پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یكی از گروههای مسلح مذهبی ارومیه گروه موسوم به چهارده معصوم ارومیه بود كه به اختصار به گروه «14م» معروف بود. در 1351ش یك تشكل مذهبی با عنوان هیئت منتظرین بقیةالله الاعظم ویژهی جوانان با مدیریت نصرالله اسداللهی از انقلابیون ارومیه جهت تدریس دروس دینی تأسیس شد. تدریس روخوانی، تجوید و تفسیر ساده و روان قرآن به جوانان و نوجوانان و نیز شناساندن نحلهها و فرقههای متعدد مذهبی و التقاطی به جوانان و نوجوانان با زبانی ساده، از جمله اهداف اصلی این تشكل مذهبی بود. فعالیتهای این تشكُّل از چشم مأموران رژیم پنهان نماند و آنان با انحای مختلف درصدد جلوگیری از برگزاری این جلسات برمیآمدند.
با توجه به اینكه آگاهیدادن به جوانان از ماهیت فعالیتهای اینگونه هیئتها بود، باعث حساسیت بیشتر ساواك میشد. به این خاطر بارها نصرالله اسداللهی مسئول هیئت مزبور به ساواك احضار و مورد بازجویی قرار میگرفت و در نهایت از او تعهد گرفته شد كه محدودهی فعالیتهای این گروه، تدریس قرآن باشد. پس از آن، این هیئت به تدریس قرآن اهتمام میورزید و جهت آمادهسازی نوجوانان و جوانان، آنان را به اردوهای گروهی و گردشهای دستهجمعی اعزام میكرد و با این شیوه در صدد تعمیق اندیشههای قرآنی بین جوانان و نوجوانان برمیآمد. برگزاری جشنهای نیمه شعبان، عید قربان، عید غدیر خم و... از دیگر فعالیتهای این هیئت بود كه خود نوجوانان در برگزاری آن نقش زیادی داشتند.
چرا 14م؟
به دنبال تغییر مواضع ایدئولوژیك سازمان مجاهدین خلق به عنوان یكی از گروههای مذهبی مسلح، پر كردن خلأ ناشی از غلتیدن این نیروها در دامن كمونیسم ضروری مینمود. هیئت منتظرین حضرت بقیةالله ارومیه هم به دنبال احساس این خلأ دست به اقداماتی زد و با الگوگیری از رهنمودهای امام خمینی و آیتالله طالقانی، در 14 فروردین 1355ش تشكیل گروهی موسوم به گروه 14م را اعلام كرد. علت اطلاق عنوان گروه چهارده معصوم این بود كه این گروه، فعالیتهای خود را با الگوگیری از آموزههای اهل بیت آغاز كردند، ولی به علت اینكه نام نامی ائمه خدشهدار نگردد و نیز ساواك نتواند در آن نفوذ نماید، عنوان آن را بهصورت مستعار گروه 14 م موسوم كردند.
نصرالله اسداللهی که بود؟
تشكیلدهندهی اصلی این گروه نصرالله اسداللهی ارومیه بود. وی تحصیلات خود را تا دیپلم متوسطه ادامه داده و پس از آن به صورت آزاد به مطالعهی مذهبی روی آورده بود و سالها در تهران و ارومیه در پای صحبتها و سخنرانیهای روحانیون برجستهای چون آیتالله طالقانی و... نشسته بود. او فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی خود را از آغاز نهضت اسلامی امام خمینی (ره) آغاز کرد و هنگام اشتغال به کار در پاکدیس ارومیه، اعتراضهایی را نسبت به نیروهای خارجی آن کارخانه ابراز داشت و به این خاطر از آن کارخانه اخراج شد. پس از آن به تدریس قرآن اهتمام میورزید تا اینکه هیئت بقیةالله الاعظم را در این راستا تشکیل داد و چنانكه گفته شد، سپس گروه چهارده معصوم را بنیان نهاد.
اعضای اصلی
اعضای شورای مركزی آن گروه عبارت بودند از آقایان: پنجعلی چراغی، محمد مشهدی، شهید مهدی امینی، علیرضا ارسلانلو، محمد ارسلانلو، فخرعلی نیكبخت و شهید بهروز قربانی. علاوه بر آن، از آقایان ناصر علیزاده و شهید نادر علیزاده، شهید بابا ساعی، شهید محمد خمسهلویی، مسلم نصیرپور، حسن ابروفراخ، نورعسگر جلیلپور، رحمان حسنزاده، محمدعلی قمرلو، بیژن ثریای منیر، جمشید صادقی، اسماعیل مسعودی و... از اعضای گروه چهارده معصوم نام برده میشود.
اساسنامهی گروه 14م ارومیه در 14 بند و 4 تبصره در تاریخ 5/4/1355 به تصویب اعضای گروه رسید.
کلاسهای آموزشی
در جلسات آن هیئت كه ابتدا در روزهای پنجشنبه تشكیل میشد، آیاتی از قرآن توسط آقای اسداللهی تفسیر میشد و سپس داستانهای اسلامی چون زندگی میثم تمار و شخصیتهای حماسی اسلامی خوانده و بررسی میشد، ولی بیشترین اقدام هیئت مزبور، آموزش نظامی بود.
اسماعیل مسعودی از اعضای اولیهی گروه مزبور، اولین جلسهی آموزش را اینگونه بیان میكند: «یكی از آموزشها، آموزش اسلحه بود. اولین روز آموزش اسلحه در منزل ما برگزار شد. ما مستأجر بودیم و خانه مال خود ما نبود و این كار را سختتر میكرد؛ به خصوص كه ما همسایهها را به خوبی نمیشناختیم... افراد به مرور آمدند كه البته همه مورد وثوق بودند... دیدم كه آقای اسداللهی آمد. خودم رفتم و در را باز كردم. دیدم خانمش نیز آمد تو. او گونی را زیر چادرش زده بود و در داخل آن گونی اسلحهها را گذاشته بود. اسلحهی كلاشینكف را اولین بار من در آن گونی دیدم و واقعاً ترسیدم اینكه زنی چنین شجاعانه سلاح حمل میكند...».
آنان در روزهای تعطیل و نیز روزهای خاص دیگر به كوه و یا صحرا میرفتند و به تمرین تیراندازی و آموزش سلاح میپرداختند و در كنار آن به هنرهای رزمی هم اهتمام جدی داشتند. اغلب تمرینات نظامی آنان در كوههای پشت روستای قصریك در 20 كیلومتری غرب ارومیه كه بهصورت كوههای كاسهای بود انجام میشد.این كوهها از هر طرف روستای مزبور را محاصره كرده بودند و به این خاطر صدای تیراندازی به بیرون از آن دره نمیرسید.
علاوه بر آن، آن منطقه صعبالعبور بود و امكان دسترسی به آنجا را عملاً غیرممكن میساخت. در مدخل این دره چشمهای بود كه اعضا نماز صبح را در كنار آن چشمه اقامه میكردند و سپس با شروع به كار روستاییان، كه یكی از موانع طبیعی رسیدن صدای تیراندازی به بیرون از دره بود، تمرین تیراندازی شروع میشد.
تامین سلاح برای مبارزان داخلی
از جمله اقدامات مسلحانه این گروه میتوان به اقدام به خرید سلاح از طریق مرز تركیه و یا از منابع داخلی (كردها) و ارسال آنها به برخی از مبارزان و فعالان انقلابی دیگر شهرها اشاره كرد. این گروه در 1357 فعالانه در صحنه بود و در كنار تكثیر و توزیع اعلامیهها و بیانیههای امام و روحانیت مبارز، به صورت نیروهای گشت انقلابیون عمل میكردند.
ماجرای هیئت نگارش!
یکی از اقدامات این گروه، تشکیل هیئتی موسوم به «هیئت نگارش» بود. این هیئت، که متشکل از تعدادی از اعضای گروه بود، وظیفه داشتند تا افراد فاسد و منحرف را شناسایی و به ارشاد آنان بپردازند. آنان در مرحلهی اول، فرد مورد نظر را شناسایی میکردند و سپس با توجه به نوع انحرافش، نامهای خطاب به او در هیئت نگارش نوشته و سپس به آدرس او ارسال میشد. آنان پس از ارسال نامه رفتار آن فرد را زیر نظر میگرفتند و در صورت تأثیر نامه، که با مشی اعتقادی و کاملاً علمی نوشته میشد، به تغذیهی فکری ـ عقیدتی او ادامه میدادند و در صورت عدم تأثیر، بر نگارش نامههای مستندتر از پیش اقدام میکردند و در صورتی که آن نیز تأثیر نمیگذاشت، حضوراً با او صحبت و وی را متوجه اشتباه خود میکردند. البته آنان از به کار بردن قوهی قهریه و زور در این کار خودداری كرده و حتیالامکان سعی میکردند تا فرد را با شیوهی تبشیر، از مناهی نجات دهند.
نصرالله اسداللهی بنیانگذار این هیئت تأکید میکند که تنها در یک مورد، مجبور به استفاده از زور شد و فرد مورد نظر که به تکرار گناه خود اصرار میورزید مجبور به تهدید عملی شد که البته تأثیرگذار بود. او دربارهی افراد مورد شناسایی افراد منحرف میگوید: «در یک مورد، خانمی بود که به گناه خود اصرار میورزید. ما با استفاده از نامهنگاریهایی که با او کردیم و چون او را مشتاقتر دیدیم، آن را ادامه دادیم. وی در اثر این نامهها، به یکی از مبلّغین تبدیل شد و در این راستا به همکاری با ما پرداخت. در مورد دیگر، یکی از کارمندان خارجی کارخانهی پاکدیس ارومیه با بانوان کارمند آن کارخانه رابطهی نامشروعی داشت که ما از طریق نامه به او تذکر دادیم و در نهایت پس از چندین نامه موفق شدیم تا او را از ادامهی این کارها، بازداریم. در مورد دیگر، پزشکی بود که به فساد اخلاقی متهم بود و ما او را شناسایی و شروع به تقویت اعتقادی او کردیم که تأثیرگذار بود. همچنین افرادی را میدیدیم تحت تأثیر تبلیغات بهائیت بودند. آنها را شناسایی میکردیم و از لحاظ اعتقادی با آنها کار میکردیم و از غلتیدن آنان در دامن الحاد جلوگیری میکردیم. همهی این اقدامات مخفیانه بود و جز تنی چند اعضای هیئت نگارش که نوشتن نامه و یا تهیهی مستندات نامه را برعهده داشتند، هیچ کس دیگری از این کار ما مطلع نبود...».
اقدام این هیئت در آن روزها در ارومیه تأثیرگذار بود و ابتکاری نو بود که براساس یکی از آموزههای دینی امربهمعروف و نهی از منکر صورت میگرفت.
از کارآفرینی تا مبارزه با ضدانقلاب
این گروه البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نقش پررنگی در تحولات سیاسی منطقه داشت، به خصوص در بحرانهای سیاسی ـ نظامی پیشآمده نقش فعالی را ایفا كرد؛ بهطوریکه رهبر این گروه بهعنوان مددكار مسئولان به ایفای وظیفه میپرداخت. دكتر جمشید حقگو استاندار ارومیه در سالهای 1358-1359 در این باره میگوید: «نصرالله اسداللهی، فرمانده گروه مسلح 14م بود و مورد حمایت و تأیید كامل مرحوم دكتر چمران بود. نامبرده از بدو ورود من به استانداری، به دور از گرایشهای خطی، همكاری بسیار صمیمانهای با استانداری داشت و همكاران او نیز اغلب بچههای بسیار شایسته و باایمان، بااخلاص و انقلابی بودند؛ از جملهی آنها آقای عرب نجفی است كه مدتی معاون فرماندار ارومیه بود. این گروه همگام با دكتر چمران خدمات ارزندهای در منطقه انجام دادند و با الهام از تعلیمات و اندیشههای آن شهید بزرگوار در امور خیریه و انساندوستانه و فرهنگی نیز پیشقدم بودند. از جمله تشكیل گروه توحیدی انفاق برای حمایت از نیازمندان و سالخوردگان بیپناه و تأسیس كارگاههـای قالیبافی برای زنان و دختران بیسرپرست و تأمین آب و غذا و لباس مناطقِ محروم ارومیه بود. در این رابطه «خانم شهربانو امانی»، كه دو دورهی قبل نـمـایندهی مجلس شورای اسلامی از شهر ارومیه بود، از جمله فعالان زبدهی آن گروه بود.
در ختم غائلهی نقده نیز این گروه با تعداد بـسیار اندكی، بسیاری از مسلحین را از شهر فراری دادند. همچنین در جریان درگیریهای سِرو هم آقای اسداللهی همكاری و هماهنگی رئیس ایل هركی آقای كرم هناره (مسقر در ناحیهی سرو) را جلب کرد، به نحوی كه حزب خبردار نشود. گروهان ژاندارمری با تمام تجهیزات سنگین از مرز عبور كند و وارد خاك تركیه شود؛ و همانوقت از همانجا با استانداری هماهنگی میكند و خبر این همكاری ارزشمند حاج كرم هناره را به استانداری میدهد. بعدها این گروه با نظر دكتر چمران در سپاه ارومیه ادغام گردید و لوازم و تجهیزات آن همه در اختیار سپاه قرار گرفت».
منبع: کتاب انقلاب اسلامی در ارومیه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی