با
اشغال ایران توسط نیروهای متفقین و پایان دیكتاتوری رضاشاه، محمدرضا به
سلطنت رسید. وی تحتتأثیر روحیهی فزونخواهی خویش و با حمایت بیگانگان
بهتدریج به دامنهی نفوذ و اختیارات خود افزود و به پادشاهی مستبد مبدل
گشت. تا جایی كه نهادهای قانونی كشور را به آلت دست خود تبدیل و قانون
اساسی كشور، را تضعیف و نقض كرد. اسناد و مدارك فراوانی از دخالت شاه در
امور مربوط به مجلس و دولت وجود دارد. بهگونهای كه نمایندگان مجلس با
نظر شاه و بدون رأیگیری انتخاب میشدند كه حتی مردم آنها را نمیشناختند.
در كار دولت نیز شاه بدون هماهنگی با نخستوزیر، وزیران را عزل و نصب
میكرد و به دنبال نخستوزیری بود كه كاملاً مطیع اوامر او باشد. شاه وقتی
در جلسات مسئولین مملكتی شركت میكرد هم انتظار میكشیدند حرف آخر را او
بزند و كمتر مسئلهای به نظر كارشناسان و مسئولین مربوط سپرده میشد و
مسئولین مملكتی قادر نبودند در راستای وظایف قانونی خویش به انجام وظیفه
بپردازند.
بدین ترتیب محمدرضا شاه به شخصی مبدل شد كه بار گناه تمام نارساییها، ناكامیها و مشكلات را بر دوش داشت و رجال و مسئولین مملكتی نیز به دلیل استبدادزدگی، در مواقع حساس و بحرانی قادر به تصمیمگیریهای مهم و قاطع نبودند. در كنار اسناد موجود، خاطرات نزدیكان محمدرضا شاه نیز خود گویای این مسئله است؛ لذا بررسی این واقعیت مطابق اسناد و منابع معتبر محققان و جامعه علمی را در تبیین انقلاب اسلامی ملت ایران یاری خواهد رساند.
مركز اسناد انقلاب اسلامی در راستای بررسی تحولات انقلاب اسلامی، اینك اسناد صورتجلسههای شورای عالی امنیت ملی رژیم پهلوی را به علاقهمندان تاریخ معاصر ایران، عرضه میدارد.