فؤاد ایزدی در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی مطرح کرد:
فواد ایزدی گفت: نگاهی به قوانین امریکا نشان میدهد که این قوانین تنها به نفع یک درصد از افراد جامعه نوشته شده است. بنابراین نقض حقوق بشر توسط دولت امریکا با هدف تامین منافع آن یک درصد از جامعه است.
اتحاد و هماهنگی در پرتو این شهادت حاصل شد و بهترین پیآمد آن همین بود که سطح آگاهی ها بالا رفت. اختلافها به اتحادها مبدل شد. انقلاب اسلامی، اسلامی ماند. روندش اسلامی بود و از مسیر اسلامیت به دره ملیت سقوط نکرد و نجات پیدا کرد.
عضو سابق سازمان مجاهدین خلق مطرح کرد:
مسعود خدابنده میگوید: درمورد انفجار دفتر نخستوزیری و دفتر حزب جمهوری اسلامی، فکر نمیکنم کسی در بین اعضاء، هواداران، اعضای شورا و یا جداشدگان وجود داشته باشد که نداند آن انفجارها کار سازمان بوده. بله! رجوی بارها در جلسات این مسئولیت را پذیرفته و البته آن روزهایی هم که مسئولیت را با کنایه میپذیرفت (میگفت این خشم خلق قهرمان بود که این کار را کرد) بخاطر حضورش در فرانسه بود که با رفتن به عراق این قید دیگر برایش وجود نداشت. وقتی مجاهدین خلق از عراق اخراج شدند، امریکا با پرداخت حدود سی میلیون دلار (سه پرداخت ده میلیون دلاری) به آلبانی و فشارهای سیاسی و خارج کردنِ سازمان از لیست تروریستی امریکا و اروپا، دولت آلبانی را وادار کرد که اینها را بپذیرد.
گفتوشنود با فاطمه نوابصفوی درباره شهید چمران
دکتر چمران گفت: من خیلی پدر شما را دوست دارم و خیلی به پدر شما علاقمند هستم. من وقتی پدرتان شهید شدند با توجه به اینکه قبرش محاصره نظامی بود و کسی حق نداشت به آنجا برود و تحت نظارت نیروهای نظامی بود، از آن دیوارهای مخروب پشت مسگرآباد به داخل قبرستان میرفتم و خودم را به سر قبر میرساندم و تا صبح آنجا گریه میکردم.
گفتگو| از پخش اعلامیه در حضور شاه تا تخریب قبر رضاخان
هنگامی که به همراه آقای خلخالی برای تخریب قبر رضاشاه آماده شدیم بنیصدر زنگ زد. بچهها به آقای خلخالی گفتند رئیسجمهور تماس گرفته. بنیصدر به خلخالی گفت: قبر رضاشاه را دست نزنید این آرامگاه حیف است! آقای خلخالی در جواب گفت: «مگر قبر پدر تو را خراب میکنیم؟ من میخواهم که قبر رضاشاه را خراب کنم.»
گفتوگو با محمد عطریانفر درباره پیشزمینهها و پیامدهای فتنه 88:
در دادگاه اعلام کردم به صفت فردی هیچ نقد و اتهامی به من وارد نیست. پرونده من هم موجود است. آنجا من نقدی کردم که این نقد بیش از اینکه جنبه اتهامی داشته باشد یک نقد سیاسی و درون گفتمانی اصلاحات بود. آنجا اعلام کردم جریان اصلاحات از سال 76 به بعد دچار سوء تفاهم بزرگی شد. برخی اصلاحطلبان بخاطر قدرتی که از طریق نهاد انتخابات و مشارکت مردم پیدا کرده بودند احساس میکردند، میتوانند درعرض امر ولایت که یک اصل مهم قانون اساسی و نقطه اتکاء ایمانی نظام است بایستند. این خطای بزرگی بود که برخی در جبهه اصلاحات مرتکب شدند.
حسین سلیمانی (محافظ امام) در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی:
در اواخر عمر امام و زمان ماجرای مهدی هاشمی بود که آقای منتظری به دیدار امام آمدند. همانطور که گفتم مانیتوری روی سینه امام نصب شده بود که حالت قلب ایشان را نشان میداد یکی از زمانهایی که امام قلبشان دچار نوسان شدید شده بود هنگام همین دیدار آقای منتظری بود. ما آن زمان در آنجا حضور داشتیم و از پشت درب شیشهای حیاط صحنه گفتگو را ملاحظه میکردیم. امام سرشان را پایین انداخته بودند و صحبتهای آقای منتظری را گوش میدادند. آقای منتظری با لحن بد و با صدای بلند با امام صحبت میکردند. مواقعی هم که امام میخواستند پاسخی بدهند آقای منتظری اجازه صحبت به امام را نمیدادند و ناراحتیهای خودشان را با صدای بلند بیان میکردند و امام متواضعانه گوش میدادند. چند کلامی هم که امام صحبت کردند ایشان اصلا قبول نکردند و یا به نوعی گوش ندادند. در نهایت با بیاحترامی جلسه را ترک کرد. آقای منتظری یک از شخصیتهایی بود که واقعا به امام جفا کردند.
سردار عبدالله محمودزاده در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
صدام گفته بود اگر ایران خرمشهر را بگیرد کلید بصره را به او میدهم، اما تا مدتها از دست دادن خرمشهر را اعلام نمیکردند. بعد آمدند نزدیک شلمچه یک عملیاتی کردند یک پاسگاه مرزی را در آنجا گرفتند. آن را اینقدر در بوق و کرنا کردند که نشان بدهند هنوز خرمشهر دست آنهاست. که بعد هم بچهها دوباره رفتند همان پاسگاه را هم گرفتند. بعد از چند روز که ما خبرگزاریهای خارجی را آوردیم و مناطق را به آنها نشان دادیم، صدام هم مجبور شد که اعتراف کند. البته اعلام کرد که ما خودمان عقبنشینی کردیم و برای خرمشهر عملیاتهای دیگری داریم.
حجتالاسلام سید جواد بهشتی در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛
وقتی به قم آمدیم با آیتالله شیخ یحیی انصاری دارابی(شیرازی) به صورت اتفاقی مواجه شدیم. ایشان از علمایی بودند که وقتی حضرتآقا به قم آمدند با ایشان دیدار کردند. این دو عالم بزرگوار خیلی نسبت به یکدیگر ارادت داشتند. ما سه تا دانشآموز بودیم که برای مراسم تحویل سال نو به قم آمدیم. قرار بود که یک سفر چند ساعتهای به قم داشته باشیم. زیارت کردیم و به سمت صحن آمدیم. آیتالله انصاری دیدند که سه نفر پسر محصل دارند از زیارت بیرون میآیند. ایشان به سمت ما آمد. با روی گشاده از ما استقبال کرد و ما را به منزل خود برد و از ما پذیرایی کرد. ایشان مقداری با ما صحبت کرد و در صحبتهایشان اصلا به طلبه شدن اشاره نکرد. رفتار نیکوی ایشان باعث شد که دو نفر از ما سه نفر طلبه شویم. اگر کسی از من بپرسد که چطور طلبه شدی؟ پاسخ میدهم رفتار یک عالم مرا طلبه کرد. باز هم تأکید میکنم رفتار یک عالم نه گفتار یک عالم.
مسعود خدابنده در گفتوگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی:
سازمان وقتی به خود مسعود رجوی میرسد هزار دلیل میآورد که چرا در زمان شاه همه اعدام شدند ولی او اعدام نشد؟ و تمامی شواهد و دلایل علیه رجوی را دروغ میداند. ولی وقتی به نفرات برمیگردد اساسا زندانی آزادشده را قبول ندارد. "زندانی آزادشده"، طبعا تمام بافتههای سازمان درمورد زندانهای ایران را پنبه کرده است. ولی دلیل عدم اعتمادش به زندانی آزاد شده این است که قرار نیست زندانی آزاد شود. قرار نبود اصلا زندانی شود. قرار است که سیانور بخورد، شهید شود، برود در «بانک خون» آقا و خانم رجوی. در قوانین سازمان رجوی، زندانی شدن و بعد هم آزاد شدن عین نقض دستور است.