پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سفارت انگلیس در ایران طی گزارشهایی به دولت متبوع خود، به معرفی شخصیتهای سیاسی ایران میپرداخت. آنچه در پی میآید، گزارش سفارت انگلیس، درباره دکتر محمد مصدق و سپهبد فضلالله زاهدی است. قرار گرفتن نام این دو در کنار هم، یادآور یک رخداد تلخ در تاریخ معاصر ایران است: کودتای 28 مرداد 1332.
گزارشی که در زیر میخوانید به تاریخ 12 آوریل 1937 میلادی (فروردین 1316) تنظیم شده است.
در مقدمه این گزارش آمده است:
«ایران
محرمانه
بخش 4
12 آوریل 1973
آز آقای سیمو به آقای ایدن
عالیجناب
عطف به گزارش 28 مه 1935 سر جان سیمون افتخار دارم نسخه بازبینی شده گزارش مربوط به شخصیتهای ایرانی را تقدیم دارم. دبیر شرقی این سفارتخانه نقش مهمی در تهیه این گزارش ایفا کرده است. ملاحظه خواهید کرد که گزارش مربوط به شخصیتهای ایرانی به صورت گسترده مورد بازنگری قرار گرفته است به گونهای که تعداد شخصیتهای آن از 70 به 208 نفر افزایش یافته است. برای تهیه این گزارش تلاش زیادی صورت گرفته است. به گمان من باید به آقای ترات به خاطر تدوین این گزارش که اطلاعات گستردهای درباره شخصیتهای ایرانی ارائه میدهد تبریک گفت. وی در خلال دوره مسئولیتش به عنوان دبیر شرقی کمک های ارزشمندی به این سفارتخانه ارائه کرده است.»
جمعبندی تحلیلی سفارت انگلیس درباره شخصیت فضل الله زاهدی و محمد مصدق را در ادامه می خوانید.
دکتر محمد مصدق (مصدق السلطنه)
در حدود 1885 زاده شد. خواهرزاده فرمانفرما بود. در پاریس در رشته حقوق تحصیل کرد و یک حقوقدان است. در 1920 استاندار فارس شد. در ژوئیه 1920 به مدت چهار ماه وزیر دادگستری بود. در ژوئن 1921 وزیر دارایی شد و اصلاحاتی در این وزارتخانه انجام داد. با اصلاحات خود در خلال دوره 6 ماهه مسئولیت در این وزارتخانه، خوب و بد را از بین برد؛ به گونهای که در پایان وضعیت وزارت دارایی به مراتب بدتر از گذشته شد. به این ترتیب، وی نشان داد که قادر به انجام اصلاحات نیست.
در 1922 استاندار آذربایجان شد. در 1923 برای یک دوره چهار ماهه وزیر خارجه شد. نماینده تهران در مجالس چهارم، پنجم و ششم شد. به علت مخالفتهایش با دولت در مجلس ششم، تلاشهایی برای جلوگیری از ورود دوباره وی به مجلس صورت گرفت. فردی عوام فریب و حرّاف است. زبان فرانسه را به خوبی تکلم میکند. در حال حاضر در تهران دوران بازنشستگیاش را می گذراند.
فضل الله زاهدی (بصیر دیوان)
در حدود 1883 در همدان زاده شد. پدرش سالها مسئولیت اداره املاک ناصرالملک را در همدان بر عهده داشت. به جنبش مشروطیت پیوست و زخمی شد. به قزاقها پیوست و به این ترتیب، با رضاخان آشنا شد. وی تحت نظر رضاخان خدمت کرد. در 1921 به درجه تیمساری رسید. در 1922 فرماندهی نیروها را در شیراز بر عهده گرفت. در 1924 فرماندهی نیروهای اعزامی به خوزستان را بر عهده گرفت و به بازداشت شیخ محمره در سال 1925 کمک کرد. در 1926 به رشت منتقل شد و در آنجا فرماندهی تیپ مستقل شمال را عهدهدار شد. در دسامبر 1928 به تهران فراخوانده شد. در 1929 فرمانده گارد جادهای شد. در 1929 به علت کوتاهی در انجام وظیفه بازداشت و خلع درجه شد. مدت کوتاهی بعد عفو شد و درجاتش به وی بازگردانده شد. در 1931 رئیس پلیس شد. به علت فرار شماری از زندانیان از زندان، وی بعد از چند ماه از این سمت کنار گذاشته شد. در 1931 از ارتش اخراج شد. به تجارت روی آورد و سهامدار شرکت «کازادما»، نماینده شرکت فورد شد. در 1932 بار دیگر درجه تیمساری به وی بازگردانده شد. در 1935 عضو هیئت بازرگانی اعزامی به شوروی شد. بعد از آن از اروپای مرکزی دیدن کرد.
بیش از آن که یک نظامی باشد یک سیاستمدار است. در خوزستان پول زیادی به جیب زد. از آنجا که فرد سخاوتمندی است، در نزد نیروهای تحت امرش محبوبیت داشت. در 1927 با دختر حسین پیرنیا (موتمن الملک) ازدواج کرد.
منبع: یادداشتهای سیاسی ایران؛ جلد 10 (بخش دوم)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 768 و 812