پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ رژیم کودککش صهیونیستی علیرغم اینکه از اعضای سازمان ملل به شمار میرود و خود را تابع سازمانها و کنوانسیونهای بینالمللی و حقوق بشری میداند، شنیعترین جنایات را در حق مردم بیدفاع فلسطین مرتکب شده و ثابت کرده است که به هیچیک از سازمانها، کنوانسیونها و نهادهای بینالمللیِ حقوقِ بشری پایبند نیست.
با این حال، آنچه بسیار غیرانسانی مینماید، رفتار رژیم صهیونیستی با کودکان فلسطینی است. این رژیم در زمان بازداشت و بازجویی از کودکان فلسطینی بهطور منظم، تخطیهای نابخشودنی و روشنی را علیه استانداردهای پذیرفتهشدهی حقوق بشربینالمللی مرتکب میشود. سه اهرم اصلی برای بازجویی از بازداشت شدگان کودک فلسطنیی در اسرائیل مشغول به کار هستند:
شبک (آژانس امنیتی اسرائیل): «شبک» یک سازمان نیمه مستقل درون دستگاه دولتی است که مستقیماً به شخص نخست وزیر گزارش میدهد. «شبک» معمولاً بر بازجوییهایی که توسط دیگر آژانسهای اسرائیلی انجام میشود نظارت میکند، اما در مورد جرایم مهمتر و فعالین سیاسی رأساً اقدام به بازجویی میکند. «شبک» مدام و مداوم از شکنجه استفاده میکند، شکنجهی روحی و شکنجههای دردناک جسمی. وقتی کودکان به جرمی اعتراف میکنند، «شبک» آنها را به پلیس ارجاع میدهد تا اعترافاتشان را آنجا نیز تکرار کنند، اما اگر کودک از این کار امتناع کند برای بازجوییهای بیشتر دوباره به «شبک» بازگردانده میشود.
پلیس: پلیس اسرائیل که تحت مدیریت وزارت امنیت داخلی است، با بخش بزرگی از بازداشت شدگان کودک که با اتهامات کوچکتری روبهرو هستند سر و کار دارد. گرچه افسران پلیس، بازجوییها را انجام میدهند، اما مأموران شبک بر روند بازجویی ها نظارت دارند. در این شرایط شکنجه بسیار شایع است.
اطلاعات ارتش: اطلاعات ارتش اسرائیل که تحت مدیریت وزارت امنیت دفاعی است، به استفاده از روشهای بسیار خشنِ جسمی معروف است، روشهایی چون ضرب و شتم شدید، سوزاندن با آتش سیگار و دیگر شکنجههای دردناک فیزیکی. در جریان این روندها نیز، نیروهای «شبک» مجدداً دخالت دارند. اگر بتوانند از یک کودک اعتراف بگیرند، او را برای تکرار ادعایش به پلیس میفرستند. این کار یک پوشش قانونی برای بازجوییها ایجاد میکند، زیرا دادگاه تنها اعترافاتی را که در حضور افسران پلیس امضا شده باشد قبول میکند. اگر یک کودک از تکرار اعترافاتش در برابر افسران پلیس اجتناب کند، برای بازجوییهای بیشتر دوباره به اطلاعات ارتش برگردانده میشود.
تمام کودکان تقریباً بدون استثنا در معرض یک یا چند مورد از شکنجههای دقیقاً مستند که در ادامه شرح داده خواهد شد قرار گرفتهاند.
ضرب و شتم: پرسنل نظامی اسرائیل و افسران پلیس کودکان را از بدو دستگیری تا زمان ورود به زندان مورد ضرب و شتم در تمام نقاط بدن، بهویژه سر و دستگاه تناسلی، قرار میدهند. این ضرب و شتم ممکن است توسط مشت، کابل، اسلحه، باتون، و حتی تکههای میز و صندلی انجام گیرد. بیشتر موارد استفاده از ضرب و شتم هنگام انتقال زندانی از یا به مراکز بازداشت یا بردن آنها به مکان دیگر، و نیز در طول بازجویی اتفاق میافتد. بیشتر اوقات بازداشت شدگان هنگام کتک خوردن چشمبند به چشم دارند و نمیتوانند چیزی ببینند. تا پیش از فرمان دادگاه عالی اسرائیل در سال 1999 که بعضی از انواع شکنجه را ممنوع کرد، سر زندانیان بزرگسال توسط گونیهای ضخیمی به طور کامل و محکم پوشانده میشد. این کیسهها معمولاً از عرق، استفراغ، ادرار یا مدفوع پوشانده شده بود و برخی از بازداشت شدگان بزرگسال گزارش دادهاند که سربازها کیسه را در قسمت خیس دستشویی پرت کرده و آنها را مجبور میکردند تا کیسه را روی سر خود بکشند. در بسیاری از موارد، همین کارها در مورد بازداشت شدگان کودک نیز صورت گرفته است. از زمان ابلاغ فرمان سال 1999 چشمان بیشتر بازداشت شدگان، با پارچه یا عینکهای مخصوصی بسته میشد که به سبب استحکام آن دور سرشان موجب آزار آنها میشد.
بازجویی دستهجمعی: گاهی اوقات بیش از یک بازجو در بازجویی از کودکان شرکت میکنند تا این حس به کودک القا شود که توسط یک گروه سرباز مسلح یا پلیس محاصره شده است.
ممنوعیت ملاقات با اعضای خانواده: اسرائیل با جلوگیری از ایجاد هرگونه تماس بازداشت شدگان با اعضای خانوادههایشان، کودک را زیر فشار روانی بیشتری قرار میدهد تا احساس انزوای بیشتری به او تزریق شود.
ممنوعیت مشاوره حقوقی: این امر نه تنها به روند ایزوله شدن روانی کودک کمک میکند، بلکه به هیچ شاهدی خارج از سیستم اجازه مشاهدهی بدرفتاریها و نتایج آن را نمیدهد.
محرومیت از غذا و نوشیدنی: غذا و نوشیدنی بسیار کمی به بازداشت شدگان داده میشود، و گاهی هم چیز خوراکی در اختیارشان نمیگذارند. غذای آنها گاهی به شکلی باور نکردنی غیرقابل تشخیص است.
قرار دادن بازداشتی در معرض دمای غیرقابل تحمل: بازداشت شدگان اغلب برای مدتی طولانی در فضای باز قرار میگیرند. گاهی لباسهایشان را هم از تنشان درمیآورند. این نوع شکنجه بهویژه هنگام دستگیریهای دستهجمعی در سال 2002 رایج بود، این دستگیریها در زمانی از سال انجام میگرفت که هوا بسیار سرد و نمناک بود. این بدرفتاری با زندانیان اغلب با دیگر انواع شکنجه، مانند محرومیت از غذا یا ممنوعیت استفاده از سرویس بهداشتی تشدید هم میشد. بازداشتی 35 ساله، «مصطفی عکاوی»، در سال 1992 پس از اینکه در هوای برفی و در فضای آزاد رها شده بود یخ زد و جان باخت. او پیش از مرگ نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفته، سرش را با کیسه پوشانده و از خواب محرومش کرده بودندیک نوع شکنجه مرتبط با این روش، ریختن مداوم آب سرد و داغ روی کودکان در زمان بازجویی است. آب سرد در زمستان، و آب داغ در تابستان مورد استفاده قرار میگیرد.
قرار دادن بازداشتی در معرض موقعیتهای تحقیرآمیز: انداختن آب دهان روی بدن کودکان زندانی، ایجاد تنش فیزیکی شدید برای آنها، مجبور کردنشان به در آوردن لباسها، و فشار آوردن به آنها برای اینکه خدا یا اقوامشان را نفرین کنند، همه و همه از نمونههای همیشگی این نوع از شکنجه هستند.
امضای اجباری اعترافات: کودکان در شرایطی که شکنجههای شدید و وضعیت وحشتآوری را پیشِروی خود میبینند، مجبور به امضای برگه اعترافی میشوند که به زبان عبری نوشته شده است، زبانی که آنرا نمیفهمند. مقامات معمولاً در مورد محتوای حقیقی اعترافات به کودکان دروغ میگویند و یا با دادن وعدهی آزادی در قبال امضای برگه، آنها را به این کار وا میدارند.
انزوا: کودکان معمولاً برای مدتی مدید در سلول های انفرادی به ابعاد دو متر در دو متر، با یک پنجره یا هواکش بسیار کوچک حبس میشوند. دستشویی «رو بازی» که داخل سلول وجود دارد بوی زننده ای میپراکند. کودک هنگامی که در این سلول محبوس است امکان برقراری ارتباط با هیچکس را ندارد. معمولاً کف سلول خیس است، یا آب فاضلاب از کف سلول عبور میکند. سلول ممکن است یا کاملاً تاریک باشد، یا به شدت روشن.
عدم دسترسی به سرویس بهداشتی: بارها پیش می آید که استفاده از سرویس بهداشتی برای بازداشت شدگان ممنوع میشود و آنها مجبورند کارشان را در مقابل دیگر زندانیان و در حالیکه لباس کامل به تن دارند انجام دهند. گاهی نیز مدت زمان مجاز برای استفاده از سرویس های بهداشتی محدود میشود. بازداشت شدگان با دیدن این محدودیتها، و این نکته که حتی کارکردهای جسمیشان نیز اسیر دست پلیس یا ارتش اسرائیل است، دچار یک حس ناتوانی میشوند.
شکنجه با استفاده از وضعیت قرارگیری جسمی فرد بازداشتی (شبح): این نوع مشخصاً خشن و بی رحمانه شکنجه، از راه وادار کردن بازداشتی به قرار گرفتن در موقعیتهای فیزیکی سخت و عذابآور برای مدتهای طولانی انجام میگیرد. این حالتهای شکنجه ممکن است بستن دست بازداشتی به یک صندلی یا لوله در حالتی دردناک باشد، یا مجبور کردن او به ایستادن برای مدتی طولانی روی نوک انگشتان، یا حتی ساعتها مقابل دیوار ایستادن. هیچ راه فراری از این درد و عذاب نیست، زیرا شکنجه گر، «شبه»، رد بسیار کمی بر اثر شکنجه روی بدن بازداشتی باقی میگذارد.
فشار برای همکاری با سرویسهای امنیتی اسرائیل: مقامات اسرائیلی برای واداشتن کودکان به همکاری با سازمانهای امنیتی، اغلب آنها را به اقدامات تنبیهی و کیفری بیشتر تهدید میکردند، یا به سلولهایی منتقلشان میکردند که «همکاران سازمانهای امنیتی» در آن حضور دارند، تا آنها برای همکاری روی کودک فشار وارد آورند.
لرزاندن: این شکنجه با لرزاندن کودک تا سر حد از هوش رفتن او انجام میگیرد. این شکل مشخصاً خطرناک شکنجه میتواند موجب مرگ شود. این کار بهظاهر قرار بود با حکم دادگاه عالی در سپتامبر 1999 غیرقانونی شود، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد از این شکنجه همچنان علیه بعضی از بزرگسالان استفاده میشود، و در گذشته نیز علیه کودکان کاربرد داشته است.
محرومیت از خواب: سربازها یا نیروهای پلیس با بیدار کردن مداوم کودکان، پخش موسیقی با صدای بسیار بلند در سلولهایشان، یا قرار دادن نوری قوی در سلول، به کودکان بازداشتی اجازهی خوابیدن نمیدهند. این نوع شکنجه از لحاظ جسمی و روانی خرد کننده است.
تهدیدها: سربازان، کودکان را با محکومیتهای طولانی مدت زندان تهدید میکنند، آنها را با تهدید به زندانی کردن اعضای خانوادهشان، تخریب خانه، تجاوز به خود یا به اقوامشان وحشتزده میکنند.
در مصاحبههای یکی از اعضای بخش فلسطینی سازمان جهانی دفاع از کودکان با 50 کودک که طی سال های 1999 -2000 دستگیر شده و در بازداشت اسرائیلیها بودند، همهی کودکان اعلام کردند که در طول بازداشت به شکلی در معرض نوعی از شکنجه قرار گرفتهاند. نیمی از آنها یا جای زخمهای دوران بازداشت و شکنجههایشان را هنوز با خود داشتند، یا زخمی شدن بدن در زمان شکنجه را گزارش کردهاند. تقریباً دستها و چشمان همهی آنها در زمان دستگیری و بازجویی بسته بوده است. مطالعات انجام شده دیگر نیز این آمار را تایید میکنند. «بتسلم» چند سال پیش از آغاز انتفاضه تخمین میزد که 85 درصد از تمام بازداشت شدگان فلسطینی در طول زمان اسارتشان مورد شکنجه قرار میگیرند. یک سری مصاحبههای مفصل که در سال 1994 با 60 زندانی آزاد شده در منطقه «بتلهم» انجام شد، نشان داد که 85 درصد از آنها در زمان بازجویی مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
این نوع رفتار و فشار برای این هدف طراحی شده است که کودک را چنان مرعوب و وحشتزده سازد که در نهایت به جرایمی که شاید اصلاً مرتکب آنها نشده اعتراف کند. در طول این روند، کودکان تنها هستند، هیچ تماسی با دنیای بیرون ندارند، سربازهای تا دندان مسلح اسرائیلی، نیروهای پلیس، یا ماموران «شبک» آنها را در محیطی کاملاً بیگانه مورد بازجویی قرار میدهند. روشهایی که علیه آنها انجام میشود، آسیبپذیری آنها در این شرایط را پایهی حملهی خود قرار میدهد و طوری طراحی و محاسبه شده است که کودک از لحاظ جسمی تحلیل رفته و ترس و وحشت بر او غلبه کند.
الگوی بدرفتاریها و شکنجههایی که توسط شاخههای مختلف دولت اسرائیل انجام شده، به وضوح و تا حد بسیار زیادی در تمام شهادتهایی که سازمانهای حقوق بشر بینالمللی، اسرائیلی یا فلسطینی از بازداشت شدگان سابق تهیه کردهاند یکسان و همانند است. در این الگوی بدرفتاری اسرائیلی، روشهای خشن شکنجه در کنار تاکتیکهایی که برای وارد آوردن فشار روانی و استرس به بازداشتی طراحی شدهاند وجود دارد. هر یک از اقداماتی که علیه بازداشت شدگان انجام میگیرد، تکهای از یک پازل بزرگتر در راستای ایجاد رعب و وحشت در بازداشتی است. اگر همهی این اقدامات را جدا از یکدیگر نگاه کنیم، برخی کارهای مشخص احتمالاًبههیچرو شکنجه به نظر نخواهد آمد. اما وقتی همهی آنها در مجموعهی کاملشان، و در کنار هم انجام گیرند، و به تحلیل رفتن جسمی و روانی کودک منجر شوند، میبینیم که با یک شکنجهی تمام و کمال روبهرو هستیم.
شکنجههایی را که کودکان فلسطینی متحمل میشوند باید در چارچوب شکنجههای دولتی در نظر گرفت. انجام این روشهای شکنجه، یک تصمیم آگاهانه از سوی دولت اسرائیل است، تصمیمی که در راستای استراتژی کلی آنها برای تضعیف هرگونه مقاومت حقیقی یا بالقوه در مقابل اشغالگری اتخاذ شده است. این روشها، فرد فردِ فلسطینیان را به صورت مجزا هدف قرار نمیدهند، بلکه تمامیت جامعه فلسطین را مد نظر دارند.
منبع: کاترین کوک، کودکی به تاراج رفته (سیاستهای رژیم صهیونیستی برای حبس کودکان فلسطینی)، مترجم: صائب کریمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.