سوسنگرد به روایت سیدالاسراء
آقای ابوترابی در خصوص رشادتهای شهید چمران نقل میكند: «حدود یك ساعت و نیم به غروب مانده بود كه مشاهده كردیم صدها متر پیشاپیش همه نیروها، در میان طوفانی از گرد و خاك، مجروحی را به میان ماشین انداختند و با سرعت به قصد خارج كردن ایشان از منطقه تلاش میكنند. پس از آن كه رگبار دشمن و گردوغبار ماشین اندكی فروكش كرد، با شگفتی و تعجب مشاهده كردیم این مجروح، سردار رشید و ایثارگر جبهههای حق علیه باطل، دكتر چمران، این عبد صالح خداست كه در اثر اصابت گلوله غرق خون شده است ولی با دست به نیروها فرمان میدهد كه به خود هراس راه ندهند و به پیشروی به سوی سوسنگرد ادامه دهند. دیدن این صحنه كه فرمانده عملیات پیشاپیش همه با دشمن درگیر بوده و در حالیكه زخمی شده است با روحیهی بلند به آنها امید و نوید پیروزی میدهد، به جمع روحیه داد و دقیقاً بهخاطر دارم بعد از این جریان، پیشروی وضعیتِ جدیتر به خود گرفت».
روایتهایی از شخصیت سید محمد صمصام
صمصام دید كه با پایین آمدن هستهای مراسم تمام میشود و رجال دولتی میروند. بنابراین فریاد زد: هر كه اعلیحضرت رضاشاه كبیر را دوست دارد، بنشیند و از جای خودش تكان نخورد. در آن جلسه، افرادی چون فرماندار، استاندار و از همه مهمتر فرمانده لشكر استان دهم، سرتیپ مقبلی، شركت كرده بودند. سپس صمصام گفت: «دیشب، اعلیحضرت رضاشاه كبیر را به خواب دیدم و ایشان به من گفت فردا به مدرسه چهارباغ میروی كه فاتحه من در آنجا برگزار است. مقبلی هم آنجا میآید. یك هزار ریال از او بگیر و از منبر پایین بیا». با این حرف، خنده حاضران در فضای مدرسه طنینانداز شد. مجلس فاتحه به خنده و مضحكه تبدیل شد.
انقلاب اسلامی در استان مرکزی
پاییز 1357 با خیزش فرهنگیان در سراسر کشور همراه بود. معلمان و دانشآموزان در اقدامات خود فصل تازهای از مبارزه علیه رژیم پهلوی را آغاز کردند. این تحرکات در آبان ماه به اوج خود رسید بطوری که آبان را میتوان ماهِ قیام سراسری فرهنگیان دانست بطوری که برخی شهرهای کشور شاهد تظاهرات خونین و به شهادت رسیدن افرادی از این قشر بود. کمیجان از شهرهای استان مرکزی نیز یکی از مناطقی بود که فعالیت فرهنگیان نقش بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشت.
یادی از اولین روحانی شهید قزوین
فعاليتهاى سياسى و مبارزاتى مستمر شهيد انصارى، ايشان را گرفتار زندان و شكنجههاى سهمگين شكنجهگران سنگدل ساواك نمود. بر اثر همين شكنجهها، ريه ايشان پاره شد و خونريزى كرد كه به همين علت آن مرحوم را براى معالجه به بيمارستان آوردند؛ ولى معالجات مؤثر واقع نشد و ايشان يك هفته پس از انتقال به بيمارستان از دنيا رفت و به شهادت رسيد.
آیتالله شیخ مرتضی بنیفضل میگوید: «در ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى اتفاق مهمی رخ داد كه در آن مقطع براى من خيلى جالب بود و هميشه آن صحنهها در جلوى چشمم عبور مىكند که حمايت عشاير منطقه فارس از خواستههاى مراجع عظام و حضرت امام بود.»
«پس از کشتار دانش آموزان در سیزده آبان، استعفای شریف امامي و روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری، شانزدهم آبان ماه تظاهرات عظیم و بیسابقهای در آمل به راه افتاد. حدود ۲۵هزار نفر از مردم آمل با گرایشهای مختلف فکری به خیابانها آمدند...»
با انتشار خبر دستگیری امامخمینی در قم، طلاب جلوی مدرسه خان دست به تجمع زدند كه به وسیله نیروهای شهربانی و ساواک متفرق شدند. بازاریان نیز با اطلاع از دستگیری امام بازار قم را تعطیل كردند. چون عامل تحریك بازاریان حاج آقا مصطفی خمینی شناخته شد كه «به منظور بستن بازار قم و... بازاریان را تحریک میكرد، توسط مأمورین دستگیر شد». مأمورین برای ارعاب و تعقیب اعتصابكنندگان به صورت علنی شروع كردند به «صورتبرداری از مغازهها و دكاكینی كه تعطیل كردهاند». پس از آن با تماس تلفنی، صاحبان مغازهها را مورد تهدید قرار دادند تا مغازهها را باز كنند.گرچه حكومت نظامی و مراقبت شدید نیروهای رژیم در روزهای اول هرگونه تحرك را از قم سلب كرد ولی، قم پس از آن هرگز آرام نگرفت.
انقلاب اسلامی در مازندران
دانشآموزان و دانشجویان بابلسر روز ششم آبان را نیز از آن خود کردند و خیابانهای شهر را به تسخیر خود درآوردند. تظاهرکنندگان حرکت خود را از دبیرستان عصر پهلوی آغاز کردند و پس از پیمودن خیابان شاهرضا به مدرسهی عالی علوم اقتصادی و اجتماعی رسیدند و با ادامهی حرکت در خیابان شهناز درحالیکه بهتدریج بر تعدادشان افزوده میشد در خیابانهای حافظ، قاضی، سعدی و پهلوی بهراه خود ادامه دادند و در میدان شهناز به سخنرانی یکی از افراد انقلابی گوش دادند. مجتبی خوشنویس در این راهپیمایی نیز وظیفهی هدایت جمعیت و دادن شعار را بهعهده داشت.
در خصوص خط دهى به بانوان جهت انجام راهپيمايى، در يكى از شنودهاى ساواك از تلفن وى آمدهاست: «زن ناشناس به قاضى اظهار داشت: اجازه بدهيد ما هم به طور دستهجمعى بيرون بياييم و جلوى كشتار بچههايمان را بگيريم. بچههاى ما وقتى به حمام مىروند، غسل شهادت مىكنند. قاضى در پاسخ اظهار مىدارد: مثل زن هاى زنجان بيرون بياييد و هر چه دلتان مىخواهد بكنيد و بگوييد: چرا فرزندان ما را بىخود مىكشيد؟ زن ناشناس اظهار مىدارد: كجا جمع بشويم؟ قاضى متذكر شد: هر كجا دلتان مىخواهد اجتماع نماييد. نظريه يكشنبه: مراتب صحت دارد. قاضى طباطبايى عامل اصلى تشنجات اين منطقه مىباشد.» در تبریز اعتصاب بازار، اصناف و كاركنان شركت برق، با صلاحديد او انجام مىشد.
آیتالله مطهری یزدی که داماد آیتالله کفعمی بود میگوید: مرحوم آیتالله کفعمی خراسانی، پرچمدار اشاعه مکتب درخشان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و منادی وحدت شیعه و سنی در جنوب شرق ایران به ویژه سیستان و بلوچستان و از جمله عالمانی بود که قبل از پیروزی انقلاب، در ایران، اقامه نماز جمعه مینمودند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نمایندگی امام خمینی(ره) و امامت جمعه زاهدان را عهدهدار بودند.