در گفت و شنود با محمدرضا کائینی مطرح شد:
فدائیان خواستار این بودند که مصدق دستورات اسلام را اجرا کند. این درخواست فدائیان به جلسه منزل حاج محمود آقایی از تجار تهران برمیگشت. در این جلسه نمایندگان جبهه ملی با شهید نواب صفوی مذاکره کردند. ملیون قول دادند که اگر فدائیان اسلام رزمآرا را از سر راه بردارند دولت پسا رزمآرا که احتمالاً دولت دکتر مصدق هست دستورات اسلامی را اجرا خواهد کرد. فدائیان منتظر اجرای دستورات اسلام از جانب دولت بودند که این امر محقق نشد و از سوی دکتر مصدق هم ارادهای برای انجام این کار وجود نداشت. مصدق در پاسخ به فدائیان اسلام میگفت: من آخرین نخستوزیر ایران نیستم، آقایان درخواست خود را بگذارند برای دولت بعد. اولویت من فعلاً ملی کردن نفت است. مرحوم نواب این حرکت مصدق را نوعی عهدشکنی میدانست. بهتدریج هشدارها به مرز تهدید نزدیک میشد.
در گفتگو با حجت الاسلام روانبخش مطرح شد:
جریانهای التقاطی به جریانات 1- اسلام ومارکسیست 2- اسلام و لیبرالیست 3- اسلام و ملی گرایی 4- اسلام و جمعی از گرایشات، تقسیم می شوند.
نمونه بارز اسلام و مارکسیست، سازمان مجاهدین خلق است. حزب کارگزاران نمونهای از التقاط اسلام و لیبرالیسم است. آقای مرعشی سخنگوی حزب، این قضیه را کاملا پذیرفته و رسما هم اعلام کرده که مبانی فکریشان را از اسلام و لیبرالیسم گرفتهاند؛ این را در اساسانامهشان هم آوردهاند. برای تفکر التقاطی اسلام و ملیگرایی میتوان به نهضت آزادی اشاره کرد. آقای بازرگان و شاگردان دکتر مصدق این تفکر را پایهگذاری کردند. تفکر اصلاح طلبی در ایران نیز نوعی تفکر التقاطی اسلام و ملی گرایی و لیبرالسم میباشد.
بازنشر
خانم نجمه سادات طباطبایی در پاسخ به این سوال که آیا علامه طباطبایی گفته بود: تنها شهید این انقلاب، اسلام است؟ گفت: این حرف کاملا دروغ و ساختگی است. یکبار یک نفر گفت: علامه با انقلاب مخالف بود. به او گفتم: اغلب شاگردان علامه در انقلاب فعال بودند؛ آقای بهشتی، آقای مطهری، آقای جوادی آملی و دیگران. اگر علامه با انقلاب مخالف بود چرا شاگردانش را از مبارزه منع نکرد؟
پاسداشت «عالم پرهیزگار و مردمی» در گفتگو با آیت الله مدرسی
آقای علاقبند ارتباط خوبی با شهید صدوقی داشتند. در زمان پهلوی اگر تعدادی از علما تأیید میکردند که فردی طلبه است، مشکل سربازی او حل میشد. در قم اگر حضرات سلطانی طباطبایی، علامه طباطبایی، شیخ مرتضی حائری، سید احمد زنجانی و ... تأیید میکردند که فردی طلبه است، رژیم دیگر برای سربازی رفتن، با او کاری نداشت. در یزد هم آیتالله علومی و آیتالله علاقبند این کار را برای طلاب انجام میدادند. شهید صدوقی از این حرکت بسیار خرسند بودند. یزد به همین منظور تبدیل به پایگاهی برای دفاع از حوزه در مقابل رژیم پهلوی شده بود.
تحلیلی پیرامون نقشه آمریکا در منطقه| بخش دوم
جواد منصوری گفت: یکی از اشتباهات آمریکا این بود که انقلاب اسلامی و پیامدهای آن را در محاسبات خود نادیده گرفت و فکر میکرد دنیا به همان منوال اوایل قرن بیستم است. در صورتی که انقلاب اسلامی تغییرات بنیادینی در دنیا بوجود آورد که آنها نخواستند ببینند.
در گفتگو با جواد منصوری مطرح شد:
بعد از اینکه در پاریس، بنیصدر خود را مشاور امام معرفی کرد، امام فرمودند که من هیچ مشاوری ندارم و بر روی دیواری که در معرض دید مراجعه کنندگان قرار دارد این جمله را بچسبانید. این اولین برخورد بود. بعضیها هم معتقد بودند که این آدم با توجه به خصلتهای فردی اعم از تکبر، خود بزرگبینی و ادعاهایی که دارد طبیعتا فردی نیست که مطیع امام خمینی باشد. بعضی از افراد هم از ارتباطات بنیصدر با آمریکا و اسرائیل خبرهایی داشتند. یکبار در آبان 57 در زندان مشهد، در جمع دوستان گفتم: به نظر من بنیصدر، قطبزاده و یزدی را آمریکا دارد کنار امام میچیند تا انقلاب را بدزدند.
در چهلمین سالگرد شهادت سید عبدالکریم هاشمینژاد مطرح شد:
شهید هاشمی نژاد در سخنرانی سالگرد 17 شهریور در تهران، نوعی تحدی به منافقین کرده بود. ایشان در آن سخنرانی گفتند که شماها فقط منطقتان آدم کشی است؛ راه دیگری ندارید؛ ما هم از شهادت باکی نداریم...
در گفتگو با آیت الله معلمی مطرح شد:
آیت الله معلمی درباره آشنایی خود با حضرت علامه حسن زاده آملی گفت: آشنایی من و دیدارم با ایشان به سال 1356 برمیگردد. من در ایام تحصیل در نجف درس میخواندم و چند سالی در ایران نبودم، به همین دلیل آشنایی ما با ایشان در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد.
تحلیلی پیرامون طرح آمریکا در منطقه| بخش اول
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، امریکاییها بر آن شدند تا دنیا را به سمت تک ابرقدرتی پیش ببرند، 11 سپتامبر سال 2001 و انفجار برجهای دوگانه در آمریکا در همین راستا شکل گرفت جریانی که آمریکا حدوداً 10 سال روی مقدمات و اهداف آن کار کرده بود. از این تاریخ به بعد امریکا به شدت شروع به مظلومنمایی کرد. آنها همه جنایات خود را در دنیا توجیه کردند و از کل دنیا خواست در مبارزه با تروریسم با آنها همراه باشد. آنها صریحا اعلام کردند که هیچ کس نباید جدا از ما گام بردارد. اولین گام برای اجرای آن برنامهای که در دهه 90 میلادی طراحی کرده بودند، اشغال افغانستان بود.
بازخوانی یک واقعه مغفولمانده در گفتوشنود با دکتر صفاءالدین تبرائیان
دکتر صفاءالدین تبرائیان در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: با استناد به اسناد و مدارک، و گفتگوهایی که با بازماندگان خاندان حکیم انجام دادم می توانم بگویم که پرونده خاندان حکیم بدون تردید زیر نظر شخص صدام بود و خودش بر این قضیه اشراف داشت. سازمانی به نام «الأمن الخاص» متولی این کار بود که مسئولیت آن را پسر دوم صدام بر عهده داشت و داماد دوم صدام هم مسئول آن پرونده ها بود...