به روایت همسر شهید قدوسی و دختر علامه:
یکبار یک نفر گفت: علامه با انقلاب مخالف بود. به او گفتم: اغلب شاگردان علامه در انقلاب فعال بودند؛ آقای بهشتی، آقای مطهری، آقای جوادی آملی و دیگران. اگر علامه با انقلاب مخالف بود چرا شاگردانش را از مبارزه منع نکرد؟ پدرم خیلی از وضع کشور متاثر و از عملکرد ساواک و شاه منزجر بودند. ایشان با اشاره به شاه میفرمود: من تعجب میکنم که او چه فکر میکند؟ با چه حکمی به راحتی انسانها را میکشد؟!
عضو جداشدهی سازمان مجاهدین خلق مطرح کرد:
عضو جداشدهی سازمان مجاهدین خلق میگوید: مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند.
حجتالاسلام سید علیرضا صدر در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی مطرح کرد:
حجتالاسلام صدر درباره مجاهدتهای مرحوم حسینیان در پرونده سید مهدی هاشمی گفت: یکی از اقدامات برجسته آقای حسینیان به ماجرای آقای منتظری برمیگردد. آقای حسینیان نقل میکردند: هنگامی که در قضیه آقای منتظری ورود کردم، عدهای به من گفتند «چرا این کار را انجام میدهی؟ چند وقت دیگر منتظری رهبر میشود؛ خودت را با او وارد درگیری نکن». به آقای حسینیان گفته بودند که: «منتظری دار و دسته خطرناکی دارد. مگر ندیدی آیتالله شمسآبادی را چگونه کشتند؟ بلایی هم سر تو میآورند!» آقای حسینیان کاملا در معرض همان خطری بود که مرحوم شمسآبادی به آن دچار شد. ایشان در پاسخ به این صحبتها گفته بود: «عیبی ندارد؛ من تا آخر ایستادهام.» واقعا در این قضیه هیچ کس قادر نبود مثل آقای حسینیان عمل کند که حاضر باشد از همه چیز، از جان و آبرویش بگذرد و از اصل انقلاب و راه امام دفاع کند. آقای حسینیان به واسطه اینکه دادستان ویژه روحانیت بود زودتر از همه وارد این ماجرا شد.
یادبودی از "روحانی مجاهد"
مرتضی میردار گفت: در جریان تثبیت تاریخنگاری انقلاب اسلامی، مرحوم آقای حسینیان، امر تاریخنگاری و تاریخ نویسی که در میان نیروهای مذهبی یک امر مغفولی بود را زنده کرد و رواج داد و آن را به یک فرهنگ تبدیل کرد.
گفتگوی تفصیلی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با حاج احمد چینی،
من یادم هست در منزلمان پدرم عکس امام خمینی را در مطبخخانه مان پنهان کرده بود تا کسی نفهمد ما عکس امام را در منزل داریم. نهایتا این جلسات حسینی در قالب یک انقلاب حسینی و اسلامی به ثمر نشست. کما اینکه صدام را نهضت حسینی از پای درآورد. هیچ ظالمی ظلمش در مقابل دستگاه امام حسین دوام نمیآورد. صدام چه جنایتهایی که در حرم سیدالشهدا انجام داد. هنوز آثار گلولهباران بارگاه حسینی در بخشهایی از حرم موجود است. عدهای از شیعیان را در حرم به رگبار بست. همین الان هم عدهای هستند که به انقلاب و امام ضربه میزنند. این افراد نتیجه کارشان را در نهایت میبینند. شاید جواب خیانتهای شان قدری به تأخیر بیافتد ولی نهایتا این جنایات از جانب خداوند متعال بی پاسخ نمیماند.
در گفتگوی تفصیلی با حجت الاسلام ابوالحسنی مطرح شد:
ابوالحسنی گفت: آقای یوسف محسن یک نامه خواندنی به پدرم استاد منذر نوشته که الان نزد من موجود است. مینویسد: پدرم از پدرش آقا میرزا یوسف مجتهد اردبیلی نقل کردند روزى در کتابخانۀ آخوند خراسانى با جمعى که در میان آنان آقا ضیاء عراقى، شیخ على بسطامى، شیخ احمد رشتى و جمعى دیگر از معارف تلامیذ ایشان حضور داشتند، مشغول مذاکره بودیم. به محض اینکه تلگراف خبر شهادت شیخ فضلالله را به آخوند دادند، چنان ناراحت شد که عمامه از سر برداشت و بر زمین زد و با کمال ناراحتی فرمود: «این چه کار است که مى کنند، به دستور چه کسى این گونه اعمال را مرتکب مى شوند؟! إنّا للّه و انّا الیه راجِعُون.» حاج شیخ علی اکبر برهان هم نقل میکند بعد از شهادت شیخ فضلالله کسی خنده آخوند خراسانی را ندید.
مظفر نامدار در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی مطرح کرد:
مظفر نامدار محقق و تاریخپژوه در پاسخ به این شبهه گفت: ادعای تکفیر شیخ فضلالله نوری توسط آخوند خراسانی و میرزای نائینی ازجمله ادعاهای کذب است. اولا این ادعا، یک ادعای متاخر است و دوما هیچ سندی ندارد؛ چون من همه مستندات تاریخی را در این رابطه بررسی کردهام.
عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق مطرح کرد:
ابراهیم خدابنده گفت: سازمان منافقین قبل از آغاز جنگ با رژیم بعث رابطه داشتند و در این ملاقاتها وضعیت ایران را طوری ترسیم میکردند که صدام برای حمله به ایران تحریک شود. دائم میگفتند که اینها دیگر هیچ کنترلی و هیچ امکاناتی ندارند و ما همه جا نفوذ داریم.
نگاهی به چهار دهه تقابل منافقین با دموکراسی در گفتگو با مسعود خدابنده
موردی که امسال توجه من را جلب کرده تغییر خط این ترولهاست. یعنی خط جدیدشان فحاشی و تهدید و به قولی کثافتپراکنی است. در خط جدید دیگر به هیچ وجه بحث نمیکنند، دلیل نمیآورند، دنبال تبلیغ نیستند. فقط فحاشی میکنند. اگر مثلا قصد داشته باشی رای بدهی یا مخالف نظراتشان مطلبی بگویی ناسزا میگویند. به بدترین لحن سعی میکنند مردم عادی را از صحبت کردن و فعال بودن در مسائل اجتماعی ناامید کنند. حمایت گوگل، فیبسبوک و توییتر از این مزرعه ترولها تاثیر خودش را هم دارد ولی دلیلش به بنبست رسیدن راههای قبلی است. یعنی آن بحثی که «ما نظام را سرنگون میکنیم» و «ایران در حال سقوط است» و امثالهم دیگر کاربرد ندارد و چارهای ندارند مگر سعی کنند با فحاشی و تهدید در واقع حمایت مردم از نظام را کم کنند. و این یک معنی دارد: «خط دفاع در حال عقبنشینی.»
ناگفتههایی درباره «مسجد آبی آلمان» در گفتگو با آیتالله رمضانیگیلانی
خبرنگاران و مسیحیان و پیروان سایر ادیان از ماه رمضان مسلمانها استقبال میکردند. برای افراد غیر مسلمان روزهداری و عبادات مسلمین خیلی جالب و محترم بود. هر جایی که ما مناسکمان را انجام میدادیم برای آنها جذاب و قابل احترام بود. خاطرم هست یک روز از وین با پرواز اتریش میآمدم. وقت نماز بود. به مهماندار هواپیما گفتم من یک جا میخواهم تا نماز بخوانم. سریعا برای من یک زیراندازی پهن کردند و جهات شمال و جنوب را هم به من نشان دادند تا بتوانم قبله را پیدا کنم. اروپاییها هنگامی که میدیدند ما با خدا نجوا میکردیم خیلی ما را احترام میکردند. ما عباداتمان را به همراه عدالتخواهیمان در یک مجموعهای به آنها ارائه میکردیم و به آنها میگفتیم که اگر ما مقابل ظلم ایستادهایم بخاطر این است که زورگویی مخالف فطرت انسان و عقل است.