدار جمهوری اسلامی ایران است و این نکته بااهمیتی است که باید در تاریخ ثبت شود.