نام کتاب:
روابط ایران و آمریكا از پیروزی انقلاب اسلامی تا تسخیر لانهی جاسوسی
موضوع : کتاب
زیرگروه موضوع: جمهوری اسلامی ایران
تاریخ انتشار: ۱۳۸۸
چاپ جاری: ۱۵۰۰
قیمت: ۲۵۰۰ ریال
شمارگان: ۱۵۰۰
تعداد صفحات: ۲۶۰
قطع: وزیری
شابک: ۱-۳۵۲-۴۱۹-۹۶۴-۹۷۸
وضعیت: ناموجود
معرفی اجمالی: اگر بخواهیم به پیشینهی روابط ایران و آمریكا نظری اجمالی
بیفكنیم، به طوركلی آغاز روابط این دو كشور به اوایل قرن نوزدهم میلادی
برمیگردد. در این برههی زمانی و حتی جنگ جهانی دوم، نوع روابط عمدتاً
روابط مذهبی و فرهنگی و بعدها تا حدودی اقتصادی است. اساساً تا سال 1941
م/1320 ش مقامات آمریكایی به علل مختلف از جمله تأثیر «دكترین مونروئه»
تمایل چندانی به حضور كشورشان در ایران نداشتند، اما از اواسط 1320 به دلیل
ارزیابی جدید از وضعیت مالی و موقعیت استراتژیك ایران، دولت آمریكا نفوذ
خود را در ایران بیشتر كرد و برای تقویت موقعیت خود در این كشور روشهای
مختلفی را بهكار برد كه مهمترین آن كودتای 28 مرداد 1332 میباشد.از
این تاریخ به بعد، نفوذ گستردهی آمریكا در ایران شروع شد و تا انقلاب
اسلامی تداوم یافت. به طورخلاصه روابط دو كشور در دههی1340 به صورت روابط
دستنشاندگی و در دههی 1350 به صورت تحكیم و وابستگی است و به طور كلی طی
این مدت ایران به دستنشاندهی نظامی و سیاسی آمریكا مبدل شد.موضعگیری
ایالات متحده نسبت به ایران در دوران تحولات انقلابی، از جمله مهمترین
تحولات روابط خارجی دو كشور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میگردد.
به طوركلی در دوران تحولات انقلابی ایران، سیاست آمریكا حمایت همهجانبه
از محمدرضا شاه بود، اما زمانی كه امریكا متوجه گردید نمیتواند شاه را بر
اریكهی قدرت نگهدارد، در پی خروج شاه در 26 دی 1357، تمام سعی خود را
بهكار برد تا به هر نحو ممكن ایران را در اردوگاه غرب نگهدارد و از سقوط
آن به دامان شوروی و روی كار آمدن یك رژیم اسلامی ـ به زعم خود ـ جلوگیری
كند.تصویری كه برخی از زمامداران آمریكایی از حكومت بعدی ایران در نظر
داشتند، غیر از آن بود كه بعدها در ایران استقرار یافت. آنان بر این باور
بودند كه یك حكومت ملی از عناصر لیبرال و وابسته به جبههی ملی سابق، زمام
امور را در دست گرفته و منافع غرب و آمریكا در شكل محدودتری تأمین خواهد
شد، لذا با سقوط رژیم محمدرضاشاه در 22 بهمن 1357 و روی كار آمدن «دولت
موقت»، ایالات متحده از اولین كشورهایی بود كه اقدام به شناسایی رسمی دولت
موقت كرد. آمریكا در تلاش بود تا روابط خود را با ایران گسترش دهد و
متقابلاً حكومت بازرگان نیز مایل بود كه روابط خویش را با آمریكا حفظ
نماید. اما اتخاذ سیاست «نه شرقی، نه غربی» از سوی امامخمینی، مانع از آن
شد كه روابط دولت موقت با آمریكا تا حد مطلوب پیشرفت نماید.پس
از آنكه محمدرضا شاه برای معالجه وارد نیویورك شد، دانشجویان پیرو خط امام
در اعتراض به پذیرش شاه از سوی آمریكا، سفارت این كشور در تهران را مورد
حمله قرار دادند. البته ملاقات بازرگان و یزدی با برژینسكی در الجزایر،
مزید بر علت شد و در 13 آبان 1358 سفارت آمریكا تسخیر و كاركنان سفارت به
گروگان گرفته شدند كه امامخمینی از این واقعه با عنوان «انقلاب دوم» یاد
كردند. بدین ترتیب تاریخ انقلاب اسلامی وارد مرحلهی جدیدی گردید و روابط
ایران و آمریكا رو به تیرگی و خصومت نهاد؛ بهطوریكه این روابط خصمانه تا
به امروز تداوم یافته است.اصولاً سیاست خارجی، فعالیتهای یك كشور در
محیط و شرایط خارجی است. در همین ارتباط، سیاست خارجی میتواند یك استراتژی
و یا برنامهای از فعالیتها تعریف گردد كه توسط تصمیمگیران یك كشور در
برابر كشورهای دیگر و نهادهای بینالمللی انجام شده تا به اهدافی برسند كه
«منافع ملی» آن كشور خوانده میشود. سیاست خارجی، همچنین پروسهای شامل:
اهداف مشخص، عوامل معین خارجی وابسته به اهداف فوقالذكر، توانایی كشور در
رسیدن به نتایج مطلوب، توسعهی یك استراتژی سودمند، اجرای استراتژی و
ارزیابی و كنترل آن میباشد.سیاست خارجی و روابط خارجی،
اصلیترین موضوعات رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل هستند. قبل از
مطالعهی آكادمیك این دو رشتهی علمی، تصور عمومی بر این بود كه سیاست
خارجی یك كشور بر مبنای تصورات ذهنی، ادراك، فرضیات و انتظارات فرمانروا و
رئیس كشور تعیین گردیده و روابط خارجی بر اساس آن شكل میگیرد. اما با آغاز
قرن بیستم و تدریس رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه و
توسعهی این دو رشته، بعد از جنگ جهانی دوم، موضوع سیاست خارجی محور اصلی
مطالعات بسیاری از دانشمندان این دو رشته قرار گرفت. مطالعات و بررسی
اندیشمندان و نظریهپردازان در این زمینه، این نكته را به اثبات رساند كه
متغیر فردی ( فرمانرواـ رئیس كشور) تنها یكی از متغیرهای دخیل در شكلگیری و
تدوین سیاست خارجی كشورها میباشد. بررسی منابع موجود اعم از كتاب و مقاله
بیانگر آن است كه دانشمندان بسیاری محور مطالعهی خود را سیاست خارجی
كشورها قرار دادهاند كه شمار آنها در خور توجه میباشد.اما به نظر می
رسد «جیمز روزنا» در مقایسه با سایر دانشمندان بهتر توانسته موضوع سیاست
خارجی را مورد بررسی قرار دهد. به نظر جیمز روزنا، متغیرهای دخیل در سیاست
خارجی كشورها عبارتاند از: متغیرهای فردی، متغیرهای نقشگرایانه، متغیرهای
دیوانسالارانه یا بوروكراتیك، متغیرهای ملی و متغیرهای نظامگرایانه یا
سیستماتیك. همچنین روزنا سیاست خارجی كشورها را بر اساس رهیافت سطوح تحلیل،
مورد مطالعه قرار داده و بر رهیافت اتصال و رهیافت سطوح خرد و كلان تأكید
دارد.بر اساس متغیرهای دخیل در سیاست خارجی و رهیافت سطوح تحلیل، كتاب
حاضر در تلاش است، روابط خارجی ایران و آمریكا را از پیروزی انقلاب اسلامی
تا تسخیر سفارت آمریكا مورد بررسی قرار دهد.بررسی منابع موجود
حاكی از آن است كه تاكنون كتابی به طور منسجم و دقیق در مورد روابط خارجی
ایران و آمریكا از پیروزی انقلاب و به قدرت رسیدن دولت موقت تا تسخیر سفارت
كه محدودهی زمانی پژوهش میباشد، منتشر نگردیده است.با توجه به روابط
خصمانهی ایران و آمریكا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، باور عمومی بر این
است كه متعاقب سقوط سلطنت پهلوی و تشكیل جمهوری اسلامی ایران روابط ایران و
آمریكا بهطور كامل قطع گردیده است؛ زیرا منابع موجود در دوران پهلوی
بیانگر آن است كه روابط ایران و آمریكا در این دوران بسیار حسنه بوده و با
سقوط حكومت محمدرضا شاه روابط دو كشور قطع گردیده است. از سوی دیگر برخی از
منابع كه مسئلهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مورد مطالعه قرار
دادهاند، روابط ایران و آمریكا را خصمانه ارزیابی كردهاند. از آنجاییكه
كتب معدودی موضوع روابط خارجی ایران و آمریكا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و
روی كار آمدن دولت موقت تا تسخیر سفارت آمریكا و سقوط دولت موقت را به طور
محدود و مختصر مورد مطالعه قرار دادهاند، پژوهش حاضر در تلاش است تا حد
امكان مطالبی مفصل و منسجم در این خصوص تهیه و ارائه نماید.پژوهش
حاضر در شش فصل با بررسی روابط خارجی ایران و آمریكا از پیروزی انقلاب
اسلامی و روی كار آمدن دولت موقت تا تسخیر سفارت آمریكا و سقوط دولت موقت
سازماندهی شده است.در فصل اول، به مباحث نظری سیاست خارجی میپردازیم و
متغیرهای دخیل در سیاست خارجی و رهیافت سطوح تحلیل در عرصهی سیاست خارجی
بررسی میشود.در فصل دوم، بر اساس متغیر نظامگرایانه یا سیستمی،
ساختار حاكم بر نظام بینالملل و پیشینهای از روابط خارجی ایران و آمریكا
بعد از جنگ جهانی دوم تا پیروزی انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار میگیرد.فصل
سوم، بر اساس متغیر نقشگرایانه، روابط خارجی ایران و آمریكا در دوران
تحولات انقلابی از قیام 19 دی 1356 تا پیروزی انقلاب اسلامی ارزیابی خواهد
شد.فصل چهارم، بر اساس متغیر بوركراتیك و دیوانسالارانه، روابط خارجی
ایران و آمریكا بعد از روی كار آمدن «دولت موقت» تا اشغال سفارت و سقوط
«دولت موقت» مورد بحث قرار میگیرد.فصل پنجم، بر اساس متغیر
نقشگرایانه، روابط خارجی ایران و آمریكا بعد از تسخیر سفارت آمریكا در
تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام تا قطع كامل روابط ایران و آمریكا
ارزیابی میشود.فصل ششم، بر اساس متغیر فردی، دیدگاه امامخمینی(ره) دربارهی روابط ایران و آمریكا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بررسی خواهد شد.در پایان نیز مباحث مطرح شده در فصول مختلف، جمعبندی و نتیجهگیری كلی ارائه میگردد.