پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ماه محرم 1383 مصادف با خرداد ماه 1342 بود. رژیم پهلوی تدابیر بسیاری را برای کنترل مجالس و محافل و مراسم مذهبی انجام داد، از قبیل ممنوع المنبر کردن تعدادی از روحانیون، تهدید یا تعیین شرایطی برای سخنرانی و...، اما هیچ یک از این محدودیتها نهصت را از تکاپو و حرکت باز نداشت و هر روز بر تلاش مبارزین میافزود.
در شهر کرمان هستههای مبارزه شکل گرفته بود. یاران امام تمامی تلاش خود را برای رساندن پیامهای ایشان به گوش مردم به کار میبردند. مبارزات اسلامی مردم ایران در سال 42 با سخنرانی انقلابی حضرت امام در روز عاشورا و سپس قیام خونین 15 خرداد که در اعتراض به دستگیری ایشان صورت گرفت، تشدید شد.
شیخ محمدمهدی موحدی کرمانی در خاطرات خود راجع به واقعه دستگیری امام خمینی و دو تن دیگر از آیات عظام آقایان محلاتی و قمی و بازتاب آن در شهر کرمان می گوید:«من در مسجد جامع شب های ماه محرم منبر میرفتم. برنامه این بود در اول محرم مرحوم آیت الله صالحی دههی اول خودشان منبر میرفتند و دههی دوم من منبر میرفتم. شب سوم و چهارم منبر بود که من میخواستم از در مسجد بیایم داخل که دو نفر از دوستان آمدند و به من گفتند که این سه نفر آیتالله خمینی، آیتالله محلاتی و آیتالله قمی را دستگیر کردند.
من خیلی ناراحت شدم و احساس وظیفه کردم. برای اولین مرتبه من شب رفتم بالای منبر و درباره امام (ره) صحبت کردم که اکثر کرمانیها هنوز اسم امام را هم نشنیده بودند و نمیشناختند. من سخنرانی داغی کردم. به دولت اعتراض کردم و حتی دولت را هم تهدید کردم و گفتم: اگر یک مو از سر آیتالله خمینی کم شود، دولت باید خسارت زیادی را تحمل کند. در حین صحبت کردن من بود که رئیس شهربانی و یک عدهای از افسران شهربانی و یک عده پاسبان داخل مسجد ریختند. آن روز هم رئیس شهربانی برای خودش یک عنوانی داشت. او و پاسبانهایش خیلی کارها میکردند.
درهرحال من حرفهایم را زدم و وقتی از منبر پایین آمدم، دوستان اطراف من را گرفتند که صدمهای از اینها به من نرسد و من را در یک خانهای بردند. دیگر من فردا شب نتوانستم منبر بروم. به آقای حجتی پیغام دادم و گفتم:آقا این رشته باید ادامه پیدا کند، شما فردا شب به مسجد جامع بروید. ایشان هم در آنجا منبر رفتند. به هرحال بعد از این من را یک تبعید نیمه اجباری کردند و از کرمان به یکی از دهات اطراف فرستادند. چند وقتی آنجا بودم».
***چاپ پنج هزار نسخه اعلامیههای امام در کرمان***
حجتالاسلام حجتی درباره قیام 15 خرداد و بازتاب آن در شهر کرمان میگوید: «به خاطر میآورم که مرحوم حجتالاسلام آقای شیخ عباس حسنی، از قم آمده بود و در جلسهای که با طلاب داشت، شرح ماجرای قم و مدرسهی فیضیه را گفت. اولین کاری که ما کردیم چاپ اعلامیهها در پنج هزار نسخه بود و جالب اینکه آن وقتها دستگاه رژیم در کرمان برای درک اوضاع بسیار آماده بود و احساس هم نمیشد که مسئلهای وجود داشته باشد. تکثیر این اعلامیهها در چاپخانه کرمان بسیار به راحتی انجام گرفت. ما اعلامیهها را بین مردم پخش کردیم. این اعلامیه ها شهر کرمان را منقلب کرد، چون این طرز صحبت کردن در برابر شاه سابقه نداشت. بازگویی فاجعه فیضیه و عمامه روحانیون را از سر برداشتن و چماق کشیدن مأمورین، مردم را بسیار منقلب کرد، حتی من به مسجد جامع رفتم و فاجعه فیضیه را در مسجد برای مردم شرح دادم. صدای شیون و گریه بود که از زن و مرد بلند میشد».
با وجود دستگیری امام خمینی و سرکوب خونین قیام در روز 15 خرداد، حرکت اعتراض آمیز مردم متوقف نشد؛ بلکه ابتدا علمای اعلام و روحانیون برجسته کرمان و دیگر نقاط کشور با صدور اعلامیه و تلگراف و نامه پشتیبانی و حمایت خود را از امام خمینی اعلام کردند، سپس با مراسم ترحیم و بزرگداشت شهدای 15 خرداد این روند ادامه یافت. اصناف و کسبه قصد تعطیلی بازار و مغازهها را داشتند که با تهدید ساواک و دستگاه امنیتی رژیم، مجبور به بازکردن مغازههای خود شدند، اما علیرغم هشدارهای مأموران، مجلس ترحیم و بزرگ داشت شهدای روز 15خرداد باشکوه برگزار شد.
***گزارش ساواک از در خواست علمای کرمان برای آزادی امام خمینی***
این نکته از گزارش ساواک که انعکاس آن در بخش اسناد آورده شده، راجع به این واقعه کاملاً مشهود است: «روز 19خرداد 42 در اثر تذکرات مأمورین انتظامی زعمای بازار از تعطیل منصرف و مغازهها و دکاکین باز شده و نسبت به تشکیل مجلس فاتحه نیز از انعقاد آن جلوگیری شده است. ساعت19:50روز مزبور، سیداحمد مهدوی معروف به فخر به منبر رفته و اظهار داشته جامعه روحانی کرمان با نهایت نظم و آرامش و رعایت مقررات و قوانین مستدعیات خود را اظهار و از رؤسا و مقامات عالی انتظامی تقاضا دارند آنها را به سمع اولیا امور برسانند، سپس اضافه نموده، همان طوری که هیئت دولت حافظ منافع سیاسی و اجتماعی ملت هستند، مقامات روحانی هم پاسدار دین و مبانی مذهبی و آیتالله خمینی استاد مسلم در علوم معقول و فلسفه بوده و چنین شخصی چگونه ممکن است آلت اجرای مقاصد دیکتاتوری غرب شود و به خلاف منافع ملی اقدام نماید. در خاتمه اظهار داشته همان طوری که چندی قبلی دولت با صدور یک تصویب نامه مربوط به طرز تخلف نمایندگان انجمن های ایالتی و ولایتی را منسوخ و موضوع سوگند به کتاب آسمانی را به جای قرآن از بین برد و موجبات رضایت مقامات روحانی را فراهم ساختند، با آزادی آیتالله خمینی همه ی روحانیون را از خود،راضی ور مسرورر نمایند.»
*منبع: کتاب" انقلاب اسلامی در کرمان" مرکز اسناد انقلاب اسلامی